نتایح جستجو

ناله کم کن دل دیوانه که یار آمدنی است بی قراری مکن ای دل که قرار آمدنی است

منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحرخیز جوانش برسد خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد پرده ی چاردهم وا شود و ماه تمام از شبستان دو ابروي کمانش برسد لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک سوره ی فجر به تاویل و بیانش برسد نامه داده ست ولی عادت یوسف...

پاسخ : اشعار شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر علیه السلام) السلام علیک یا علی اصغر خیمه بر هم ریخته بود و هیاهویی به پا بود بچه شش ماهه رو دست به دست میگردوندند ولی ساکت نمیشد و مدام گریه میکرد خواهر سه ساله اش اومد و گفت بدینش به من ساکتش کنم هر وقت بغل من میومدش ساکت میشد بچه رو بغل کرد دید...

تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد نه آنست که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

یوسف گمگشده باز اید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

دردم از يار است و درمان نيز هم دل فداي او شد و جان نيز هم

دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را شهریار

تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد بسر آید شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه ‏

تمام پنجره ها رو به آسمان باز است ببار حضرت باران که فصل اعجاز است تو دیر کردی و ما مستحق سرزنشیم چرا که علت تاخیر، قحطِ سرباز است

وفا کنیم وملامت کشیم وخوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوی را

مى شود فرصت ديدار مهيّا حتماً بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً اى كه دنبال دواى غم هجران هستى مى شود درد نهان تو مداوا حتماً

تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است ای به فدای تو این چه نگاه کردن است

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟ حافظ

درآ موعود! حسن مطلع این شعر نام توست و با هر واژه ضرباهنگ خوش اهنگ گام توست سرانگشتانم از موسیقی الهام تو رقصان واین گلنغمه ها آکنده از عطر کلام توست

شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید...

در این شب سیاهم گمگشته راه مقصود از گوشه ای برون آ ی ای کوکب هدایت

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی

وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم