شرایط یك منتظــــــــر واقعی

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
مقدمه

قبل از اينكه براي اين مطلب مطالعه اي بكنيم در مقابل اين سوال كه ايمان چيست؟ شايد فقط جواب ميداديم كه اعتقاد به يك روش و آيين تعريف شده كه البته تاحدي نيز صحيح است، ولي با مطالعات مختصري كه براي اين تحقيق نموديم متوجه شديم كه گسترة اين لغت بسيار زياد است و در اين چند كلمه نميگنجد.

براي آنكه بهتر با ايمان آشنا شويم بايد ماهيت ايمان و مؤلفه هاي تشكيل دهندهي آن را بررسي كنيم. براي همين ما ايمان را به سر فصلهاي زير تقسيم ميكنيم.

1ـ تعريف لغوي و اصطلاحي ايمان

2ـ جايگاه ايمان در آيات و احاديث

3ـ عوامل تحقق ايمان در انسان

4ـ موانع تحقق ايمان در انسان

5ـ رابطه ايمان و انتظار
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
بخش اول: فصل اول

تعريف لغوي و اصطلاحي ايمان

با مراجعه به كتاب لغتنامه متوجه ميشويم اولين معني راجع به ايمان عبارتند از يمين و بركت ها و تواناييهاست1 و در جاهاي ديگر يمين به دست راست معني شده است. در ادامه ايمان به اين مطلب ميرسيم.

به يمين در آمدن، به سوي راست رفتن، اعتماد كردن، زنهار دادن، امن گردانيدن، ايمن گردانيدن، فروتني نمودن، تصديق كردن كسي را و گرويدن به او و قبول شريعت وي كردن و... و در مقابل اين كلمه كفر واقع شده است. 2

با توجه به اين تعاريف كه در لغتنامه خوانديم به نظر ميرسد كه كلمه يمين ارتباط مستقيم با آية شريفه قرآن راجع به اصحاب يمين دارد.

«وَ اَصْحابُ الْيَمينِ مَا اَصحابُ الْيَمين» (اما راستان و اصحاب يمين آنها هم چه خوش روزگارند). 3

در توضيح اين كلمه تعريفهاي ديگري نيز در لغتنامه آمده كه ما به دو مورد آن اشاره ميكنيم ايمان در شرع عبارتست از اعتقاد به قلب و اقرار به زبان.

ايمان تصديق چيزي است كه پيامبر ميفرمايد: و مظاهر آن اقرار به لسان و تصديق به دل و عمل به اركان است.

در فرهنگ لغت معين، ايمان «قبول كردن، عقيده داشتن» معني شده است.

در كتاب كنترل غرايز در زندگي انسان به تعريف جالبي برميخوريم كه ايمان را به دو قسمت تقسيم كرده است.

قسم اول: ايماني كه مربوط به عقل است، برهان و استدلال است كه به اين ايمان در فلسفه ميگوييم «علم». علم به وجود خدا، علم به نبوت، معاد و امامت، اين علم از راه برهان پيدا ميشود.

قسم دوم: ايمان عاطفي يا ايمان قلبي است و نه عقلي، كه ايمان قلبي را از نظر فلسفه معرفت ميگويند. 4

با اين تعريف و تقسيم بندي به اين نتيجه ميرسيم كه لزوم ايمان به هر چيزي علم به وجود و چگونگي و شكل آن دارد. مثلاً لزوم ايمان به خدا اين است كه خدا را بشناسيم و وجود او را درك كنيم و گرنه بدون شناخت ايمان بيمعناست، كه اين مهم بوسيلة عقل حاصل شود. ولي با توجه به اينكه عقل به تنهايي نميتواند انسان را به سر منزل مقصود برساند، عامل دوم وارد عمل ميشود و آن قلب و احساس است چرا كه ممكن است گاهي اوقات عقل و منطق به مطلبي دست پيدا ميكند ولي علم به اين مطلب باعث تغيير عمل در رفتار نشود ولي اگر قلباً به مطلبي دست پيدا كند آن را قبول كند. در همين كتاب راجع به قسم دوم يعني ايمان قلبي اين چنين بيان ميكند كه هيچ چيز جز ايمان قلبي نميتواند انسان را كنترل كند و اين ايمان از 3 چيز حاصل ميشود. 5

