مهدویت

یاسمین

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
[FONT=&quot]در عهدين، اميد بستن به جهاني روشن و نوراني که در آن آدمي بر همه خواستهاي خود کامياب و از گناهان پاک شود، آشکارا ديده ميشود [/FONT][FONT=&quot]
اصل وابستگي همه ممکنات به وجود امام (عليه السلام) از طريق بحثهاي استدلالي و آيات و روايات ثابت گرديده است. هر عالَمي داراي يک نقطه مرکزي است که وجودش با آن نقطه مرکزي ارتباط دارد; مانند انسان که نقطه مرکزي آن قلب است و حيات اعضا و اندام و بخش مادي او به وجود قلب بستگي دارد. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
 

یاسمین

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
[FONT=&quot]از طرفي، ميان اعضاي مادي و روح نيز ارتباطي دو سويه و به صورت تأثيرپذيري روح از جسم و به عکس نيز وجود دارد. از اين رو، تمام عوالم داراي يک نقطه مرکزي ميباشند و آن وجود مقدّس امام عصر (عج) است. ارتباط وجود ممکنات با وجود ولي قطب جهان به حکم اخبار پيامبر(صلي الله عليه وآله)و ائمّه اطهار(عليهم السلام) ثابت است[/FONT][FONT=&quot].
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ميفرمايند: «لا يزال هذا الدين قائماً الي اثني عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها»;1 همواره اين دين بر پا خواهد بود تا دوازده نفر; پس وقتي که آن دوازده نفر درگذشتند، زمين اهل خود را فرو خواهد برد.
همچنين اميرالمؤمنين(عليه السلام) ميفرمايند: «الا انّ مثل آل محمد(عليهم السلام)کمثل نجوم السماء اذا خوي نجمُ طلع نجمُ»;2 آگاه باشيد که به تحقيق مثل آل محمد(عليهم السلام) مثل ستارههاي آسمان است که هرگاه ستاره اي غروب کند ستاره اي ديگر طلوع ميکند.
نکته ديگر اينکه هر عالَمي مقدّمه عالم بعد و عالم کامل تر است. تمام اجزاي عالم امکان به سوي عالم کامل تر در حرکتند; مانند عالم جنين و دنيا و عالم دنيا و آخرت که هر کدام مقدّمه ديگري است.
هدف نهايي از عالم امکان وجود مخلوق اشرف است و سير همه ممکنات به سوي مخلوق کامل تر (حجت خدا) ميباشد که يا در مقام نبوت است يا در مقام امامت. به عبارت ديگر، وجود حضرت رسول اکرم و سيده نساءالعالمين و ائمه اثني عشر(عليهم السلام)مقصد اصلي خلقت است و ديگران گرچه نسبت به مادون خود کامل تر و علت هستند، طفيل وجود آن بزرگواران ميباشند و اين موضوع از روايات معتبر استفاده ميشود; چنان که اميرالمؤمنين(عليه السلام) ميفرمايد: «انّا صنائع ربّنا و الناس بَعدُ صنائع لنا»;3 ما تربيت يافتگان پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن تربيت يافتگان ما هستند.
شيخ صدوق نيز از رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) روايت نموده که آن حضرت فرمود: «يا علي لولا نحن ما خلق الله آدم و لا حواء و لا الجنة و لا النار و لا السماء و لا الارض»;4 اي علي، اگر ما نبوديم خداوند آدم و حوا و بهشت و جهنم و آسمان و زمين را خلق نمي کرد.
اما اينکه گفته شد وجود حضرات معصومان(عليهم السلام) هدف نهايي خلقت است، از قرآن کريم استفاده ميشود; آنجا که ميفرمايد:(وَمَاخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ)(ذاريات: 56)
عاليترين مرتبه عبادت و اطاعت ـ که نمايش کمال موجود ممکن است ـ همان است که از امام صادر ميشود و با توجه به اينکه عبادت ديگران (جن و انس) بايد در خط عبادت امام و پيروي از او باشد تا از شرک و انحراف حفظ شود، پس امام مقصود اصلي خلقت خواهد بود.
ارتباط و نياز مخلوقات به امام مانند ارتباط آفرينش آنچه در زمين است با آفرينش آدم و بني آدم است و به همين دليل است که تشکيل جامعه اي که در آن ستم مفهومي نداشته باشد و ستمگر بر سرنوشت مردم آن مسلط نباشد، دغدغه بشر از گذشته تاکنون بوده است.
