دست دادن بعد نماز....مستحب یا بدعت؟؟؟مصافحه

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
به نام خداوند جان و خرد
معمولا دیده شده که در نماز جماعت بعد از نماز نمازگزاران با هم دست میدهند یا به عبارتی مصافحه میکنند
میخواسهخیم بدانیم ایا ریشه روایی داره یا ......
مفهوم كلمه مصافحه:
واژه «مصافحه»، از ريشه «صفح» گرفته شده است که به طور کلي، اين واژه دو معنا دارد: يکي، بخشايش وگذشت وديگري، گستره وپهنا.

ابن منظور در مورد معناي مصافحه گفته است: «مصافحه؛ يعني گرفتن با دست. هنگامي که کسي کف دست ديگري را با گستره کف دستش بگيرد، مي گويند آن دو مصافحه کرده اند».(1)
اهميت دست دادن يا مصافحه كردن


روايات بسياري، مسلمانان به ويژه هنگام ديدار با يکديگر را به مصافحه سفارش کرده اند. اين روايات که از طريق شيعه وسني نقل شده اند، نويسندگان کتب روايي واخلاقي را واداشته که بخشي از کتاب هاي خود را به اين مهم اختصاص دهند.
پيامبردرمورد اهميت مصافحه فرموده است:
«تمام تحياتکم بينکم المصافحه؛ (2)
تحيت کامل بين شما (کامل کننده تحيت هاي شما)، دست دادن است».

«چون يکديگر را ملاقات کرديد، سلام ومصافحه کنيد وچون از يکديگر جدا شديد، براي هم طلب آمرزش کنيد».(3)

«هرگاه يکي از شما برادر ديني اش را ديد، بر او سلام کند وبا او دست بدهد...»(4)
«هرگاه برادران خود را ملاقات کرديد، با آنها مصافحه کنيد...»(5)
هشام بن سالم نيز گويد: ازامام صادق (ع) در مورد حد مصافحه پرسيدم.امام پاسخ داد: «اطراف يک درخت خرما»!
علامه مجلسي در ذيل اين روايت مي گويد: «اين روايت بر اين نکته دلالت مي کند که براي استحباب دوباره دست دادن، پنهان شدن يکي از دو طرف حتي به اندازه يک درخت کافي است.»(6)
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
گفتني است که در بعضي از روايات به روبوسي کردن درهنگام ديدار هم سفارش شده است، اما دربرخي ديگر، محدود به موارد خاص ويا حتي نهي شده است.همچنين بين علما درباره جواز ومحدوديت هاي روبوسي اختلافاتي وجود دارد، اما مي توان گفت درمورد مصافحه، اختلاف چنداني به چشم نمي خورد که اين خود بيانگر جايگاه و اهميت اين کار پسنديده است.

انس بن مالک گويد: به رسول خدا (ص) عرض کرديم: آيا جايزاست که براي يکديگر خم بشويم؟ ايشان فرمود: نه. عرض کرديم: آيا مي توانيم يکديگر را ببوسيم( روبوسي کنيم)؟ پاسخ داد: نه. عرض کرديم: پس آيا جايز است با يکديگر دست بدهيم؟ فرمود: آري.(7)

همچنين پيامبر (ص) فرموده است: «قبله المسلم اخاه المصافحه؛(8) دست دادن دو مسلمان، به منزله بوسيدن يکديگر است».

از برخي روايات چنين استفاده مي شود که دست دادن با برادران ديني آن قدر مهم است که حتي
در حال ناپاکي باطني نيز نبايد آن را ترک کرد. امام صادق (ع) فرمود:
«روزي پيامبر اکرم (ص) حذيفه را ديد ودست مبارک خود را (براي مصافحه) به سوي او گرفت، اما حذيفه دست خود را عقب مي کشيد. پيامبر فرمود: اي حذيفه! دست خود را به سوي تو آوردم، اما تودست خود را دور کردي!
حذيفه در پاسخ گفت: اي رسول خدا! همگان مشتاق دستان مبارک شما هستند، اما چون ناپاک بودم (وهنوز غسل نکرده ام)، نمي خواستم دستم در چنين حالتي دست مبارکتان را لمس کند.
پيامبر فرمود: آيا نمي داني که هر گاه دومسلمان با يکديگر ديدار کنند وسپس دست بدهند، گناهانشان چون برگ هاي درختان مي ريزد؟!».(9)

البته به مقتضاي ادب، رعايت بهداشت ونظافت را هرگز نبايد فراموش کرد، اما اين روايت نشان از جايگاه مهم اين سنت نيکو دارد.
درپاره اي از روايات، دست دادن با برادر مؤمن از مصافحه با فرشتگان برتر دانسته شده است.(10)