1ـ تقيد به ظواهر شرع 2ـ صبر در بحرانها و مصائب 3ـ رفع صفات رذيله

شهيد مطهري نيز تعريفي به همين مضامين دارد كه بهتر ديديم در اينجا به آن اشاره شود. ايمان يعني اعتقاد و گرايش، ايمان يعني مجذوب شدن به يك فكر و پذيرفتن يك فكر. 6
آقاي مهدي عليزاده نيز ايمان را اين طور تعريف كرده است:

ايمان گرايش بنيادين و ژرف و متعالي است كه بر پاية يك بينش استوار است. 7

مطالب زياد ديگري نيز وجود دارد كه در مجال اين تحقيق نميگنجد به علاوه معني لغوي هم نميتواند همة اين گستره را در برگيرد پس ما به همين اندك بسنده ميكنيم: و به ابعاد اين لغت ميپردازيم.


....................


1. لغتنامه دهخدا، ص589

2. همان

3. واقعه/ 27.

4. عوامل كنترل غرايز، در زندگي انسان، ص81 و 82.

5. همان، ص245.

6. كتاب چكامة انتظار، ص89.

7. نشانه هاي يار و چكامة انتظار، ص89.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل دوم: آثار ايمان در آيات و احاديث

با توجه به اينكه علم ما انسانها محدود است و علم خداوند نامحدود وكامل است.

براي فهم بهتر اين مطالب بايد به آيات و روايات مراجعه كرد.

با توجه به اينكه در قرآن كريم اشارات زيادي به كلمة ايمان شده است و استفاده زيادي از مشتقات ايمان مانند مانند اَمَنوا، مؤمن، مؤمنين و مؤمنان شده است، مشخص ميشود كه قرآن توجه بسيار زيادي به اين مطالب دارد. همين طور در روايات كلمة ايمان جايگاه خاص دارد. به عنوان اولين مطلب ميتوان به سورة والعصر اشاره كنيم.

«والْعَصر* اِنَّ الانسانَ لفي خسر* الا الذين آمَنوا وَ عَملو الصالحاتِ وَ تَواصَوا بالحقِّ و تواصوا بالصبر»

«قسم به عصر (نوراني رسول يا دوران ظهور وليعصر كه انسان همه در خسارت و زيانست مگر آنان كه به خدا ايمان آورده و نيكوكار شدند و به درستي و راستي و پايداري در دين يكديگر را سفارش كردند»

اين سوره به اين موضوع اشاره ميكند كه همة مردم در زيان هستند مگر آنانكه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام ميدهند. شايد اين سورة شريف تا حد زيادي تكليف ما را با ايمان مشخص كند. چرا كه اين سوره هر كه با ايمان است را لايق فلاح و رستگاري ميداند و آنچه غير از اين است موجب زيان و خُسران ميداند.

در ادامة اين سوره به مطالب بسيار مهمي اشاره ميكند و آن توصيه به صبر است «و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر» به درستي و راستي و پايداري در دين يكديگر را سفارش كردند»

اين توصيه به صبر نشان ميدهد كه يكي از مهمترين مؤلفههاي ايمان صبر است كه اگر صبر نباشد درخت ايمان به كوچكترين فشاري خم ميشود. اگر كمي در ارتباط ايمان و صبر بيشتر مطالعه كنيم به حديثي از علي عليه السلام ميرسيم كه ميفرمايد:«نسبت صبر به ايمان به مانند سر نسبت به بدن است».