از آن رو که اولين بار مسئله مهدويت در کتابهاي آسماني مطرح شده است، تجليّات اين انديشه را بايد در آنجا جستجو کرد. خوشبختانه هنگامي که به اديان آسماني مراجعه ميکنيم کتب آسماني را سراسر اميد و سرشار از نويدهاي بهروزي مييابيم.
در عهدين، اميد بستن به جهاني روشن و نوراني که در آن آدمي بر همه خواستهاي خود کامياب و از گناهان پاک شود و از همه دلبستگيهاي مادي و جلوههاي زشت آن رهايي يابد و به وجود منجي که برآورنده آرزوها و نيازهاست ايمان بياورد، آشکارا ديده ميشود.
فرقههاي يهود و نصارا در انتظار ظهور موعود و منجي جهان، که عدالت واقعي را در آخرالزمان در سراسر جهان برقرار نمايد، به سر ميبرند. البته نجات دهنده واقعي، خداوند قادر و عالِم بر همه چيز است.
در اشعياء نبي ميگويد: زيرا من يهوَه خداي تو و قدوس اسرائيل نجات دهنده تو هستم.5
در مزامير ميگويد: تنها اوست که ميتواند اميد آدميان را برآورده سازد و آنان را از گناه برهاند و در سختي ها ياري کند.6
در اشعياء نبي ميگويد: زيرا که شريعت من از من صادر ميشود و داوري خود را بر قرار ميکنم تا قوم ها را روشنايي بشود. عدالت من نزديک است و نجات من ظاهر شده، بازوي من قوم ها را داوري خواهد نمود. جزيره ها منتظر من شده، به بازوي من اعتماد خواهندکرد.7
نتايج:
1. خير را فقط به خداوند نسبت ميدهد، نجات دهنده واقعي خداست;
2. او تنها اميد و ملجأ انسان ها و ياري کننده بندگان است;
3. خداست که ميتواند انسان ها را مورد مغفرت قرار دهد و دين بايد از سوي خداوند باشد.
اين نوشتار به بررسي و مقايسه مقوله «مهدويت و انتظار موعود» از منظر کتاب مقدّس (عهدين) و اسلام ميپردازد.
نجاتدهنده کيست؟
از روزگاران ديرين در کتب اديان و سخنان حکيمان سخن از آينده اي درخشان به ميان آمده که پليدي ها رخت برخواهند بست و صالحان وارث زمين خواهند شد و اصولا اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي (فتوريسم) عقيده اي است که در کيشهاي آسماني يهود، زرتشت و مسيحيت (در سه مذهب عمده آن: کاتوليک، پروتستان و ارتدوکس) و مدعيان نبوت عموماً و دين مقدس اسلام خصوصاً، به مثابه يک اصل مسلم قبول شده است و درباره آن مباحث تئوريک مذاهب آسماني کاملا شرح و بسط داده شده است.8
در ذيل، به چند بشارت به نقل از کتب مزبور بسنده ميکنيم:
بر مبناي اعتقادات يهوديان، حضرت مسيح (ماشيح)9است که جهان درخشان و با شکوه آينده را ميسازد و اعتقاد گروهي از يهوديان اين است که ظهور مسيح و فعاليت او براي بهبود بخشيدن وضع جهان و تأمين خواست ها و نيازهاي مردمان بخشي از نقشههاي خداوند در آغاز آفرينش بوده است و وجود منجي جهان پيش از آفرينش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است. در عهد جديد نجات دهندگي به عيسي(عليه السلام)نسبت داده شده است; زيرا او مأمور شده است که امت خويش را از گناه نجات بخشد.
در انجيل متي ميگويد: او پسري خواهد زاييد و نام او را عيسي خواهي نهاد; زيرا که او امت خويش را از گناهانشان خواهد رهانيد.10
در انجيل يوحنا ميگويد: زيرا خود شنيده و دانسته ايد که او در حقيقت مسيح و نجات دهنده عالم است.11
به اعتقاد همه يهوديان، نجات دهنده انساني است همانند ديگران که از سوي خداوند مأمور انجام وظيفه خاصي شده است.
تِلمود در هيچ جا به اين اعتقاد که ماشيح ممکن است يک ناجي و موجود فوق انساني باشد اشاره نمي کند،12 بلکه او را انساني ميداند که برخوردار از جبروت خدايي است و جهان را با نور خويش روشن خواهد کرد.
