چیستی علم کلام...!!!

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

علم کلام در بستر دین و آموزه های دینی بوجود آمده است و به همین دلیل، یکی از قدیمی ترین علوم دینی محسوب می شود. متکلمین در طول تاریخ رسالت خود را تبیین و تثبیت عقاید دینی، پاسخگویی به سئوالات و اعتراضات مخالفان و بطور کلی ارائه قرائتی عقلانی و قابل قبول از دین می دانستند. شخصیت های بزرگی در تاریخ اسلام هستند که به علم کلام اشتغال داشته اند و برخی از آنها به دلیل اقتران زمانی با ائمه معصومین نیز در ارتباط بوده و در محضر ایشان تلمّذ کرده اند.

موضوعات کلامی از چنان اهمیتی برخوردار بودند که هیچگاه منحصر به مباحث کلامی و دانشمندان این علم نبوده اند. اندیشه ها و فرق کلامی با تحولات اجتماعی و مواضع سیاسی حاکمان زمان خودشان پیوندی ناگسستنی داشتند. مباحثی از قبیل جبر و اختیار، حدوث و قدم کلام خدا و ... همگی بر تحولات اجتماعی دوره های مختلف تاثیرگذار بودند. در این نوشته کوتاه برخی تعاریف ذکر شده از علم کلام اشاره می کنیم و در نهایت تعریفی جامع و استاندارد از آن ذکر می کنیم.

 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
[h=2]تعریف علم کلام

[/h]یک علم را می توان به طرق گوناگون تعریف نمود. تعریف مبتنی بر «موضوع» یا تعریف بنابر «روش» دو روش معمول برای تمایز علم محسوب می شود. بنا بر رسم معهود، دانشمندان هر علمی در ابتدای کتاب خود، تعریفی از آن علم ارائه کرده اند. غالب این تعاریف ناظر به «موضوع»، «روش»، «غایت» علم کلام بوده است. تعریفهایی که دانشمندان برای علم کلام ارائه کردهاند، اشتراکات و اختلافهای عمدهای دارند. برخی به تعاریف موضوعی روی آورده اند و بعضی به تعاریف غایی و برخی نیز به ترکیبی از این دو؛ برخی تنها یک وظیفه برای علم کلام معرفی میکنند و بعضی وظایف متعددی را بر عهده آن گذاشتهاند. همچنین عدهای کلام را عقلی مینمایانند و برخی آن را به گونهای میشناسانند که شامل کلام عقلی و نقلی میشود.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

گروهی کلام را به حوزه دین اسلام یا مذهبی خاص محدود کردهاند و برخی دیگر چنین قیودی را در تعریف نیاوردهاند. سرانجام نیز بعضی کلام را ابزاری دانسته و برخی آن را علمی معرفتزا دانستهاند. بدیهی است، جمع آوری تعریف هایی که از علم کلام شده است، کاری در حد این مقاله نیست و ما تنها به برخی از این تعاریف در این بخش اشاره می کنیم:

ابن خلدون در تعریف علم کلام گفته است:
«هو علم یتضمن الحجاج عن العقائد الا پمانیه بالادلة العقلیة، و الرد علی المبتدعة المنحرفین فی الاعتقادات عن مذاهب السلف و اهل السنة»؛ «علم کلام متکفل احتجاج و اقامه دلایل عقلی بر عقائد دینی، و رد بدعت‏گذاران و متحرفان از روشهای پیشینیان و اهل سنت در اعتقادات می‏باشد.» (ابن خلدون، مقدمه،ص 458)
برخی دیگر علم کلام را علم «توحید و صفات» دانسته اند. به نظر این عده از متکلمین، علم کلام متکفل بحث درباره صفات و افعال الهی است. به گفته تفتازانی قاضی ارموی از متکلمان متأخر طرفدار همین رأی است. (تفتازانی،شرح مقاصد، ج1،ص 12) شیخ طوسی (460 ق) نیز در رساله «شرح العبارات المصطلحه عندالمتکلمین» تعریفی قریب به همین مضمون از علم کلام ارائه می کند:
«کلام دانشی است که در آن از ذات خداوند متعال و صفاتش و مبدأ و معاد بر اساس قانون شرع بحث میشود» (شیخ طوسی؛ شرح العبارات المصطلحه عندالمتکلمین، ص 237).
به نظر برخی از متکلمین، علم کلام علمی است که پیرامون اموری بحث می‏کند که به واسطه آن معاد و مسائل مربوط به آن مانند بهشت و دوزخ، صراط و میزان، ثواب و عقاب، دانسته می‏شود. (میرسید شریف، تعریفات، ص 80) قاضی عضدالدین ایجی (م 757) علم کلام را علمی می داند که انسان را بر اثبات عقاید دینی بر پایه استدلال توانا می‏گرداند.(قاضی عضدالدین ایجی، مواقف، ص 7)