روايت ديگري نيز از اميرالمؤمنين راجع به ايمان است كه ايمان را متكي به چهار ستون ميداند. 8

ستون صبر: شوق و ترس، زهد و انتظار

ستون يقين: زيركي، سنجش درست، درك عبرت، توجه به روش پيشينيان

ستون عدالت: فهم عميق و دانش فراوان، شكوفة حكم و بستان بردباري

ستون جهاد: امر به معروف و نهي از منكر و راستگويي در هر حال (استقامت در هر جبهه) دشمني با فاسقان

دركتاب ايمان 2 ص 177 نوشته شهيد دستغيب تحليلي راجع به آيه 265 سورة بقره دارد كه اشاره به آن به مبحث ما كمك ميكند. 9

«سعادت دنيا و حيوة طيبه و نهايت امنيت در ايمان به خداست»

«اگر از ساعت مرگ ميخواهيد الي الابد در امان باشيد آن را در ايمان به خدا و روز جزا بيابيد». آيت الله مظاهري در كتاب عوامل كنترل غرايز و زندگي انسان، ايمان را از نظر قرآن و روايات به سه نوع منحصر ميشود. 10

يكي: ايمان لساني كه قرآن به آن ايمان حرفي ميگويد، يعني ايماني كه رسوخ در دل و عقل نكرده است.

دومي: ايماني كه از راه برهان رسوخ، در عقل كرده و شخص توانسته است عقل را قانع كرده، اضطراب و شك را از او بگيرد.

سومي: ايماني است كه رسوخ در دل كرده و دل باور كرده است.


..............

8. ايمان 2، صص4و5

9. همان، ص177.

10. عوامل كنترل غرايز در زندگي انسان، ص184.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل سوم: عوامل تحقيق ايمان در انسان

پيداكردن انگيزه براي رسيدن به يك عامل وابسته به احتياج به آن است. مثلاً تا احساس گرسنگي و كمبود غذا نباشد، انسان درصدد يافتن آن برنميآيد.

دانشجويي كه احساس نياز به بعضي از دروس خود نميكند به دنبال يادگيري و تكميل اطلاعات خود راجع به آن درس نيست. با اين مثال مشخص ميشود كه تحقق ايمان در انسان به ايمان بازميگردد. اگر روح انسان به ايمان نياز داشته باشد غريزتاً به دنبال آن ميگردد.

براي درك بهتر، انسان بدون ايمان را در نظر ميآوريم كه در زندگي خود چه كمبودهايي دارد شايد يكي از بزرگترين مظاهر بيايماني كمونيسم باشد يا اينكه اطلاعات ما نسبت به اين مكتب كم است ولي باز هم ميتوانيم مشاهده كنيم كه چطور بعد از هر شكست دنيوي پيروان اين مكتب به بنبست ميرسند، در انقلاب اسلامي ديديم كه حزب توده كه برگرفته از مكتب كمونيسم شوروي بود. با اينكه با جلوة خروشان و سریع و دكوري ظاهراً عظيم وارد معركه مبارزه با رژيم شده بود به همين سرعت نيز از معركه بيرون رفت مثلاً با شكنجههاي ساواك به سرعت از عقيده خود باز ميگشتند و علت آن چيزي نبود جز فقدان ايمان در حركت و افراد آن، ولي در همين زمان افرادي بودند كه تا سرحد مرگ از هدف خود روي گردان نبودند.

افرادي مانند شهيد آيتالله سعيدي كه با وجود شكنجههاي شديد و جان فرسا باز هم از هدف خود باز نگشت و وصف پايداري او بر كسي پوشيده نيست.

مهمترين تفاوت بين اين دو مكتب ايمان است وقتي ايمان نباشد هر چقدر هم امكانات باشد انسان خلائي در زندگي خود حس ميكند كه با هيچ چيز قابل پركردن نيست و نتيجة اين بيايماني چيزي جز پوچي نيست.

هرچه ايمان در دل بيشتر جا بگيرد، ظرفيت انسان نيز بيشتر ميشود.

شهيد دستغيب در كتاب خود به اين موضوع اشاره مهمي نموده است.