در اشعياء نبي ميگويد: بار ديگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگي براي تو نخواهد تابيد; زيرا که يهوَه نور جاوداني تو و خدايت زيبايي تو خواهد بود.13
در يوئيل نبي ميگويد: واي بر آن روز; زيرا روز خداوند نزديک است.14
در اشعياء نبي ميگويد: برخيز و درخشان شو; زيرا نور تو آمده و جلال خداوند بر تو طالع گرديده است.15
در اينکه منجي موعود چه کسي است اختلاف نظر وجود دارد. برخي منجي آخرين را داود ميشمارند و گروهي او را از خانواده داود و گروهي ميگويند که خداوند در پايان جهان داود ديگري را براي نجات مردم ميفرستد. هرچند در اين مورد اختلاف نظر وجود دارد، ولي نکته حايز اهميت اين است که هر دو گروه مسيحيت و يهود در انتظار نجات بخشي جهان توسط انساني که از قدرت الهي بهره مند شده باشد به سر ميبرند.
در حيقوق نبي ميگويد: اگرچه تأخير نمايد، برايش منتظر باش; زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.16
در اشعياء نبي ميگويد: اما آناني که منتظر خداوند ميباشند قوت تازه خواهند يافت و مثل عقاب پرواز خواهند کرد، خواهند دويد و خسته نخواهند شد.17
در جاي ديگر ميگويد: خوشا به حال کساني که منتظر او باشند.18
در رساله عبرانيان ميگويد: همچنين مسيح نيز چون يک بار قرباني شد تا گناهان بسيار را رفع نمايد بار ديگر بدون گناه براي نجات کساني که منتظر او ميباشند ظاهر خواهد شد.19
نتايج:
1. نجات بشريت به ياري خداوند به دست انساني الهي صورت ميگيرد;
2. همه انسان ها بايد در انتظار منجي بشريت باشند;
3. منتظران نزد خداوند مقامي بالا دارند.
بنابراين،مذهب انتظار که در تمام اديان مشاهده ميشود خاص مسلمانان نيست و يک فلسفه مثبت است و اين به خوبي نشان دهنده هدفداري افعال الهي است، اما تفاوت اديان گذشته با اسلام در اين است که انتظار مسلمانان يک عامل روحي و فکري و حرکت آفرين است.
از منظر اسلام، هدف از خلقت که شناخت و بندگي خداي متعال است، در مقام عمل و تحقق در يک کلمه خلاصه ميشود و آن معرفت امام عصر ميباشد; و تنها کسي به هدف از آفرينش خود رسيده است که به اين مرتبه نائل شده باشد.

[/FONT]
 

یاسمین

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مسلمانان در انتظار حکومتي هستند که در آن خردها زنده شود و نور ايمان و فروغ عدل و فضيلت بر پهنه گيتي گسترده گردد و طومار سياهي و تباهي در هم پيچد و رهبري الهي که ميراث مرسلين است حکومت را در دست گيرد[/FONT][FONT=&quot].
از همان دوران حيات پيامبر(صلي الله عليه وآله)، شيعه به طرف داري از اميرالمؤمنين(عليه السلام) در سامان بخشيدن به چنين حکومتي به حرکت درآمد و در انتظار آن حکومت لحظه شماري نمود.
بر اساس متن قرآن کريم و مدارک اصيل اسلامي که از پيامبر(صلي الله عليه وآله)و امامان معصوم(عليهم السلام) به مسلمانان رسيده است، در کره زمين عدالت جهاني و انصاف عمومي بر مبناي اصول الهي تشکيل ميگردد و انساني الهي رهبري اين حکومت عدل را به عهده ميگيرد.
«انتظار» عاليترين انگيزه سوق بشر به راه کمال و رشد تعالي است. پيامبر(صلي الله عليه وآله)مي فرمايند: «افضل العبادة انتظار الفرج»;20 برترين عبادت ها انتظار فرج است.
انتظار فرج ايمان به امامت حضرت حجت (عج) است که همه اعتقادات اساسي از يکتايي خدا، رسالت پيامبر(صلي الله عليه وآله) و پيشوايي امامان معصوم(عليهم السلام) و عقايد ديگر اسلامي را در بردارد.
رسول گرامي(صلي الله عليه وآله) مؤمنان منتظر و ياران حضرت بقية اللّه (عج) را برادران خود ميخواند: «طوبي للصابرين في غيبته طوبي للمتقين علي محبته اولئک الذين وصفهم اللّه في کتابه و قال هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب»;21 خوشا به حال شکيبان در غيبت او و پابرجايان در محبت او که خداي تبارک و تعالي آن ها را در کتابش چنين توصيف فرموده است: (ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًي لِّلْمُتَّقِينَ)(بقره: 2); اين کتاب هدايت است براي پرهيزگاران; آن ها که به غيب ايمان ميآورند.
