زندگی نامه حضرت زهرا سلام الله علیها

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا فاطمة الزهرا

این عید به نور فاطمه (س) زیباست / روزی تمام سال من با زهراست

با بردن نام فاطمه فهمیدم / سالی که نکوست از بهارش پیداست

تاپیک اختصاصی زندگینامه حضرت زهرا (س)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
خلاصه ای از زندگی نامه:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمود : دخترم از این جهت « فاطمه » نامیده شده که خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم رهایى بخشیده است .
نام : فاطمه بنت محمد .
کنیه : ام‏ابیها و ام ‏النّبى (صلی الله علیه واله) .
القاب : صدیقه ، مبارکه ، طاهره ، راضیه ، مرضیه ، زکیّه ، محدّثه و بتول .
مشهور ترین لقب آن حضرت « زهرا » است .
تاریخ ولادت : بیستم جمادى الآخره سال پنجم بعثت .
برخى سال تولد آن حضرت را ، دوم بعثت و برخى دیگر پنج سال قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه واله) ، سالى که قریش ، کعبه را تجدید بنا کرد ، مى‏ دانند . آن حضرت ، آخرین دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و محبوب ‏ترین آنان نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله) بود .
منصب : معصوم سوم و یکى از پنج بانوى قدسى . همچنین آن حضرت ، دختر معصوم ، همسر معصوم و مادر معصوم نیز هست .
محل تولد : مکه معظّمه ، در سرزمین حجاز ( عربستان سعودى کنونى ) .
نسب پدرى : رسول خدا محمد مصطفى (صلی الله علیه واله) بن عبدالله بن عبد المطلب (علیه السلام) .
مادر : خدیجه بنت خویلد . این بانوى مکرّمه که ام‏ المؤمنین و جدّه ائمه ‏معصومین (:S (31):) است ، نخستین همسر و یاور پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) بود که با جان و مال خویش در خدمت آن حضرت بوده و نهال اسلام را آبیارى و بارور کرد . به همین دلیل خداوند متعال وى را در ردیف زنان مقدس و عرشى قرار داده است .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) درباره شخصیت خدیجه و خدماتش فرمود :
وَاللّهِ ما أبدَلَنى اللّهُ خَیْراً مِنْها، امَنَتْ بى حینَ کَفَرَ النّاسُ وَ صَدَقَتْنى اِذْ کَذَبَنى النّاسُ وَ واسَتْنى بِمالِها اِذ حَرَمنى النّاسُ وَرَزَقَنى مِنْهاَ اللّهُ الْوَلَدَ دُونَ غَیْرِها مِنَ النِّساءِ .
سوگند به خدا بهتر از او را خداوند براى من جایگزین نکرده است . او به من ایمان آورده بود در حالى که مردم کفر ورزیده بودند ؛ و مرا تصدیق کرده ، در حالى که مردم تکذیبم کرده بودند ؛ و با اموالش با من مواسات کرده ، در حالى که مردم محرومم کرده بودند ؛ و خداوند از او به من فرزندانى روزى کرد و از سایر زنان چنین موهبتى نصیبم نشد .
مدت همسرى با امام على (علیه السلام) : از سال دوم هجرى در سن نه سالگى تا سال یازدهم ، به مدت نه سال .
تاریخ و علت شهادت : سوم جمادى الآخر سال ۱۱ هجرى ، ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) به خاطر تألمات و رنج ‏هایى که پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه واله) و غصب خلافت امیرالمؤمنین على (علیه السلام) متحمل شده بود و پس از چهل ( یا ۴۵ ) روز بیمارى به شهادت رسید .
محل دفن : نامعلوم است . ممکن است مزار آن حضرت ، در قبرستان بقیع یا در روضه پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) یا در منزل آن حضرت (صلی الله علیه واله) و یا در مکان دیگرى باشد که بنا به وصیت آن حضرت ، محل دفن ایشان از چشم دیگران پنهان مانده است .
همسر ارجمند : امیرالمؤمنین ، امام على ‏بن ابى طالب (علیه السلام) .
فرزندان : 1. امام حسن مجتبى (علیه السلام) . 2. امام حسین (علیه السلام) . 3. زینب کبرى (سلام الله علیها) . 4. ام‏کلثوم (سلام الله علیها) .
همچنین حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرزندى را حامله بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) وى را « محسن » نامیده بود و پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه واله) بر اثر فشار هاى روحى و قرار گرفتن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بین در و دیوار خانه ، توسط مهاجمان ، سقط شد .