دل انسان ظرف ايمان است نه اينكه زبان يا بدن باشد بلكه بدن محل ظهور است ايمان در دل و نفس است «دل انساني در اثر مشاغل و غفلات و شهوات و آمال و آرزوهاي حالي عارضش ميشود كه آن را قساوت گويند. 11

در جاهاي ديگر از اين كتاب مطلبي دارد كه گواهي ديگر براي لزوم تحقق ايمان در انسان است. «منشأ دردها بيايماني و درمان ايمانست». 12

...............

11. ايمان 2، ص166.

12. همان، ص167.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل چهارم:

موانع تحقق ايمان در انسان

شايد اين عنوان براي همه مؤلفههاي مثبت اخلاقي قابل بررسي باشد.

سؤال اين است كه چرا با اينكه همه مي دانند و ثابت شده است كه ايمان عامل نجات انسان است و به قول قرآن غير از اهل ايمان همه در زيانند.

چرا بعضي از مردم از ايمان دور ميشوند يكي از علتهاي دوري انسان از ايمان اين است كه انسانها شناخت صحيحي نسبت به ايمان ندارند و اين نداشتن شناخت باعث ميشود كه احساس نياز به آن نيز حس نشود.

عامل ديگر سرگرم شدن انسان است به مسائل دنيوي.

منظور اين است كه ما براي فرار از كمبودهاي روحي خود رو به مسائل سرگرم كننده ميآوریم ولي غافل از اينكه در اين مشكلات و كمبودها دوايي جز ايمان محكم ندارد.

عمل صالح جان انسان را بالا ميبرد و به مقام قرب الهي ميرساند و حيات طيّب و زيبا برايش فراهم ميسازد، ولي مشروط به اينكه ايمان داشته باشد.

جان بيايمان تاريك و ظلماني است و لياقت قرب الهي و حيات طيب را ندارد. 13

انسان كافر كه به وجود خدا و معاد ايمان ندارد از عالم كمال قطع شده و يكسره به سوي ماده و ماديات و تأمين خواستههاي حيواني روي آورده است.

..............

13. خودسازي(تزكيه و تهذيب نفس)، ص188.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل پنجم:

رابطه ايمان و انتظار

اولين شرط براي انتظار ايمان است، چرا كه تا ايمان به يك اتفاق به وجود نيايد، انتظار آن اتفاق بيمعناست. وقتي شما مطمئن باشيد كه در آخر ماه حق خود را بابت زحمت ماهانه دريافت ميكنيد. انتظار آن را نيز ميكشيد.

ولي اگر شك داشته باشيد كه آخر ماه دستمزد خود رادريافت ميكنيد، سعي ميكنيد خود را از اين انتظار نامعلوم رها كنيد.

يقين قوي و محكم در اين مسأله رابطة مستقيم با ايمان و اعتقاد شخص به وعدههاي قرآن و سنت دارد و هر قدر كه اين ايمان و اعتقاد راسختر و عميقتر شود، خود به خود انتظارش نسبت به وقوع آن هم شديدتر خواهد شد.

يكي از راههاي تشخيص قوت ايمان و ميزان پايبندي افراد به دستورهاي اوليای الهي، عمل كرد آنان در دورة غيبت رهبران الهي است.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
بخش دوم: فصل اول

تعريف لغوي و اصطلاحي تقوا

اولين معني فارسي كه در كتاب لغت نامه براي لغت تقوا نوشته شده پرهيزكاري است كه به نظر ميرسد معني كامل نباشد، چرا كه بعضي معتقدند كه پرهيزكاري آن است كه انسان خود را از محلهاي گناه دور كند، تا مبادا درگير گناه شود ولي معني تقوي آن است كه با وجود حضور در كنار گناه انسان بتواند خود را دور نگه دارد.