امام صادق(عليه السلام) در تفسير اين آيه فرموده است: «المتقون شيعة علي و الغيب هو الحجه الغايب»;22 «متقين» شيعيان اميرالمؤمنين(عليه السلام)هستند و «غيب» حجت غايب است.
منتظر واقعي کسي است که به معرفت امام عصر نائل شده باشد; زيرا معرفت امام عصر صرفاً براي اين نيست که از طريق آن احکام دين و شريعت به دست آيد، بلکه نفس اعتقاد به امام و رجوع و تسليم در برابر ايشان بالاترين بندگي خدا و روح همه اعمال عبادي به حساب ميآيد و بندگي خدا بيش از هر چيز به همين اعتقاد و قبول ولايت او بر ميگردد و اين اعتقاد انسان را در پيشگاه الهي خاضع ميگرداند.
امام حسين(عليه السلام) ميفرمايند: «يَا اَيُهَا الناسُ اِنَ اللّهَ ـ وَاللهِ ـ ما خَلَق العِبادَ اِلاّ لِيعرِفُوهُ فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَاِذا عَبَدُوهُ اِستَغنَوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَهِ مَن سِواهُ»; اي مردم، همانا خداوند ـ قسم به خداوند ـ بندگان را نيافريد، مگر براي اينکه او را بشناسند، وقتي به او معرفت پيدا کردند به عبادت او بپردازند. پس با بندگي او از بندگي غير او بي نياز شوند.
آن گاه مردي از ايشان پرسيد: پدر و مادرم فداي شما اي پسر رسول خدا، معرفت خدا چيست؟ حضرت فرمود: «مَعرِفَةُ اَهلِ کُلِ زَمان اِمامَهُمُ الَذي يجِبُ عَلَيهِم طاعَتُهُ»; معرفت اهل هر زماني به امام خودشان که اطاعتش بر ايشان واجب است.23
حکومت منجي
الف. در عهدين
در امثال سليمان نبي آمده است: زيرا که راستان بر زمين ساکن خواهند شد و کاملان در آن باقي خواهند ماند، ليکن شريران از زمين منقطع خواهند شد و ريشه خيانتکاران از آن کنده خواهد گشت.24
در مزمور ميگويد: منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود، اما حليمان وارث زمين خواهند شد و از فراواني سلامتي متلذذ خواهند گرديد.25
در اشعياء نبي ميگويد: در ايام آخر واقع خواهد شد که کوه خانه خداوند بر قله کوه ها ثابت خواهد شد و فوق تل ها برافراشته خواهد گرديد و جميع امت ها به سوي آن روان خواهند شد.26
در دانيال نبي ميگويد: در ايام اين پادشاهان خداي آسمان ها سلطنتي را که تا ابد زايل نشود بر پا خواهد نمود و اين سلطنت به قومي ديگر منتقل نخواهد شد، بلکه تمامي سلطنت ها را خرد کرده، مغلوب خواهد ساخت و خود تا ابد استوار خواهد ماند.27
در انجيل متي ميگويد: آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و آن وقت جميع طوايف زمين سينه زني ميکنند و پسر انسان را ببينند که بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال عظيم ميآيد.28
نتايج:
1. خداوند منتظران را از نعمتهاي خود بهره مند ساخته و وارث زمين خواهد گردانيد;
2. يک حکومت واحد جهاني و هميشگي ايجاد خواهد شد;
3. خليفه خداوندپادشاهي همه جهان رابه عهده خواهدگرفت.
در کتب مقدس، چنان که بيان شد، به ايجاد وحدت کلي در جهان اشاراتي شده است. در اسلام، اين مسئله به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است; که در نهايت، حکومت جهان داراي وحدت معنوي و صوري خواهد شد.
و پروردگار وعده داده است که بر گروههاي ستم ديده و رنج کشيده زمين، که بهترين نمونه آن اهل بيتِ نبي اکرم(صلي الله عليه وآله) و ائمّه معصومان(عليهم السلام)مي باشند، منت خواهد گذارد تا رهبري جهان را به عهده گيرند و وارثان زمين گردند.
ب. در قرآن و احاديث
خداوند به مسئله جهاني شدن اسلام براي آرامش رسول گرامي از طريق وحي اشاره فرموده است که به نمونه اي از آن اشاره ميگردد:
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) (توبه: 33); اوست خدايي که رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم او را تسلط و برتري دهد، هرچند مشرکان نخواهند.
اين آيه که خبر از جهاني شدن اسلام ميدهد در سورههاي مبارکه «صف» و «توبه» عيناً تکرار گشته و با تفاوت مختصري در سوره «فتح» نيز آمده است.