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
اصحاب و یاران :

1. ام ‏هانى بنت أبى طالب .
2. أمامه بنت ابى العاص .
3. أسماء بنت عمیس .
4. ام ‏سلمه .
5. ام ‏ایمن .
6. فضّه .
7. سلمى بنت عمیس ( همسر حمزه سیّد الشهداء )
و ...

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
زمامداران معاصر :
1. پیامبر اکرم ، حضرت محمد (صلی الله علیه واله) (۱۱-۱ق.) .
2. ابوبکربن ابى قحافه ( ۱۳-۱۱ق. ) .
به خاطر مقام معنوى و عرفانى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پدرش ، حضرت محمد (صلی الله علیه واله) او را بسیار گرامى مى‏ داشت و بر همگان برترى مى ‏داد . در این ‏باره ، روایات فراوانى است که به نقل چند روایت از آن ها بسنده مى ‏کنیم :
1. قالَ رسول اللّه (صلی الله علیه واله) : یا فاطِمَة ! ألاتَرْضِینَ أن تَکُونی سَیِّدَةُ نِساءِ الْعالَمینَ وَسَیِّدَةُ نِساءِ هذِهِ الاُمّةِ وَ سیِّدَةُ نِساءِ الْمُؤمِنینَ .
اى فاطمه ! آیا خوشحال نیستى از این‏ که سیّده بانوان دو جهان ( دنیا و آخرت ) و سیده زنان این امت ( اسلام ) و سیّده بانوان مؤمنان هستى ؟
2. خَرَجَ النَّبِیُ (صلی الله علیه واله) وَهُوَ آخِذُ بَیَدِ فاطِمةَ ، فَقالَ : مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَها وَمْنَ لَمْ یَعْرِفْها فَهِىَ فاطِمَةُ بِنْتَ محُمَّدٍ وَ هِىَ بَضْعَةُ مِنّى ، وَ هِىَ قَلْبى ، وَ رُوحى اَلّتى بَیْنَ جَنْبى ، فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانى وَ مَنْ آذانى فَقَد آذى اللّه تَعالى‏ .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در حالى که دست فاطمه را گرفته بود ، از منزل بیرون آمد و فرمود : هر کسى این شخص را مى ‏شناسد ، که مى ‏شناسد ، و هر کسى او را نمى ‏شناسد ، بداند که او فاطمه ، دختر محمد مصطفى (صلی الله علیه واله) است . او نوردیده من ، قلب من و روح من در کالبد من است . هر کس او را بیازارد ، مرا آزرده است ، و هر کس مرا آزار دهد ، خداى سبحان را آزرده است .
3. قال رَسُولُ اللّهِ (صلی الله علیه واله) : یا فاطِمَة ! اَنَ‏اللّه عزَّوَجَلَّ یَغْضِبُ لِغَضَبِکَ وَ یَرْضى لِرَضاکَ .
اى فاطمه ! خداى عزّوجلّ با خشم تو به خشم خواهد آمد و با رضایت تو راضى خواهد شد .
بدین گونه ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فضیلت و برترى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بر اطرافیان و مسلمانان عصر خویش اعلام نمود ؛ اما پس از رحلت پیامبر گرامى (صلی الله علیه واله) و در عصر خلیفه اوّل ( ابى بکربن ابى قحافه ) فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در حالى که در فراق پدرش شدیداً اندوهگین بود ، مورد بى ‏مهرى و حتى اسائه ادب متولیان امور قرار گرفت . آنان هم از جهت سیاسى ، هم از جهت اقتصادى و هم از جهت عاطفى صدمات شکننده ‏اى بر آن حضرت روا داشتند ، به گونه ‏اى که این الگوى بانوان عالم پس از رحلت پدرش بیش از ۹۵ یا ۷۵ روز زنده نماند و از این مدت نیز حدود ۴۵ روز را در بستر بیمارى به سر برد .
داستان ذیل که از منابع اهل سنّت نقل شده است ، نشان دهنده حرمان و آزار هایى است که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از سوى زمامداران عصر خویش دیده و نیز نشانى است از عدم رضایت آن حضرت از آنان .
اِنَّ فاطِمَةَ تَمسَّکَتْ بِحَقِّها بِالْکامِل، وَ عَلِمَتْ بِالْمُناقِشاتِ الَّتى دارَتْ بَیْنَ زَوجِها وَ الصّدیق وَ عُمَرِ، فَاعْتَکَفَتْ فى مَنْزِلِها وَ امْتَنَعَتْ عَنْ مُقابِلَةِ الصِدّیق، اِلى‏ أنَ قالَ عُمَر لاَبى بَکر: اِنْطَلِقْ بنا اِلى‏ فاطِمَة فَإنّا قَدْ اَغْضَبْناها وَ اسْتَأذَنا عَلى فاطِمَة فَلَمْ تَأذَنْ لَهُما. فَأِتیا عَلِیّاً فَکَلَّماهُ ... .