معاني ديگر راجع به تقوا اين چنين آمده است: پرهيز، پرهيزكاري، و ترس يعني ترسيدن از حق تعالي جل شأنه است، در عواقب امور يا ترس نفس خود كه مبادا كرده او را در مهالك بعد و جحات مبتلا سازد. 14

تعريف مهم و جالب ديگر در كتاب لغت نامه است كه باز به آن اشاره ميكنيم.

«در شرح تعرف است كه اصل تقوي بر دو معني است يكي ترسيدن و ديگري پرهيز كردن و تقواي بنده از خداوند بر دو معني است، يا خوف از عقاب است و يا از فراق و علامت آن اين است كه از اوامر و نواهي خدا سرپيچي نكند و اگر از خوف فراق باشد از غير حق پرهيز كند و يا غير او نيارامد تا از خدا جدا نماند و پرهيز كند از آنچه بدان ميل نمايد، زيرا كه هر اندازه كه به غير حق مايل باشد از حق دور باشد. 15

«محمد بن سبحان گويد: تقوي ترك غير از خداست». 16

در ادامه سه تعريف ديگر از تقوي را از كتاب تقوي چيست و چگونه تقوا داشته باشيم به اين مطلب اضافه ميكنيم.

پرهيزكاري و اجتناب و ترس از خدا و خودداري و اطاعت از امر خدا و نافرماني نكردن از خدا و خود نگهداري و امثال اينها. 17

معني حقيقي «تقوي» صيانت و خود نگهداري است. 18

پس بنابراين «تقوي» به معناي عام كلمة لازم زندگي هر فرد مكلفيست كه ميخواهد يك انسان واقعي به حساب آمده و صاحب مرام و مسلكي شده و تحت فرمان عقل زندگي كند و از اصول و قوانين معيني پيروي و به هدف و مقصود خود برسد. 19

..............

14. لغت نامه دهخدا، ص852.

15. همان، ص853.

16. همان.

17. تقوي چيست و چگونه تقوي داشته باشيم، ص30.

18. همان، ص31.

19. همان، ص33.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل دوم: آثار تقوا در آيات و احاديث

سورة اعراف آيه 26.

«اي فرزندان آدم ما لباسي كه ستر عورت شما كند و جامههاي زيبا و نرم (كه به آن تن را بيارايد) براي شما فرستاديم و بر شما باد به لباس تقوي كه تقوي نيكوترين جامة شماست اين سخنان همه از آيات خداست (به شما فرستاديم) كه شايد خدا را ياد آورديد. (و الطاف بيحد شما را فراموش نكنيد). 20

در كتاب قصص الانبياء مي خوانيم كه وقتي آدم و حوا از بهشت رانده شدند اولين شرمندگيشان به خاطر نداشتن لباس بود و اهميت اين موضوع باعث شد كه با برگ درختان خود را بپوشانند. شايد به همين علت باشد كه خداوند در اين آيه شريفه تقوا را به لباس تشبيه ميكند.

امام علي عليه السلام نيز در حديثي ميفرمايد:

«ثوب التقوي اشرف الملاس»، «جامة تقوا شريفترين و بهترين لباسهاست». 21

يكي از معروفترين احاديث راجع به تقوا حديث شريف «انَّ اكرمكم عندالله اتقاكم» است كه پيامبر فرموده است.

اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: «تقوا كليد هدايت و استقامت و توشة آخرت ميباشد. تقوا سبب آزادي از بندگيها و وسيلة نجات از هلاكتها است». 22


............


20. اعراف / 26.

21. تقوي چيست، ص61.

22. نهج البلاغه، خطبه230.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل سوم

عوامل تحقق تقوا در انسان

براي شخص مسلمان شايد بهترين عامل روي آوردن به تقوا سفارش خدا و پيامبر و ائمه اطهار باشد كه در فصل گذشته تا حدي به آن اشاره شد.

ولي به نظر ميرسد جداي از بحث احاديث از نظر عقلي نيز تقوا قابل بررسي و اجرا باشد، اگرتقوا را پرهيز ازگناه بدانيم و گناه را نيز براي خود ماية ضرر بدانيم و هرچه ملموستر بتوانيم اين مورد را دريابيم. علت توجه آيات و روايات را به اين لغت درمييابيم.