با توجه به اينکه آيه هيچ گونه قيدي ندارد و به صورت مطلق ذکر شده، محدود به زمان پيامبر نمي باشد و پيروزي همه جانبه اسلام بر همه اديان است. طبق روايات، غلبه بر همه اديان زماني خواهد بود که منجي بشريت ظهور نمايد و برنامه جهاني شدن اسلام را تحقق بخشد.
در مورد آيه شريفه از اميرالمؤمنين(عليه السلام) سؤال شد: آيا خداوند مصداق اين آيه را آشکار ساخته؟ حضرت فرمود: هرگز، سوگند به کسي که جانم به دست اوست هيچ آبادي نمي ماند، مگر اينکه در صبح و شام در آن به وحدانيت خداوند و رسالت رسول گرامي اسلام شهادت بدهند.29
در پرتو اين حکومت، عدالتي را که همه اديان در انتظار آن به سر ميبرند بر سراسر گيتي حاکم خواهد کرد.
حکومت او سه ويژگي خاص دارد:
ـ جهاني است;
ـ بر پايه عدالت است;
ـ وحدت کامل دارد.
حکومت او جهاني است; يعني از همبستگي و ارتباط وسيعي برخوردار است و ارتباط افراد آن با يکديگر بسيار ساده و آسان ميباشد. امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: «اذا قام قائمنا مدالله لشيعتنا في اسمائهم و ابصارهم حتي يکون بينهم و بين القائم بريد يکلمهم فيسمعون و ينظرون اليه و هو في مکانه»;34 زماني که قائم ما قيام فرمايد خداوند چنان قدرتي به گوش ها و چشمهاي پيروان مهدي (عج) ميدهد که با وجود مسافت زياد ميان آنان و قائم، او با آنان سخن ميگويد و آن ها سخن او را ميشنوند و به او مينگرند در حالي که او در جاي خويش است.
همزمان با ظهور حضرت مهدي (عج) قدرتهاي سلطه گر به سبب جنگهاي داخلي از هم گسيخته اند و حکومت ها از درون به فساد گراييده اند. حضرت مهدي (عج) و ياران او با نيروي ايمان و امداد الهي و پشتوانه حمايت توده مستضعف اين نابساماني ها را سامان ميبخشند.
يکي از ويژگيهاي حکومت مهدي اجراي عدالت است. حضرت مهدي عدل را با تمام ابعاد آن به اجرا درمي آورد (عدالتي عملي) و چون مجري اين عدالت مقامي الهي دارد، هيچ گونه انحراف و ضعفي در آن نخواهد بود و به شيوه داود و حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) حکم خواهد کرد.
مسئله ديگر در حکومت حضرت مهدي (عج) وحدت واقعي است; زيرا مردمي يک دل و با هدفي واحد و به سوي خداي يکتا در حرکتند و بر همه جهان کلمه توحيد حکومت ميکند و مصداق اصلي (وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا) (زمر: 69); آشکار خواهد گرديد و بدين سان، دولت اسلام با بهره گيري از قرآن و به کار بستن دستورهاي آن به رهبري حضرت مهدي بر زمين استقرار مييابد و اين ملک و پادشاهي تا قيامت بر دوام است. در عهدين آمده است که حفظ منجي به دست خداوند است و از اين رو، حکومت او پا برجا خواهد ماند و حاکماني که از طرف آن حضرت فرماندهي زمين را به عهده ميگيرند از صالحان خواهند بود.
عدالت و داوري منجي
الف. در عهدين

در انجيل متي ميگويد: زيرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خويش به اتفاق ملائکه خود و در آن وقت هرکسي را موافق اعمالش جزا خواهد داد.30
سه نکته مهم از جمله بالا برداشت ميشود:
ـ داوري توسط انسان;
ـ تأييد و کمک الهي به انسان;
ـ کمک ملائکه به او.
مانند اين عبارت در قرآن کريم نيز ديده ميشود; آنجا که ميفرمايد: (وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ) (بقره: 87); ما او را توسط روح القدس تأييد ميکنيم.
در انجيل متي ميگويد: به شما ميگويم که هر سخن باطل که مردم بگويند حساب آن را در روز داوري خواهند داد.
