برای شناخت خدای متعال راه های فراوان و گوناگونی وجود دارد که در کتابهای مختلف فلسفی و کلامی[1] و بیانات پیشوایان دینی و نیز در متن کتاب های آسمانی به آنها اشاره شده است. این دلائل و براهین از جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند: مثلاً: در بعضی از آنها از مقدمات حسی و تجربی استفاده شده در حالی که بعضی دیگر از مقدمات عقلی محض تشکیل یافته اند، و بعضی مستقیماً در صدد اثبات خدای حکیم هستند، در صورتی که بعضی دیگر تنها موجودی را اثبات می کنند که وجودش مرهون موجود دیگری نیست (واجب الوجود) و برای شناختن صفات او می بایست برهان های دیگری اقامه شود.
از یک نظر می توان دلائل خداشناسی را به راه هایی تشبیه کرد که برای عبور از رودخانه ای وجود دارند، بعضی از آنها مانند: پل چوبی ساده ای است که روی رودخانه کشیده شده و عابر سبکبار می تواند به آسانی از آن بگذرد و به زودی به منزل مقصودش برسد، بعضی دیگر مانند پل های سنگی طولانی از استحکام بیشتری برخوردار است ولی راه را طولانی تر می کند و بالاخره بعضی دیگر مانند راه آهن های پر پیچ و خم و دارای فراز و نشیب ها و تونل های عظیم است که برای عبور قطارهای سنگین ساخته شده است.
انسانی که ذهن سبکباری دارد می تواند از راه های خیلی ساده، خدای خود را بشناسد و به بندگی او بپردازد، امّا کسی که بار سنگینی از شبهات را بر دوش کشیده است باید از پل سنگی عبور کند و بالاخره کسی که خروارها بار شبهات و وسوسه ها را با خود حمل می کند باید راهی را برگزیند که دارای زیر سازی های محکم و استوار باشد هر چند پیچ و خم ها و فراز و نشیب های زیادی داشته باشد.
ما در اینجا تنها به راه ساده خداشناسی اشاره می کنیم و راه های متوسط و راه های پر پیچ و خم را که متوقف بر حل بسیاری از مسائل زیر بنایی فلسفی است باید کسانی بپیمایند که ذهنشان مشوب به شبهات فراوان شده یا در صدد زدودن شبهات و نجات دادن گمراهان دور افتاده، بر آمده اند.[2]
از یک نظر می توان دلائل خداشناسی را به راه هایی تشبیه کرد که برای عبور از رودخانه ای وجود دارند، بعضی از آنها مانند: پل چوبی ساده ای است که روی رودخانه کشیده شده و عابر سبکبار می تواند به آسانی از آن بگذرد و به زودی به منزل مقصودش برسد، بعضی دیگر مانند پل های سنگی طولانی از استحکام بیشتری برخوردار است ولی راه را طولانی تر می کند و بالاخره بعضی دیگر مانند راه آهن های پر پیچ و خم و دارای فراز و نشیب ها و تونل های عظیم است که برای عبور قطارهای سنگین ساخته شده است.
انسانی که ذهن سبکباری دارد می تواند از راه های خیلی ساده، خدای خود را بشناسد و به بندگی او بپردازد، امّا کسی که بار سنگینی از شبهات را بر دوش کشیده است باید از پل سنگی عبور کند و بالاخره کسی که خروارها بار شبهات و وسوسه ها را با خود حمل می کند باید راهی را برگزیند که دارای زیر سازی های محکم و استوار باشد هر چند پیچ و خم ها و فراز و نشیب های زیادی داشته باشد.
ما در اینجا تنها به راه ساده خداشناسی اشاره می کنیم و راه های متوسط و راه های پر پیچ و خم را که متوقف بر حل بسیاری از مسائل زیر بنایی فلسفی است باید کسانی بپیمایند که ذهنشان مشوب به شبهات فراوان شده یا در صدد زدودن شبهات و نجات دادن گمراهان دور افتاده، بر آمده اند.[2]