سرخوردگان و پشیمانان از فرقه ی بهائیت

  • نویسنده موضوع ضحا
  • تاریخ شروع

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"



رديف
نام
نام خانوادگي
نام پدر
شماره شناسنامه
محل صدور
سكونت
تارخ تولد
تاريخ قبول اسلام
معلومات
68
نصرت الله
روشن نهاد
علي الله
9
سارلفميش
سارلفميش
1318
57/10/12
باسواد
69
بانو.....

گرزعلي
4
سارلفميش
سارلفميش
1320
57/10/12
بي سواد
70
فضل الله
روشن نهاد
نصرت الله
12
سارلفميش
سارلفميش
1350
57/10/12
باسواد
71
پرويز
روشن نهاد
نصرت الله
337
سارلفميش
سارلفميش
1345
57/10/12
باسواد
72
يحيي
ظفري يگانه
حسينعلي
126
سارلفميش
سارلفميش
1302
57/10/12
باسواد
73
بانوگل قند

عبدالعلي

سارلفميش
سارلفميش

57/10/12
بي سواد
74
كيومرث
ظفري يگانه
يحيي
3
سارلفميش
سارلفميش
1346
57/10/12
باسواد
75
دوشيزه مليحه
ظفري يگانه
يحيي
2
سارلفميش
سارلفميش
1343
57/10/12
باسواد
76
مه لقا
ظفري يگانه
يحيي
356
سارلفميش
سارلفميش
1348
57/10/12
باسواد
77
عنايت الله
رضائي
گرزعلي
178
سارلفميش
سارلفميش
1315
57/10/12
بي سواد
78
.....الله
رضائي
عنايت الله

سارلفميش
سارلفميش

57/10/12
بي سواد
79
بهزاد
رضائي
عنايت الله

سارلفميش
سارلفميش

57/10/12
بي سواد
80
حوريه
خوشنام
اسمعلی

سارلفميش
سارلفميش

57/10/12
بي سواد
81
علي اصغر
مهري
رمضانعلي
5مواليد
سارلفميش
سارلفميش
1317
57/10/12
باسواد
82
بهروز
مهري
علي اصغر
11مواليد
سارلفميش
سارلفميش
1350
57/10/12
باسواد
83
سيروس
رمضاني
علي
413
چپقلو
چپقلو
1343
57/10/14
بي سواد
84
خانم طاهره

كرمعلي
57
ميرزاحصاري
چپقلو
1299
57/10/14
بي سواد
85
عالمتاج

نادرعلي
13
سارلفميش
چپقلو
1341
57/10/14
بي سواد
86
روح الله
رضائي
اله وردي
2مواليد
چپقلو
چپقلو
1332
57/10/14
باسواد
87
خانم ...
بيرامي
رستمعلي
367
چپقلو
چپقلو
1333
57/10/14
باسواد
88
افشين
رضائي
روح الله
576
چپقلو
چپقلو
1353
57/10/14
باسواد
89
سهراب
رضائي
اله وردي
422
چپقلو
چپقلو
1344
57/10/14
باسواد
90
شيرولي
بهرامي
رستمعلي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
باسواد
91
خانم روحيه
رضائي
اله وردي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
بي سواد
92
خانم يورال
بهرامي
شيرولي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
بي سواد
93
عادل
بهرامي
شيرولي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
بي سواد
94
خانم راحله
بهرامي
شيرولي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
بي سواد
95
آزيش
بهرامي
شيرولي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
بي سواد
96
رستمعلي
بهرامي
زبادعلي
180
چپقلو
چپقلو
1280
57/10/14
بي سواد
97
بانوضفري
قرباني
قربانعلي
54
چپقلو
چپقلو
1295
57/10/14
بي سواد
98
محمد
ابراهيمي
فرج الله
139
چپقلو
چپقلو
1309
57/10/14
بي سواد
99
حيفا

امامعلي
110
جمشيدآباد
چپقلو
1320
57/10/14
بي سواد
100
بديع الله
ابراهيمي
محمد
399
چپقلو
چپقلو
1343
57/10/14
باسواد
101
كورسن
ابراهيمي
محمد
524
چپقلو
چپقلو
1353
57/10/14
باسواد
102
اسدالله
رمضاني
آقاعلي