در اشعياي نبي ميگويد: شاخه از ريشه هايش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت; يعني روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس. خداوند موافق رؤيت چشم خود داوري نخواهد کرد; مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حکم خواهد نمود و جهان را به عصاي دهان خويش زده، شريران را به نفخه لبهاي خود خواهد کشت و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند ميانش امانت، و در تمامي کره مقدس من ضرر و فسادي نخواهد کرد; زيرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود و در آن روز واقع خواهد شد که ريشه يَسي به جهت علَم قوم ها برپا خواهد شد و امت ها آن را خواهند طلبيد و سلامتي او با جلال خواهد بود.31
در مزمور ميگويد: زيرا به قوم خود و مقدسان خويش به سلامتي خواهد گفت تا به سوي جهالت بر نگردند. راستي از زمين و عدالت از آسمان خواهد نگريست. خداوند چهرههاي نيکو را خواهد بخشيد و زمين محصول خود را خواهد داد و عدالت پيش روي او خواهد خراميد.32
همچنين در مزمور ميگويد: مساکين قوم را دادرسي خواهد کرد و فرزندان فقير را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد کرد و فرزندان فقير را نجات خواهد داد. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتي خواهد بود. و او حکمراني خواهد کرد از دريا تا دريا و از نهرها تا اقصاي جهان. جميع امت ها او را بندگي خواهند کرد، جانهاي مساکين را نجات خواهد بخشيد.33
نتايج:
1. تأييد منجي توسط خداوند;
2. ياري کردن او توسط ملائکه;
3. داوري و قضاوت او;
4. ويژگيهاي منجي: حکيم بودن، شجاعت، شناخت نسبت به خداوند، بندگي، و قضاوت بر مبناي حق کردن;
5. بالا رفتن سطح شناخت جامعه.
ب. در اسلام
در اسلام، تبيين و ترسيم شخصيت منجي، بخش عظيمي از روايات را به خود اختصاص داده و ويژگي اين شخصيت الهي با نام مشخص شده است. حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) ميفرمايند: «لَو لَم يَبقَ مِنَ الدُنيا اِلا يَومٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذالِکَ اليَومَ حَتّي يَبعَثَ فيهِ رَجُلا مِن اُمَّتي وَ مِن اَهلِ بَيتي، يُواطي اِسمُهُ اِسمِي، يَملَأُ الارضَ قِسطاً وَعَدلا کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا»; اگر از عمر دنيا بيش از يک روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولاني خواهد گردانيد، تا سرانجام مردي از امت و خاندان من که اسمش، اسم من است، ظاهر خواهد شد و جهان را همان گونه که از ظلم و جور و ستم پر شده، پر از عدل و داد خواهد کرد.
بنابراين، تحقق بخش اين وعده الهي حضرت مهدي (عج) است که رسالتش دگرگوني همه ارزشهاي مادي و پايه گذاري ارزشهاي الهي و اسلامي و انساني است; ارزش و نظامي مبتني بر آيات قرآن و منطبق با شريعت محمدي. کار او به ثمر رسانيدن و برپا داشتن انديشههاي بلند انبيا و برتري اسلام بر اديان گذشته است.
وارثان زمين
الف. در عهدين
در مزمور ميگويد: صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.35
در اشعياء نبي ميگويد: تو را حفظ نموده، عهد قوم خواهم ساخت تا زمين را معمور سازي و نصيبهاي خراب شده را تقسيم نمايي.36
همچنين در جاي ديگر ميگويد: اينک بنده من، که من او را دستگيري نمودم و برگزيده من که جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او مينهم تا انصاف را بر امت ها صادر سازد. او ضعيف نخواهد گرديد و منکسر نخواهد شد.37
نتايج:
1. صالحان زمين را به ارث ميبرند و در نهايت، خداوند آن ها را غالب خواهد فرمود;
2. حفاظت منجي به دست خداست;
3. آباداني حقيقي زمين به دست منجي خواهد بود;
4. منجي شکست ناپذير است.
از نظر اسلام همان گونه که کلمه توحيد در آغاز ظهور اسلام به سرعت پيشرفت کرد، و بر همه صداها غالب گرديد و اسلامي که در ابتدا منحصر به وجود مبارک پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين(عليه السلام)و خديجه(عليها السلام)بود به جايي رسيد که قدرتهاي بزرگ را در هم شکست و مردم خسته از ظلم و تشنه عدالت گروه گروه، گرد وجود نوراني پيامبر(صلي الله عليه وآله)حلقه زدند و او و دينش رامنجي خوديافتند، درآخرالزمان نيزهمان گونه خواهد شد.
ب. از ديدگاه قرآن
خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: (وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)(قصص: 5); و ما اراده کرديم که بر مستضعفان منت نهاده و آن ها را پيشوايان حق نهاده و وارث زمين گردانيم.