فاطمه (سلام الله علیها) خواهان تمام حقش بود و از مناقشاتى که بین همسرش ، على (علیه السلام) ( درباره خلافت ) و ابوبکر و عمر جریان داشت ، با خبر بود . آن حضرت ، معتکف خانه خویش شده و از روبه ‏رو شدن با خلیفه امتناع مى ‏ورزید تا این ‏که روزى عمر به ابى بکر گفت : بامن بیا تا نزد فاطمه (سلام الله علیها) برویم ؛ چه این‏ که ما او را به خشم آورده‏ ایم . به درِ خانه فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و از او تفاضاى ملاقات نمودند . آن حضرت به آنها اجازه ملاقات نداد . آنان نزد على (علیه السلام) آمدند و با او سخن گفتند ( و از وى درخواست ملاقات با فاطمه (سلام الله علیها) را نمودند ) . با وساطت على (علیه السلام) آنان اجازه ملاقات یافته و بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وارد شدند و روبه ‏روى آن حضرت نشستند . حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چهره از آنها به سوى دیوار برگرداند . آنان به فاطمه (سلام الله علیها) سلام گفتند . فاطمه (سلام الله علیها) با صداى ضعیفى جواب سلام داد .
ابوبکر آغاز سخن کرد و گفت : اى دخت رسول خدا ! سوگند به خدا ، براى من قرابت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) دوست داشتنى‏ تر است از قرابت با خود من ، و تو نزد من ، محبوب ‏تر از دخترم ، عایشه هستى . سوگند به خدا دوست داشتم روزى را که پدرت رسول خدا (صلی الله علیه واله) وفات یافت ، من هم مرده بودم و پس از او زنده نمانده بودم .
آیا تو گمان دارى که من تو را بشناسم و فضل و شرفت را بدانم ، در عین حال از حقت و از میراث پدرت رسول خدا (صلی الله علیه واله) تو را باز دارم ؟ آیا تو از پدرت ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نشنیدى که فرموده بود : « آنچه از ما به جاى مانده است ، ارث برده نمى ‏شود . آنها صدقه است ؟ »
در این هنگام ، فاطمه (سلام الله علیها) گفت : آیا مى ‏خواهید حدیثى را از رسول خدا (صلی الله علیه واله) براى شما روایت کنم تا شما آن را بدانید و به آن عمل نمایید ؟ آنها گفتند : بلى ، مى‏ خواهیم بشنویم .
فاطمه (سلام الله علیها) گفت : آیا از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نشنیده بودید که فرمود : « رضایت فاطمه ، رضایت من است و خشم فاطمه ، خشم من است . پس هر کس که فاطمه را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر کسى فاطمه را خشنود کند ، مرا خشنود کرده است و هر کس فاطمه را به خشم آورد ، مرا به خشم آورده است » .
آن دو گفتند : بلى این حدیث را از پیامبر (صلی الله علیه واله) شنیده بودیم .
فاطمه (سلام الله علیها)) گفت : پس من خدا و فرشتگانش را گواه مى ‏گیرم که شما مرا به خشم آوردید و خشنودى مرا فراهم نکردید . هر آینه من در حالى پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) را دیدار مى‏ کنم که از شما در نزد او شکوه ‏مندم .
ابوبکر گفت : اى فاطمه ! من از خشم پدرت و از خشم تو به خدا پناه مى‏ برم .
در این هنگام ابوبکر به شدت گریست . او به قدرى گریه کرد که نزدیک بود جان به لب شود .
باز فاطمه (سلام الله علیها) به آنها گفت : به خدا سوگند در هر نمازى که بر پاى دارم ، شما را نفرین مى‏ کنم .
آنان از نزد فاطمه (سلام الله علیها) بیرون رفتند . ابوبکر در حالى که مردم ، اطرافش را گرفته بودند و او گریه مى‏ کرد ، گفت : هر یک از شما با محرم خویش شب را به صبح مى‏ رسانید و به خانواده خود شادمان هستید ، مرا ترک کردید . من در شادى شما نیستم . مرا به بیعت شما نیازى نیست ، بیعت مرا پس گیرید و....
آرى ، این چنین بود وضعیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و متولیان امور . آنان در خصوص سفارش قرآن نسبت به اقربا و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه واله) ( قُلْ لا اَسْئَلُکُم عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى القُربى‏ ) این گونه عمل کرده و مزد رسالت را دادند !