چپقلو
چپقلو

57/10/14
باسواد
103
يونس
ايوبي
ايوب
1268
لاله جين
لاله جين
1295
57/10/22
باسواد
104
حافظ
ايوبي
حسن
34
لاله جين
لاله جين
1333
57/10/10
باسواد


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
اعتقاد به منجی آخرالزمان و یا همان بحث مهدویت تقريباً در تمام اديان به نحوي نهادینه شده و به آن
13377589291.jpg
قائل هستند، اما در اين ميان مسلمانان و بویژه شيعيان اين مقام را منحصر به حضرت مهدي(عج) ميدانند. مسئله مهدويت در بينش اسلامي نقش كليدي دارد، چرا كه اعتقاد به يك منجي و مصلح و اميد به اينكه سرانجام روزي حق جاري ميشود و صالحان بر زمين حكومت ميكنند، عامل پويائي و حركت جوامع اسلامي است.

آنچه که باعث گردیده شیعه در طول حرکت تاریخی كلان خويش، به رغم دريافت ضربات و لطمات بسيار از سوي دشمنان، از يأس و نوميدي رهایی یافته و توان تحمل خویش را بالا ببرد اعتقاد به فرج در آخرالزمان است. علاوه بر مهدويت، خاتمیت نیز سدراه محكمي در مقابل دينسازي و دكانسازي به شمار ميرود. به همين دليل هم اين موضوع، مستقيم و غيرمستقيم همواره در معرض چالش قرار داشته است.
قدرتهاي حاكم بر جهان درصدد بوده و هستند تا با تشكيل مسلك و باورهای جديد و به اصطلاح تكامل يافته با رنگ و بوي خردورزي و ايدئولوژي بر افكار توده مردم مسلط شوند و از نيروهاي آنان به سود خويش بهرهبرداري كنند. اما استعمار در مشرق زمين در برابر مقاومت "طرز فكر اسلامي" قرار داشته و به طرق گوناگون ميخواهد با تفكر اسلامي مبارزه كند. يكي از راههايي كه استعمار براي فتح اين دژ محكم در نظر گرفته، تلاش براي مذهبسازي بوده است. هدف آنها، چنان كه خود معترفاند، اين است كه در مقابل "مهدي"، مهدي ديگر بسازند و در برابر "قرآن"، قرآن ديگري عرضه كنند.
برهمین اساس است که تزار روسیه علی محمد شیرازی را در راستای اهداف استعماری خویش ترغیب به ادعای ارتباط با امام عصر (عج) یا باب آن حضرت بودن می نماید. بعدها علی محمد با توجه به حمایت های روسیه پا را فراتر نهاده و مقام خود را ترقی داده و مدعی امامت و سپس الوهیت می گردد. پس از مرگ علی محمد باب میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله با هدایت و حمایت های روسیه تزاری، بهائیت را پایه گذاری می نماید که با بروز انقلاب بلشویکی در سال 1917 در روسیه حکومت تزار سقوط نموده و با تشکیل دولت جدید حمایت های روسیه نیز از بهائیت قطع و از این تاریخ به بعد انگلستان حامی بهائیت می گردد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پس از مرگ میرزا حسینعلی (بهاء) فرزندش عباس افندی معروف به عبدالبهاء جانشین پدر می گردد وی با توجه به حمایت های استعمار پیر انگلستان و عوامل داخلی آن تبلیغ بهائیگری را که از زمان بهاء شروع شده بود، در سطح کشور به شدت پیگیری می نماید و برای این منظور از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد و با ارسال پیام هایی به تشویق بهائیان پرداخته و امر تبلیغ را در بین بهائیان نهادینه و بر احبا فرض و واجب می نماید.