آيه مزبور اميددهنده به همه انسانهاي آزاده عالم است; زيرا وعده خداوند و اراده حضرت حق به صورت يک قانون کلي و در شکل فعل مضارع و مستمر بيان شده است تا کسي تصور نکند اين وعده اختصاص به مستضعفان زمانهاي گذشته از جمله بني اسرائيل داشته است.
آيه شريفه چهار نکته را بيان ميکند:
1. ما ميخواهيم آن ها را مشمول نعمتهاي خود کنيم;
2. آن ها را پيشوايان خلق قرار دهيم;
3. آن ها را وارثان حکومت جبّاران قرار دهيم;
4. حکومت قوي و پا برجا به آن ها ميدهيم.
با تصور موضوعات ذکر شده، ميتوان نمونه گسترده و بارز اراده حضرت حق را ايجاد حکومت حق و عدالت در تمام کره زمين، توسط امام زمان (عج) دانست.
همچنين در ذيل اين آيه شريفه احاديثي از معصومان(عليهم السلام)ذکر شده است. از جمله در معاني الاخبار به سند خود از محمدبن سنان از مفضل بن عمر روايت کرده که گفت: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم که فرمود: رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نگاهي به اميرالمؤمنين(عليه السلام) و امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) کرد و گريست و فرمود: شما بعد از من مستضعف خواهيد شد. مفضل ميگويد: عرضه داشتم: معناي اين کلام رسول خدا(صلي الله عليه وآله)چيست؟ امام صادق(عليه السلام) فرمود: معنايش اين است که مقصود از آيه(وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) شماييد و به حکم اين آيه شما پيشوايان اين امت هستيد بعد از من، و اين پيشوايي بعد از من تا روز قيامت ادامه خواهد داشت.38
براي زمان ظهور نيز شباهت هايي وجود دارد; از جمله ناگهاني بودن ظهور.
زمان ظهور
الف. در عهدين

براي ظهور مسيح و قيام او تاريخ مشخصي وجود ندارد و جز خدا هيچ کس از تاريخ آن با خبر نيست.
در انجيل متي ميگويد: شاگردانش به او گفتند: به ما بگو که اين امور کي واقع ميشود؟ عيسي در پاسخ ايشان گفت: زينهار کسي شما را گمراه نکند! جنگ ها و اخبار جنگ ها را خواهيد شنيد. زينهار مضطرب نشويد; زيرا که وقوع اين همه لازم است. ليکن انتها هنوز نيست; زيرا قومي با قومي و مملکتي با مملکتي مقاومت خواهند نمود و قحطي ها و وباها و زلزله ها در جاي ها پديد آيد. آن گاه شما را به مصيبت سپرده، خواهند کشت. همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر ميشود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد. چنان که ايام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد. در زماني که گمان مبريد پسر انسان ميآيد، هر آينه آقاي آن غلام ميآيد، روزي که منتظر نباشند و در ساعتي که ندانند.39
در جاي ميگويد: پس بيدار باشيد; زيرا که آن روز و ساعت را نمي دانيد.40
و باز در فرازي ديگر ميگويد: اما از آن روز و ساعت هيچ کس اطلاع ندارد حتي ملائکه آسمان جز پدر من و بس.41
هرچند براي ظهور روز و ساعت مشخصي ياد نشده است و قيام مسيح ناگهاني دانسته شده است، اما نشانه هايي مبهم و گاهي مشهود نيز در متون آمده است. نشانههاي عمده ظهور مسيح را به طور خلاصه ميتوان تحت دو عنوان ذيل آورد:
1. ظهور مسيح با ذلّت قوم يهود بستگي دارد;
2. ظهور هنگام رقابت دولت ها با يکديگر خواهد بود.
ب. از نظر روايات
در روايات، وقايع و حوادث انتظار به شکلهاي گوناگون بيان شده اند. برخي از آن ها به علاماتي اشاره ميکنند که وجودشان حتمي است و برخي ديگر به علايم غيرحتمي. بدين گونه، روايات راه هرگونه انزوا را بسته و ايجاد تحرک ميکنند.
در جوامع روايي شيعي و سني از امور متعددي به عنوان علايم ظهور ياد شده است که نشانههاي آن را ميتوان از زواياي مختلف نگريست; براي مثال، از لحاظ پيوستگي و گسستگي نسبت به ظهور، علايم منفصل و متصل، علايم پيش از ظهور و علايم مقارن ظهور، حوادث خارق العاده و اوضاع عمومي جوامع بشري و علايم حتمي و علايم غيرحتمي.
