♦♦ ♦♦ قصه هایی قشنگ در مورد نمــــــــــــاز - عطوفت پیامبر اکرم(ص) ♦♦ ♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
روزی پیغمبر اكرم با جمعی از مسلمین در نقطه ای نماز می گذارد. موقعی كه آن حضرت به سجده می رفت حسین - علیه السّلام- كه كودك خردسالی بود به پشت پیغمبر سوار می شد و پاهای خود را حركت می داد و هی هی می كرد. وقتی پیغمبر می خواست سر از سجده بردارد او را می گرفت، پهلوی خود به زمین می گذارد. باز در سجده‎ی دیگر، و تا پایان نماز طفل مكرر به پشت پیغمبر سوار می شد. یك نفر یهودی ناظر این كار بود. پس از نماز به حضرت عرض كرد: شما با كودكان خود طوری رفتار می كنید كه ما هرگز چنین نمی كنیم. پیغمبر اكرم در جواب فرمود: اگر شماها به خدا و رسول خدا ایمان می داشتید به كودكان خود عطوف و مهربان بودید.

مهر ومحبت پیغمبر عظیم الشأن نسبت به كودك، مرد یهودی را سخت تحت تأثیر قرار داد و صمیمانه آئین مقدّس اسلام را پذیرفت.

.........


بحار الانوار، جلد 10،ص 83.


2220240wahglo4wam.gif




 
بالا