در همین ایام است که بعضی از مبلغین بهائی به سراغ آقای شیخ عبدالحسین تفتی یکی از روحانیون به نام تفت از توابع شهر یزد رفته و با حیله و ترفندی وی را به سلک خویش در آورده و بعد از گذشت بیست سال همنشینی با روسای بهائیت به باطل بودن باورهای بهائیان پی برده و به اسلام بازمی گردد.
آیتی در اواخر عمر عباس افندي (عبدالبها) و سپس در اوايل ریاست شوقي افندي بر بهائیان به ميزان زيادي از سوء اخلاق و فساد روسا و مبلغين فرقه بهائيت اطلاع حاصل نمود و از کرده خود پشيمان شد؛ و هنگام مسافرت به اروپا و در مراجعت و اقامت در مصر، زمزمه مخالفت آغاز کرد و به جمع آوري اسناد و تصاوير پرداخت و يادداشت هايی ضروری و لازم عليه بهائيت تهیه کرد.
وی پس از فوت"عبدالبها"پيشواي بهائيان در سال 1300 شمسی همراه جمعي ديگر از بهائيان، به دامن اسلام بازگشت و به محض ورود به تهران مخالفت خود را آشکار کرد و سپس کتاب"کشف الحيل" را در سه جلد در رد بهائيت به رشته تحریر درآورد.
آیتی در تهران اقامت گزيد و به استخدام وزارت معارف (آموزش و پرورش) درآمد و به عنوان دبير به تدريس در دوره متوسطه پرداخت. با طبع و ذوق سخنوري که داشت، به پژوهشهاي ادبي روي آورد و نشريه اي ادبي-انتقادي به نام نمکدان در سال 1308 ش منتشر کرد.
آيتي پس از عمري پرماجرا در سال 1332 خورشيدي، ضمن سفري که از یزد به تهران کرده بود بيمار گشت و رخت به سراي ديگر کشيد و جنازه او در قم به خاک سپرده شد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
مجله یغما سال 20 شماره 4 تیر ماه 1346 شرح حالی به قلم خود آیتی آورده است که عینا آن را در ذیل می آوریم:




«مرا نام عبد الحسین است و مولدم قصبه تفت من توابع بلده یزد. چون پدرم از علمای پیشوایان اسلام بود موسوم به حاج شیخ محمد مدعو به حاج آخوند تفتی و جد امی از خاندان سلطان ابراهیم ادهم لهذا از عنفوان شباب در لباس عمامه و ردا و به نام شیخ عبدالحسین در مدارس قدیمه به تحصیل علم معقول و منقول و منطق و فقه و اصول پرداخته دوره تحصیلاتم تکمیل نشده بود که پدرم در گذشت و به جای آن مرحوم، مقتدای عمویم گشته محراب و منبر را تا سن سی از عمرم نگاهداشتم. در آن موقع بهائیان دام برایم گستردند و بوسائل عدیده کتب خودشان را تحت مطالعه ام قرار دادند. بعضی از مشایخ و مقتدایان محلی مطلع شده پیش از آنکه بطرفی ازرم و قبول بگرایم متهم ساختندم چنانکه نه تنها ریاست و محراب و منبرم به خطر افتاد بلکه جانم نیز در معرض خطر بود و کارم به مهاجرت کشیده به همان نسبت که مشایخ محلی و مریدانشان مرا از حوزه اسلامی دور می کردند به همان نسبت وجوه بابیه و بهائیه بغل گشوده و مرا در آغوش می کشیدند. این جزر و مد مذهبی مرا به مدت بیست سال به اطراف جهان کشیده و در سالک مبلغین و مبشرین و داخل در بساط حل و عقد امور بهائیت در آورده امواج حوادث گاهی به ساحل قبولم می کشید و دمی دیگر در وادی رد و نکولم می افکند تا در سفر دوم که سه ماه مقیم کوی رئیس ایشان عبدالبهاء عباس گشتم در حیفا کاملاً بر بطلان دعوی او و پدرش از جنبه مذهبی آگاه گشته تنها از جنبه ون خواهی و نعمات صلح جویی و فلسفه نفوذ ایشان در عالم غرب قرین حیرت و منتظر کشف حقیقت بودم تا پس از مرگ عبدالبهاء در زمامداری سبط کبیرش شوقی افندی موفق به سفر اروپا شدم و از آن حیث نیز آسوده خاطر گشته یقین کردم که این دروغ هم عطف بر دروغهای مذهبی شده و نفوذی در جهان غرب نداشته اند و اگر گاهی عده قلیلی توجه نموده اند از اثر خیانت حضرات و نتیجه سیاست بیگانگان است نه چیز دیگر و چون عبدالبهاء را خائن ایران هم از حیث مذهب و هم از حیث استقلال و سیاست شناختم دل از مهرشان بپرداختم و خود را در زحمت و خطر دیگری انداخته چند هزار نفر بهائی متعصب را دشمن خود گردانیدم برای اینکه وجدانم نگذاشت که مؤلفات سابقه خود را الغا نکرده بگذارم و بگذرم و مانند میرزا ابوالفضل گلپایگانی به سکوت بگذرانم لذا به لاء کتب سابقه که در تاریخ ایشان به نام کواکب الدریه نگاشته بودم و آن هم از تصرفات خودشان مصون نمانده بود بپرداختم و حقایق بی شبه ای که در مدت بیست سال یافه بودم در دو جلد کتاب کشف الحیل منتشر ساختم!»
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
آیتی در شرحی از چگونگی تغییر تخلص خود از ضیائی به آواره چنین نقل می کند: «اما تخلص آواره را عبدالبهاء عباس بر من روا داشت و فلسفه اش این بود که کلمه ضیاء نزد او ناپسند بود سبب اینکه یک برادرش ضیاء ا... نام داشت و او کلاً با عباس افندی مخالفت کرده زیربار خدائیش نرفته بود از این رو هر کس نامش ضیاء یا لقبش ضیائی بود نام لقبش را عوض می کرد و پس از آنکه بعضی اشعار مرا دید به من نوشت که "تخلص شما من بعد آواره باشد" و این منتهی منتی بود که بر من داشت چه او و پدرش بر این لقب ملقب بوده همیشه می نوشتند ( ما آوارگان ) ولی باید دانست که در مدت معاشرت با ایشان کم شعر گفته ام و اتفاقاً آنچه هم گفته ام باقی نمانده است.اینک شش سال است که از حوزه بهائیان بکلی جدا و تخالف شدید بین ما حکم فرماست و لقب آواره هم به ملکوت ابهی برای صاحبش فرستاده و هم فامیل خود را آیتی قرار داده ام.»

