♦•♦ دزد و صاحب ماشين ♦•♦

*Helma*

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
آرام وخونسرد در کنار او قرار گرفتم و پرسیدم:[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مشکلی پیش آمده؟ [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]دزد که سعی می کرد دستپاچگی اش را پنهان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] کند گفت:نه...فقط در ماشینم باز نمیشه. [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]قیافه و رفتارش به نحو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] فوق العاده ای ترحم برانگیز بود،آنقدر که ناچار شدم بگویم:کمکی از[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] من برمی آد؟ گفت:نه متشکرم.کلیدش گم شده دارم سعی میکنم با[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] سیم بازش کنم! ناگهان به ذهنم رسید که همین مسیر را پیش بروم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] ببینم به کجا میخواهد برسد. [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتم:میخواین دسته کلید منو امتحان کنین؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نگاهی به من کرد و گفت:بد نیست. برای اطمینان قلبی خودم گفتم:به [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شرطی که منو هم تا یه جایی ببرین. [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]وقتی کلید را انداخت و در راحت باز شد،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تازه به صرافت افتاد و پرسید:شما باید خودتون ماشین داشته باشید. گفتم:[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]داشتم،ولی حالا فقط کلیدشو دارم.و بعد گفتم:بذارید سویچ رو من امتحان کنم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دستم خوبه. قبول کرد وماشین با همان استارت اول روشن شد.گفتم:بذارید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] من رانندگی کنم. لحظه ای مکث کرد و گفت:ترجیح میدم خودم بنشینم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دزد پشت فرمان نشت و گفت:کجا تشریف می برین؟ هنوز دستپاچه بود. [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتم:خیلی نگران به نظر می رسید. حالا به خیابان اصلی رسیده بودیم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفت: یه چیزی رو نمیتونم بهتون نگم.می دونین چرا نذاشتم شما[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] رانندگی کنین؟آخه این ماشین دزدیه،دوست نداشتم شما گیر بیفتین.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به او گفتم:حالا چرا دزدی؟ گفت:نپرسیدهمینقدرش را هم نمیدانم چرا[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] به شما گفتم! گفتم:چرایش را من میدانم. گفت:میدانید؟![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتم:برای اینکه این کاره نیستید،اولین بار است دست به چنین[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] کاری میزنید.گفت:شما این را از کجا فهمیدید؟! گفتم:فهمیدنش[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] مشکل نیست.بی تجربه تر از آنید که بتوانید ناشی گریتان پنهان کنید.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جواب سوالم برایم مهم است،چرا افتادی به دزدی؟ گفت:دزد نیستم،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از سر ناچاری به این کار روی آوردم. گفتم:اگر صاحبش سر می رسید [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چکار میکردی؟ گفت:برایش توضیح میدادم.اشک در چشمانش حلقه زد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] و بغض آلود ادامه داد:میگفتم بچه ام در بیمارستان است و برای خرج [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عملش درمانده شده ام.میگفتم که فقط به اندازه خرج عملش می خواهم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] از این ماشین بردارم.حیف است دختر به این شیرینی به خاطر بی عرضگی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] پدرش جان بدهد. گفتم:بی عرضگی پدرش در دزدی؟ ناگهان بغضش ترکید،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کنار ایستاد و گفت:راستش را بخواهی بله.من کارمند شهرداری بودم،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مدیر در یک بخش کوچک.تاب دیدن آن همه دزدی را نیاوردم با رئیس[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] روسا به هم زدم و دعوا کردم و بیرون آمدم. گفتم:اگه ماشین مال تو [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بود چکار میکردی؟ [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفت:باهاش کار میکردم،گذران می کردم.عیب نمیدونم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مهم نیست که چند سال پشت نیمکت دانشگاه بودم.مهم اینه که به اون [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دزدخونه برنگردم. گفتم:پس با همین ماشین کار کن.منم باهاش کار میکردم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ماشین با برکتیه. کم مانده بود سکته کند،گفت:پ..پس ... شما...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتم:بیخیال،اینم کارت ماشین که جلوتو نگیرن.هر وقت نیاز نداشتی،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پارکش کن همونجا جلوی داروخانه،سویچ یدک دارم میام می برمش.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفت:پس...خود...شما... گفتم:خدای ما هم بزرگه.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرد سرش گذاشت روی فرمان و من برای اینکه پشیمان نشود یا خجالت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نکشد،سریع پیاده شدم و بی نگاهی به عقب راه افتادم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]چند شب بعد وقتی ماموران آگاهی،کارت ماشین در دست،جلوی در[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خانمان سبز شدند،اولین سوالشان این بود:مردی که چند شب پیش ،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پشت فرمان سکته کرده،چه نسبتی با شما داشته؟ [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و من مبهوت و بی اراده گفتم:نسبت؟!!! [/FONT]
 
بالا