براي مثال اگر بدانيم فلان ماده خوراكي براي بدن ضرر دارد و نفع خود را در پرهيز از خوردن آن بدانيم خود را به امر پرهيز مقيد ميدانيم.

براي پيشه تقوا بايد آن را شناخت و فوايد آن را دانست.

تحليلي استاد بی بي سي از تقوا دارد كه با اشاره به آن سعي ميكنيم به روشن شدن مطلب كمك كنيم.

تقوا براي رسيدن به مقام والاي انسانيت بزرگترين وسيله و مهمترين نردبان است از نظر آنان تقوا باعث ميشود وقتي كه انسان در مقابل معشوقهاي گوناگون «اله»هاي متعدد قرار گرفت، خود را نبازد و غير از الله معبود ديگري را ستايش نكرده و همة آنها را جز خدا كنار بزند. 23

زماني كه انسان با قوت قلب تمام، يعني با ايمان كامل و خالص به درجهای از انسانيت رسيده ورد زبانش اين ميشود. «اياك نعبد و اياك نستعين».

ساير كتابهاي مهم مذهبي مثلاً در نهج البلاغه و نهج الفصاحه و غيره و چنانكه از مفهوم آنها به دست ميآيد ميزان و معيار فضيلت هر انسان با ترازوي «تقوي» وزن ميگردد و تقواست كه به انسان فضيلت و محبوبيت در پيش خدا و خلق ميدهد و تقواست كه صاحب خود را در پيشگاه خداوند گرامي و در پيش خلق عزيز و ارجمند ميسازد. 24

اگر تقوي را ترس از خدا بدانيم و ترس از خدا را عامل جلوگيري از گناه بدانيم و گناه نكردن باعث راحتي وجدان ما باشد، اعتماد به نفس زيادي براي ما حاصل ميشود و اين اعتماد به نفس عامل بسيار قوي در رسيدن به اهداف ما ميباشد.

در اين دنيا كه آرامش تنها آروزي انسانها شده است چه عاملي بهتر از آسودگي وجدان و رسيدن به هدف براي انسان آرامش بخش است.

..............

23. تقوي چيست و چگونه تقوي داشته باشيم، ص6.

24. تقوي چيست و چگونه تقوي داشته باشيم، ص17.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فصل چهارم

موانع تحقق تقوا در انسان

اگر موانع كلي رسيدن به تقوا را دنيا پرستي و هواپرستي فرض كنيم كه نظر صحيحي نيز است يكي از شاخصترين مؤلفههاي هواپرستي راحت طلبي است. وقتي براي جداشدن از گناه انسان زحماتي را متقبل شود به خاطر حس راحت طلبي ترجيج ميدهد در همان حالت باقي بماند. مثلاً وقتي شخصي ميتواند به راحتي روزي خود را از راه حرام درآورد، زحمت عرق ريختن را به خود نميدهد. مانع ديگر جلوه دادن گناه توسط شيطان در چشم انسان است كه انسان زشتي گناه را نميبيند.

عامل ديگر لذت بردن از گناه است كه انسان ترجيج ميدهد تقوا را رعايت نكند و به گناه روي آورد.

يكي از مهمترين موانع رسيدن به تقوا، شناخت نداشتن راجع به گناه و تقواي آن است وقتي ما ندانيم كه فلان فعل گناه است طبيعتاً درصدد ترك گناه نيز برنميآييم.

اخلاق فاسده مانند حسد، كينه توزي، انتقامجويي، لجبازي، تعصب، خودبيني، خودپسندي، طمع، شهوت، خشم، بلند پروازي، تكبر و امثال اينها هستند كه براي انسان گرفتاري و مشكل و غم و غصه بوجود ميآورند و زندگي شيرين را تلخ ميسازد. اينها موانعي هستند كه باعث جلوگيري از تحقق تقوا ميشوند.
 
بالا