آنچه مسلّم است زمان قيام حضرت مهدي (عج) مشخص نيست و کساني که براي آن وقت معين ميکنند دروغگويند.
از امام صادق(عليه السلام) پرسيدند: آيا براي ظهور مهدي (عج) وقت معيني هست که خلايق بدانند؟ فرمود: «حاشا، وقت ظهورش ساعتي است که خداي متعال در کتاب خود فرموده: (يَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي...) (اعراف 187) ; اما ظهور فرج با خداست و وقت گذاران دروغگويند.»42
از بررسي مجموع روايات چنين به دست ميآيد که قيام هنگامي واقع ميشود که مردم تشنه پذيرش حقيقت و خواستار قيام مصلح و منجي باشند و اين زماني است که حکومتهاي ستمگر جوامع را به استثمار کشيده و جنگهاي خانمان سوز مردم را به تنگ آورده باشد; زماني که بشر آمادگي کامل براي حکومت خدايي و قوانين و اصول آن را داشته باشد و اين آمادگي است که به حضرت نيرو ميدهد تا آنچه که هيچ مصلحي به انجامش موفق نشد انجام دهد.
ويژگي ياران حضرت
الف. در عهدين

براي ياران مهدي (عج) ويژگي خاصي بيان شده است.
در اشعياي نبي ميگويد: علمي به جهت امتهاي بعد بر پا خواهد کرد و از اقصاي زمين براي ايشان صفير خواهد زد و ايشان تعجيل نموده، به زودي خواهند آمد و در ميان ايشان احدي خسته و لغزش خورنده نخواهد بود و احدي نه پلکي خواهد زد و نه خواهد خوابيد و کمربند احدي از ايشان باز نشده، دوال نعلين احدي گسيخته نخواهد شد که تيرهاي ايشان تيز و تمامي کمانهاي ايشان زده شده است، ايشان مثل شير ماده و مانند شيران ژيان غرش خواهند کرد.43
در دانيال نبي ميگويد: در ايام اين پادشاهان خداي آسمان ها سلطنتي را که تا به ابد زايل نشود برپا خواهد نمود.44
در مزمور ميگويد: چشمان خداوند به سوي صالحان است. چون صالحان فرياد برآورند خداوند آن ها را شنيده و ايشان را از تنگيهاي ايشان رهايي بخشد.45
در اشعياي نبي ميگويد: اي رسولان تيزرو برويد نزد امت بلندقامت و براق نزد قومي که از ابتدايش تاکنون مهيب بوده اند، يعني امت زور آورنده و پايمال کننده.46
در جاي ديگر ميگويد: دروازه را بگشاييد تا امت عادل که امانت را نگه ميدارند داخل شوند، طريق راستان استقامت است.47
همچنين در فرازي ديگر ميگويد: اينک بعضي از جاي دور خواهند آمد و بعضي از شمال و از مغرب; اي آسمان ها ترنم کنيد و اي زمين وجد نما و اي کوه ها آواز شادماني دهيد; زيرا خداوند قوم خود را تسلّي ميدهد.48
ب. از نظر قرآن
قرآن کريم ميفرمايد: (بَعَثْنَا عَلَيْکُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِي بَأْس شَدِيد) (اسراء: 5); بندگاني از خود را که داراي قوت و نيرومندي شگرفي هستند به سوي شما ميفرستيم.
در تفسير نورالثقلين پيرامون تفسير آيه شريفه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده که فرمود: آنان کساني هستند که خداوند ـ تبارک و تعالي ـ پيش از ظهور قائم (عج) آن ها را برمي انگيزد و آنان دشمني از آل پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرا نمي خوانند، مگر اينکه او را به قتل برسانند.
در روايات اسلامي در مورد تعداد ياران حضرت و نيز شباهت آن ها به اصحاب پيامبر(صلي الله عليه وآله) و مسائل ديگر سخن رفته است.49 در اينجا به يک ويژگي آن ها اشاره ميشود:
ياران امام (عج) از تمام سرزمينهاي اسلام و از دورترين کرانههاي گيتي و از نقاط پراکنده گردهم ميآيند.
از منظر اسلام، ياران مهدي افرادي هستند که خداوند آنان را با عباراتي مانند «عبادي و عباداً لَنا»، وصف نموده است و ياري آنان را با عباراتي مانند: «اَيَّدنا المؤمِنينَ» تضمين نموده است، همان گونه که پيروزي اصحاب پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در جنگ بدر توسط ملائکه وعده فرموده بود.
در کتب عهدين نيز به چگونگي غلبه منجي بر سراسر جهان اشاراتي شده است.

[/FONT]
 
بالا