تعریف بیماری:
غضب عبارت است از: حالت نفسانیّهای كه باعث حركت روح حیوانى و از داخل به جانب خارج از براى غلبه و انتقام مى شود و هرگاه شدت نمود باعث حركت شدیدى مى شود كه از آن حركت، حرارتى مفرط حاصل، و از آن حرارت دود تیرهاى بر مىخیزد و دماغ و رگها را چنان پر مىسازد كه نور عقل را مى پوشاند، و اثر قوه عاقله را ضعیف مى كند. و مخفى نماند كه: مردمان در قوه غضبیه بر سه قسم اند:
بعضى در طرف افراط هستند، كه در وقت غضب فكر و هوشى از براى ایشان باقى نمى ماند و از اطاعت عقل و شرع بیرون مى روند.
و طایفه اى در طرف تفریطند، كه مطلقا قوه غضبیه ندارند. و در جائى كه عقلا و یا شرعا غضب لازم است مطلقا از جا بر نمى آیند.
و گروهى بر جاده اعتدال مستقیم اند، كه غضب ایشان به موقع، و غلظت ایشان به جاست. و در هنگام غضب از حد شرع و عقل تجاوز نمى كنند.
و شكى نیست كه حد اعتدال آن، مرغوب و مطلوب است. بلكه آن فی الحقیقه غضب نیست، بلكه شجاعت و قوّت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، و نتیجه جبن و خوارى است. و بسا باشد كه از غضب بدتر بوده باشد، زیرا كه كسى را كه هیچ قوه غضبیه نباشد بىغیرت و خالى از حمیّت است.
و از این جهت گفته اند: «كسى كه در موضع غضب به غضب نیاید عاقل نیست».
و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - مروى است كه: «حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - از براى دنیا هرگز به غضب نمى آمد. اما هرگاه از براى حق، غضبناك مى شد احدى را نمى شناخت، و غضب او تسكین نمى یافت تا یارى حق را نمى كرد». و از آنچه گفتیم معلوم شد كه: غضب مذموم، آن است كه: در حد افراط باشد، زیرا كه: اعتدال آن، ممدوح است. و تفریط آن غضب نیست، اگر چه از صفات ذمیمه است.
غضب عبارت است از: حالت نفسانیّهای كه باعث حركت روح حیوانى و از داخل به جانب خارج از براى غلبه و انتقام مى شود و هرگاه شدت نمود باعث حركت شدیدى مى شود كه از آن حركت، حرارتى مفرط حاصل، و از آن حرارت دود تیرهاى بر مىخیزد و دماغ و رگها را چنان پر مىسازد كه نور عقل را مى پوشاند، و اثر قوه عاقله را ضعیف مى كند. و مخفى نماند كه: مردمان در قوه غضبیه بر سه قسم اند:
بعضى در طرف افراط هستند، كه در وقت غضب فكر و هوشى از براى ایشان باقى نمى ماند و از اطاعت عقل و شرع بیرون مى روند.
و طایفه اى در طرف تفریطند، كه مطلقا قوه غضبیه ندارند. و در جائى كه عقلا و یا شرعا غضب لازم است مطلقا از جا بر نمى آیند.
و گروهى بر جاده اعتدال مستقیم اند، كه غضب ایشان به موقع، و غلظت ایشان به جاست. و در هنگام غضب از حد شرع و عقل تجاوز نمى كنند.
و شكى نیست كه حد اعتدال آن، مرغوب و مطلوب است. بلكه آن فی الحقیقه غضب نیست، بلكه شجاعت و قوّت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، و نتیجه جبن و خوارى است. و بسا باشد كه از غضب بدتر بوده باشد، زیرا كه كسى را كه هیچ قوه غضبیه نباشد بىغیرت و خالى از حمیّت است.
و از این جهت گفته اند: «كسى كه در موضع غضب به غضب نیاید عاقل نیست».
و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - مروى است كه: «حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - از براى دنیا هرگز به غضب نمى آمد. اما هرگاه از براى حق، غضبناك مى شد احدى را نمى شناخت، و غضب او تسكین نمى یافت تا یارى حق را نمى كرد». و از آنچه گفتیم معلوم شد كه: غضب مذموم، آن است كه: در حد افراط باشد، زیرا كه: اعتدال آن، ممدوح است. و تفریط آن غضب نیست، اگر چه از صفات ذمیمه است.