ودربرخي ديگر آمده که خداوند به آن دوبرادر مؤمني که با يکديگر مصافحه مي کنند، بر فرشتگان مباهات مي کند.(11)

درمواردي، مصافحه با انبيا وفرشتگان الهي، خود به عنوان پاداش در نظر گرفته شده که از آن جمله مي توان به روايتي ازامام زين العابدين (ع) اشاره نمود. ايشان فرمود:
«من احب ان يصافحه ماة الف نبي واربعه و عشرون الف نبي، قليزر قبر الحسين (ع) في النصف من شعبان؛(12)
هرکس دوست دارد که يکصد و بيست وچهار هزار پيامبر خدا با او مصافحه کنند، بايد قبر مطهر امام حسين (ع) را درنيمه شعبان زيارت کند».
دريک حديث شريف نبوي هم مصافحه، کنايه از نهايت لطف ومحبت به کار رفته است(13)

که اين همه بيانگر جايگاه واهميت مصافحه در اسلام است.مسئله ديگري که اهميت دست دادن را به خوبي نشان مي دهد، سفارش امير مؤمنان (ع) به دست دادن به دشمن است. ايشان در بياني نوراني فرمود:
«صافح عدوک وان کره فانه مما امر الله عز وجل به عباده يقول: (ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينک وبينه عداوه کانه ولي حميم *وما يلقاها الا الذين صبروا وما يلقاها الا ذو حظ عظيم)؛(14) با دشمن خود مصافحه کن، حتي اگراو مايل نباشد؛ زيرا اين کار، کاري است که خداوند دستور داده، آنجا که مي فرمايد:«بدي را با نيکي دفع کن، ناگاه (خواهي ديد) گويي همان کسي که ميان تو و او
دشمني است، دوستي گرم و صميمي است، اما جز کساني که صبر وشکيبايي وبهره عظيمي (از ايمان وتقوا) دارند، به اين مقام نمي رسند».
شايد بتوان دست دادن را که يکي از شيوه هاي رايج وهمگاني انتقال صميميت در آغاز ديدار در ميان جوامع مختلف بشري است، شاهد ديگري بر اهميت آن دانست.
علاوه بر موارد يادشده، روش پيامبر وائمه معصوم(ع) وسفارش هاي ايشان به اين سنت پسنديده وثواب ها وآثار مثبتي که براي آن شمرده اند، گواه بسيارخوبي بر اهميت ويژه آن در نظر ايشان است.
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
مصافحه درسيره انبيا ومعصومان(ع)


از آنجا که همواره رهنمايان حقيقي بشر، خود پيشتازان عمل به دستورهاي الهي ومزين به نيکوترين رفتارهاي فردي واجتماعي بوده اند، نيم نگاهي به سيره هاي نوراني ايشان، به خوبي اهتمام وتوجه آنها را به سنت نيکوي مصافحه نشان مي دهد که به مواردي چند اشاره مي کنيم.
پيامبر گرامي اسلام فرمود:
«من اخلاق النبيين والصديقين، البشاشه اذا تراءوا، والمصافحه اذا تلاقوا؛(15) يکي از منش هاي پيامبران و صديقان، خوش رويي هنگام ديدار، و دست دادن هنگام ملاقات (باديگران) است».
علامه مجلسي به سند خود از امام باقر(ع) نقل کرده است:
«اول اثنين تصافحا علي وجه الارض، دوالقرنين وابراهيم الخليل؛ (16) اولين دو نفري که روي کره ي زمين با يکديگر دست دادند، ذوالقرنين وحضرت ابراهيم (ع) بودند».
درخبر معراج آمده است که پيامبر (ص) در بيت المقدس به نماز ايستاد وپيامبران الهي به ايشان اقتدا کردند. پس از پايان نماز، پيامبر به سوي حضرت ابراهيم(ع) رفت وبا ايشان مصافحه کرد.(17)
درحالات پيامبر اکرم(ص) آمده است که:
هرگاه مسلماني را مي ديد، دست خود را براي مصافحه جلو مي برد.(18)
جابر نيز مي گويد: پيامبر را ديدم وبه ايشان سلام کردم. ايشان نيز دست مرا به گرمي فشرد.(19)
ابوذر غفاري گويد: هيچ گاه با رسول خدا ملاقات نکردم، مگر اينکه ايشان با من مصافحه کرد. (20)
مسلمانان نيز که اين رفتار پسنديده را از پيامبر (ص) مي ديدند، دربرخوردهاي اجتماعي خود، آن را به کار مي بستند. امام صادق (ع) فرمود:
«هرگاه مسلمانان در جنگي همراه رسول خدا (ص) شرکت مي کردند که در مسير، از منطقه اي
پر درخت مي گذشتند و سپس به فضاي باز وارد مي شدند، به يکديگر مي نگريستند ومصافحه مي کردند.»(21)
ابوعبيده نيز گويد: درسفري با امام باقر(ع) هم کجاوه بودم، (هنگام سوار شدن )ابتدا من وارد کجاوه مي شدم و سپس حضرت وارد مي شد. وقتي هر دو درکجاوه قرار مي گرفتيم، حضرت برمن سلام کرد ومانند کساني که مدت هاست يکديگر را نديده اند، با من احوال پرسي و مصافحه نمود و هنگامي که از کجاوه بيرون مي آمديم، دوباره امام چنين رفتار مي کرد.(22)
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پي نوشت ها :
_______________________________________