این نتیجه زیاده خواهی و استکبار صاحبان قدرت می باشد که بیهوده در تلاشند تا به خیال خود از برپایی حکومت صالحان و جاری شدن عدل بر روی کره خاکی جلوگیری کنند.
امید است که فریب خوردگان بهائیت که در دام تشکیلات گرفتار آمده اند با روشنگری هایی که هر روزه از سوی دلسوزان جامعه صورت می پذیرد خود را از دام عنکبوتی سران تشکیلات برهانند.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
" تشرف گروهي خانواده دلشاد "

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اينجانبان حيدر علي فرزند مراد علي شناسنامه شماره 1800 صادره از قريه امزاجرد همدان متولد 1301[/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]احمد قويمي دلشاد فرزند حيدرعلي شناسنامه شماره 101347 صادره از همدان متولد 1333 [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عباس قويمي دلشاد فرزند حيدرعلي شناسنامه شماره 249 صادره از همدان متولد 1336[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پرويز قويمي دلشاد شناسنامه شماره 1802 مواليد متولد همدان فرزند حيدرعلي متولد 1343[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ساكنين قريه حصار خان در محل صيفي آباد ، كه گذشته عمر خود را به بي خبري در اعتقاد به مرام ساختگي بهائيت گذرانيديم ، اينك به توفيق الهي با برخورد با مسلمانان مطلع دريافتيم كه مرام نامبرده خرافي است . بدين وسيله تنفر خودمان را نسبت به مرام ضاله مضله بهائيت اعلام و به حمد الله به شرف اسلام و طريقه حقه ي اثني عشريه مشرف و خاتميت پيامبر گرامي اسلام و به وجود و ظهور حضرت حجة بن الحسن العسكري ( ع ) معتقديم و از خداوند متعال توفيق عمل به قوانين مقدس اسلام براي همه مسلمانان و هدايت براي گم گشتگان راه حقيقت آرزو داريم .
[/FONT]
 
بالا