لاهیجی تعریف زیر از علم کلام را به قاضی سراجالدین محمود اُرموی (682 ق) منطقدان و متکلم اشعری مذهب نسبت داده است:
«موضوع الکلام ذات الله تعالی لانه یبحث عن صفاته الثبوتیه و السلبیه و افعاله المتعلقه بأمر الدنیا ککیفیه صدور العالم عنه بالاختیار و حدوث العالم و خلق الاعمال و کیفیه نظام العالم بالبحث عن النبوات و ما یتبعها أو بأمرالآخره کبحث المعاد و سائر السمعیات فیکون الکلام هو العلم الباحث عن احوال الصانع من صفاته الثبوتیه و السلبیه و افعاله المتعلقه بأمر الدنیا والاخره.» (لاهیجی، شوارق الالهام، ص9)


 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

بنابراین، موضوع کلام ذات باری تعالی است؛ زیرا در این علم از صفات ثبوتی و سلبی و افعال خداوند بحث میشود؛ اعم از افعالی که مربوط به این دنیاست مانند کیفیت خلق عالم از سَرِ اختیار، حدوث عالم، خلق اعمال و کیفیت نظام جهان با بحث از نبوتها و اموری که متفرع بر نبوتهاست و آنچه مربوط به آخرت است مانند بحث معاد و دیگر امور نقلی.


تعریف های بسیار دیگری نیز وجود دارند که با توسل به غرض، موضوع و روش علم کلام، تعاریف متفاوتی از آن ارائه کرده اند. بیشتر این تعاریف موضوع علم کلام را گزاره ها، آموزه ها و عقاید دینی، روش علم کلام را روش عقلی ـ نقلی و هدف از علم کلام را مبارزه با بدعتگذاران و منحرفان در اعتقادات دینی دانسته اند.
بنابراین می توان گفت علم کلام اسلامی علمی است که درباره اصول دین اسلام بحث مى کند، به این نحو که چه چیز از اصول دین است و چگونه و با چه دلیل اثبات مى شود، و جواب شکها و شبهاتى که در مورد آن وارد می شود چیست. به این ترتیب، برای اینکه بتوان تعریفی جامع از این علم ارائه کرد، باید موضوع، روش و غایت علم کلام را در تعریف ذکر کرد. با توجه به این ویژگی ها می توان تعریفی که استاد مطهری بیان کرده است را به عنوان یک تعریف استاندارد بیان کرد:
«علم کلام علمی است که درباره عقائد اسلامی، یعنی آنچه از نظر اسلام باید به آن معتقد بود و ایمان داشت بحث می‏کند، به این نحو که آنها را توضیح می‏دهد، و درباره آنها استدلال می‏کند، و از آنها دفاع می‏نماید.» (مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی«کلام-عرفان»، ص 9)
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
منابع:



1. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی«کلام-عرفان»، انتشارات صدرا.
2. عبدالرزاق لاهیجی،شوارق الالهام فی شرح تجرید الاعتقاد، موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق (ع).

3. میرسید شریف، تعریفات، ط تهران، ناصر خسرو.
4. عبدالرحمن بن احمد عضدالدین ایجی ، المواقف فی علم الکلام ، بیروت، بی تا.
5. تفتازانی، شرح مقاصد، انتشارات الشریف الرضی.
6. ابن خلدون، مقدمه، ط بیروت، دار القلم.




منبع: تبیان
 
بالا