اسم اعظم الهي

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


در روايات زيادي روي مسأله «اسم اعظم خدا» تكيه شده، و از آنها استفاده مي ‏شود كه اگر كسي خدا را به اسم اعظمش بخواند دعاي او مستجاب مي‏ گردد، و هرچه از خدا بخواهد به او مي‏دهد، و لذا در ذيل بعضي از اين روايات آمده است «وَالَّذي نَفْسي بِيَدِهِ لَقْد سَئَلَ اَللهَ باسمِهِ الاَعْظَمِ الَّذي اِذا سُئلَ بِه اَعْطاهُ وَ اِذا ادُعِي بِه اَجابَ» (بحار الانوار 93/ 225) [قسم به كسي كه جانم بدست او است، او خدا را به اسم اعظمش خواند، همان اسمي كه اگر خدا را به آن بخوانند عطا مي‏كند و اگر دعا به آن كنند اجابت مي‏نمايد.

مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار روايات زيادي درباره اسم اعظم و اين كه كدام يك از نامهاي خدا است؟ نقل مي‏كند كه ذكر همه آنها به درازا مي‏كشد، از جمله در روايتي از امام صادق (ع) آمده است «اسم الله الاعظم در سوره حمد پراكنده است».
و نيز در بعضي از روايات مي‏خوانيم «بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم خدا از سياهي چشم به سفيدي آن نزديك‏تر است».
در روايات ديگري نامهاي مقدس ديگري از نامهاي خداوند و اسماءِ حسني و آيات قرآن ذكر شده كه هريك از ديگري پرمعني‏تر مي‏باشد (بحارالانوار 93/ 223 تا 232.)

ولي سخن در اينجا است كه آيا اسم اعظم يك كلمه يا يك جمله يا آيه‏اي از آيات قرآن مجيد است، و اين همه تأثير و قدرت در الفاظ و حروف آن نهفته شده، بي‏آنكه هيچ قيد و شرطي داشته باشد؟
يا اين كه اثر از آن اين الفاظ است به ضميمه حالات و شرائطي در گوينده از نظر تقوا و پاكي و حضور قلب و توجه خاص به خدا و قطع اميد از غير او و توكل كامل بر ذات پاك او.

يا اين كه اسم اعظم اصولاً از مقوله لفظ نيست، و اگر پاي الفاظ به ميان آمده اشاره به حقايق و محتواي اين الفاظ است، و به تعبير ديگر مفاهيم اين الفاظ بايد در جان انسان پياده شود و او متخلق به معني آن گردد، و به مرحله‏اي از كمال برسد كه دعاي او مستجاب و حتي تصرف او در موجودات تكويني به فرمان خدا نافذ گردد.

از اين سه احتمال، احتمال اول بسيار بعيد به نظر مي‏رسد كه حروف و الفاظ بدون تكيه بر محتوا و بدون توجه به اوصاف و حالات گوينده چنان اثري داشته باشد، هرچند در افسانه‏هايي كه به نظم و نثر در بعضي از كتب آمده چنين منعكس است كه حتي اهريمن مي‏توانست با در اختيار گرفتن اسم اعظم تكيه بر جاي سليمان زند و كارهاي او را انجام دهد!!
اينگونه برداشت از اسم اعظم بسيار از روح تعليمات اسلام دور است، بعلاوه همان داستان «بلعم باعورا» كه نشان مي‏دهد بعد از انحراف از مسير پاكي و تقوا اسم اعظم را از دست داد، گواه بر اين است كه اين نام رابطه نزديكي با اوصاف و حالات گوينده دارد. بنابراين حق مطلب يكي از دو تفسير اخير است و يا هر دو توأم با هم.

مرحوم علامه طباطبائي در تفسير الميزان بعد از اشاره به مسأله اسم اعظم چنين مي‏گويد «نامهاي خداوندي عموماً، و اسم اعظمش خصوصاً، هرچند در عالم هستي و وسائط و اسباب نزول فيض در اين جهان مؤثر است، ولي تأثير آن مربوط به حقايق اين اسماء است نه خود الفاظي كه دلالت بر آن مي‏كند و نه به معاني متصوره در ذهن» (الميزان 8/ 372.). اين سخن نيز تأكيدي است بر آنچه در بالا گفته شد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اسم اعظم الهي


اسم اعظم در قرآن كريم، در چه سورههايي آمده است؟
1. گسترة اسماي حُسناي الهي، به نقطهاي پايان مييابد كه اسمي وسيعتر از آن نيست; اسمي است كه همة حقايق اسماي الهي را در بر ميگيرد و همة آثار بدان منتهي ميشود و آن كلمه جلاله "اللّه" است. به اين اسم، اسم اعظم گفته ميشود.(1)

2. ويژگي اسم اعظم آن است كه تمام اشيا در مقابل حقيقت آن، رام و خاضعند; از اين رو، اگر دعا، طلبي حقيقي باشد; به گونهاي كه دعا كننده، به طور حقيقي، از تمام وسايل و اسباب، دست برداشته براي برآورده شدن نيازهايش به خداوند و اسم اعظم او متوسّل شود، به حقيقت اسمي پيوند خورده كه با حاجتش متناسب است; در نتيجه، آن اسم، به حقيقتش تأثير كرده و دعاي او مستجاب ميشود.
روشن است چنين تأثيري، براي حقايق آن اسم است، نه صرفاً لفظش(2) ، و چون اسم اعظم از همة اسماي، گستردهتر است، آثارش نيز، در عالم وسيعتر و دامنهدارتر ميباشد.

3. هر چند رواياتي وجود دارد كه "بسم اللّه الرحمن الرحيم"، به اسم اعظم، نزديكتر است يا اسم اعظم در آية الكرسي و اوّل سورة آلعمران است، و نيز، روايتي كه ميفرمايد: حروف اسم اعظم، در سورة حمد، پراكنده است و امام، آن حروف را ميشناسد و هر وقت بخواهد آن را تركيب نموده با آن دُعا ميكند و دعايش مستجاب ميشود و روايات ديگر كه در اينباره آمده است; اما همان گونه كه گفته شد، تأثير حقيقي، تنها مربوط به لفظ آن اسم نيست و اسماي الهي و بخصوص، اسم اعظم او، با وجودي كه در عالم مؤثر بوده و وسيلة فرود آمدن فيض ذات خداوند متعال است; اما اين تأثير، به خاطر حقايق اين اسما است، نه الفاظشان; از اين رو، همة توجه به كار برنده اسم اعظم، بايد بر آن حقايق تمركز يابد، نه بر ظاهر اسم.


پاورقی:
(1)تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 8، ص 371، دارالكتب الاسلامية.
(2)همان.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اسم اعظم الهي


تعداد اسم اعظم الهى چند عدد است ؟
از آيات قرآنى تعداد خاصى ثابت نمى شود بلكه از آياتى نظير : اللّه لا اله الا هوله الاسماء الحسنى ( طه / 8 ) و و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها ( اعراف / 180 ) استفاده مى شود كه هر اسم نيكويى در جهان براى خداوند است وتعداد آنها محدود نيست . البته در قرآن كريم 127 اسم از اسماى الهى ذكر شده است
 
بالا