Can not make head of something / someone
از چیزی سر در نیاوردن
مثال :
.I can not make head of it
من نمی تونم از اون چیزی سر در بیارم .
Be a piece of cake
راحت - آسان ( راحت بودن - آسان بودن )
مثال :
It is a piece of cake
خیلی راحته
It was a piece of cake
خیلی راحت بود
Laugh
خندیدن
Laughing
در حال خندیدن
Laughable
خنده دار
Magic
جادو
Magical
جادویی
Magically
به طور سحر آمیز
Magician
جادوگر
Single
مجرد - تک
Sleepy
خواب آلود
Sleep
خوابیدن
Asleep
خوابیده
Sleeper
کسی که خوابیده