«دین» موضوعی است که از جنبه های گوناگون محل بحث و نظر دانشمندان و فلاسفه قرار می گیرد. همه کسانی که در موضوع دین به تحقیق و تفحص می پردازند از روش واحد استفاده نمی کنند. به همین دلیل علوم مختلفی در حوزه دین پژوهی بوجود آمده است که ـ با وجود اشتراک موضوع همه آنها: دین بطور عام ـ می توان آنها را از هم متمایز کرد.
همانطور که در بخش تعریف علم کلام اشاره شد، علم کلام و متکلمین روش خاص خود در بحث از دین و آموزه های دینی دارند. یکی از شاخه های دین پژوهی معاصر، فلسفه دین است. گاهی اوقات میان فلسفه دین و کلام جدید خلط می شود ولی باید دانست که این دو یک شاخه علمی نیستند. هر چند کلام جدید در حوزه مسائل، مبانی و روش دچار تحولاتی شده است ولی بسیاری معتقدند این کلام سنتی و کلام جدید در عنوان کلام با یکدیگر اشتراک دارند و یک علم محسوب می شوند و هویت کلامی واحدی دارند. علم کلام(جدید یا سنتی) پیوند دهنده وحی با انسان است. به عبارت دیگر، متکلم تلاش می کند از روش های عقلی، نقلی، تاریخی و حتی تجربی، پیوندی معقول و مناسب میان انسان و گزاره های دینی برقرار کند.
از این مطلب به خوبی فهمیده می شود که یک متکلم باید به گزاره های دینی معتقد است. متکلم لزوما دیندار است و با انگیزه دینی به دفاع از آموزه های دینی می پردازد. کلام جدید نیز هر چند از روش ها و مبانی جدیدی برای این منظور استفاده می کند ولی متکلم جدید نیز همان دغدغه هایی را دارد که یک متکلم سنتی دارد. البته باید توجه داشت که این امکان هست که تفسیر و تعبیر آنها در مسائل مختلف با یکدیگر مخالف باشد ولی دست کم هر یک از آنها از دیدگاه خودشان یک دیندار با دغدغه های دینی محسوب می شوند.