1-لسان العرب، ج7، ص 356؛ ماده ي «صفح».
2-محجه البيضاء،ج3، ص387؛ بحار الانوار، ج73؛ ص42.
3-بحار الانوار، ج73، ص28؛ حليه المتقين(چاپ سنگي)، ص 139.
4-کافي، ج2، ص181.
5-خصال شيخ صدوق، ج2، ص632؛ بحار الانوار، ج73، ص20.
6-بحارالانوار، ج73، ص27.
7-محجه البيضاء، ج3، ص27.
8-همان، ص 387، به نقل از فردوس الاخبار، ديلمي.
9-بحارالانوار، ج73، ص32، به نقل از کافي، ج2، ص 183.
10-يونس بن رفاعه قال: سمعه يقول: « مصافحه المؤمن افضل من مصافحه الملائکه» مرحوم مجلسي در توضيح اين روايت فرمود: ممکن است معنا چنين باشد: مصافحه ي مؤمنين از مصافحه ي دو فرشته با يکديگر برتر است ويا اين که مصافحه ي مؤمن با مؤمن از مصافحه ي او با ملائکه (اگر برايش ممکن شود) برتر است که درهر صورت، براين نکته دلالت مي کند که مؤمن کامل از فرشتگان برتر است. (بحار الانوار، ج73، ص33).
11-«...فاذا التقيا وتصافحا وتعانقا، اقبل الله عليهما بوجهه لم باهي بهما الملائکه.»؛ (همان، ص34).
12-کامل الزيارات،؛ ص179؛ بحار الانوار، ج101، ص95.
13-پيامبر (ص) فرمود: «علي اول من اتبعني وهو اول من يصافحه الحق؛ علي (ع) اولين کسي است که از من پيروي کرد واو اولين کسي است که حق وحقيقت با او مصافحه کرده است.» مرحوم مجلسي درتوضيح اين روايت فرمود: مصافحه با حق، کنايه از آغاز احسان ومحبت ونهايت لطف او درقيامت است؛ همان گونه که هر گاه ديگران را ملاقات مي کرد، دست خود را براي مصافحه پيش مي آورد و با اين کار، نهايت مهر ومحبت خود را آشکار مي کرد.(بحار الانوار، ج38، ص210).
14-فصلت / 34و 35؛ خصال، ج2، ص632و633؛ بحار الانوار، ج73، ص20.
15-سنن النبي، ص102؛ مجموعه ورام، ص29.
16-وسائل الشيعه، ج12، ص222؛ ح 16141؛ امالي، شيخ طوسي، ص215.
17-سفينه البحار، ج6، ص195.
18-مناقب ال ابي طالب، ج1، ص147؛ سنن النبي، ص102.
19-سفينه البحار، ج5، ص118؛ بحار الانوار، ج76؛ ص23.
20-محجه البيضاء، ج3، ص390.
21- کافي، ج2، ص179؛ محجه البيضاء، ج3، ص388.
22-محجه البيضاء، ج 3، ص387؛ بحارالانوار،ج73،ص23)؛ جرياناتي مشابه داستان مذکور نيز ازامام باقر و امام صادق(ع) نقل شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج73،ص25 و 27؛ محجة البيضاء، ج3، ص388.
23-صراط النجاة ، ج3،ص72،سؤال 205.
24- اجوبه الاستفتاءات (عربي)، ج1، ص224، سژال 747.
25-المجموع، ج4، ص633.
به نقل از دانش بینش اندیشه
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
به نظر من این یه سنت بسیار پسندیده هست مثلا فردی که از سفر کربلا یا مکه یا مشهد میاد...خب بخاطر اینکه این شخص به زیارت مذهبی رفته و توفیق پیدا کرده که در جوار یاد خدا باشه وقتی میاد حسابی بهش احترام میذارن خب چطور کسی که نماز میخونه و در اوج بندگی و عبودیت بوده و جز خدا کسی رو نمیدیده مصاحفه نکنن؟ وقتی کسی نماز میخونه و حضور قلب داره و کاملا توجهش به خداست و خدا گناهاشو میبخشه وقتی از نماز فارغ میشه به نوعی بهش تبریک میگن....و این خیلی خوبه
 
بالا