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
رویداد هاى مهم :
1. سهیم بودن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در تحمل رنج و آزار مسلمانان و تبعید و محاصره خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در شعب ابوطالب ، به مدت سه سال ، توسط قریش .
۲. درگذشت مادرش ، خدیجه کبرى (سلام الله علیها) در سال دهم بعثت ، سه سال پیش از هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ، پس از رهایى از محاصره شعب ابوطالب .
۳. هجرت از مکه معظّمه به مدینه مشرّفه ، در ربیع الاول سال سیزدهم بعثت ، به ‏همراه خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و سایر مسلمانان .
۴. تسکین آلام و رنج ‏هاى پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در مسافرت ‏ها و غزوات آن حضرت .
۵. خواستگارى على بن ابى ‏طالب (علیه السلام) از حضرت زهرا (سلام الله علیها) و موافقت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) با آن .
۶. برگزارىِ مراسم عقد ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیها) با امام على (علیه السلام) در سال دوم هجرى .
۷. تولد امام حسن مجتبى (علیه السلام) ، نخستین فرزند خانواده ، در نیمه رمضان سال سوم ( یا دوم ) هجرى .
۸. تولد امام حسین (علیه السلام) در شعبان سال چهارم ( یا سوم ) هجرى ، زینب کبرى ، در سال پنجم هجرى و ام کلثوم ، در هفتم هجرى .
۹. وقوع جنگ احد و کشته شدن برخى از یاران نزدیک پیامبر (صلی الله علیه واله) از جمله ، حمزه ، عموى آن حضرت ، در شوال سال سوم هجرى ، و اندوه و گریه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در شهادت حمزه (رحمة الله علیه).
10. وقوع نبرد خیبر میان مسلمانان و یهودیان ، و پیروزى پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در این جنگ ، و اعطاى باغ فدک ( از اراضى خیبر ) به دخترش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، در سال هفتم هجرى .
۱۱. وقوع مباهله میان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و مسیحیان نجران ، و حضور حضرت على (علیه السلام) ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حسنین (علیه السلام) به همراه پیامبر (صلی الله علیه واله) در این مباهله .
۱۲. رحلت جانسوز پدرش ، حضرت محمد (صلی الله علیه واله) ، در ۲۸ صفر سال یازدهم هجرى ، و اندوه شدید و سوگوارى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در این مصیبت .
۱۳. انتخاب ابى‏ بکر بن ابى قحافه به خلافت ، توسط گروهى از مهاجران و انصار مدینه ، پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) ، در سال یازدهم هجرى .
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
۱۴. اعتراض امام على (علیه السلام) و طرفداران اهل بیت (ع) به انتخاب ابى بکر و تحصن گروهى از صحابه پیامبر (صلی الله علیه واله) در خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
۱۵. حمله مأموران خلیفه اوّل به دستور عمر بن خطاب به خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جهت شکستن تحصن طرفداران اهل بیت (ع) و اخراج اجبارى امام على (علیه السلام) و بیعت ایشان با ابوبکر .
۱۶. امتناع فاطمه (سلام الله علیها) از اخراج اجبارى همسرش على (علیه السلام) و بستن درِ خانه بر روى مأموران حکومتى .
۱۷. شکستن حرمت خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) از سوى مأموران خلیفه ، در سوزاندن درِ خانه فاطمه (سلام الله علیها) و تخریب درِ نیم ‏سوز بر روى فاطمه (سلام الله علیها)، و شکستن پهلوى آن حضرت ، در هنگام ورود اجبارى به خانه و بردن حضرت على (علیه السلام) به مسجد النبى (صلی الله علیه واله) .
۱۸. سقط جنین فاطمه (سلام الله علیها) در پى تهاجم وحشیانه مأموران خلیفه و فشار فاطمه‏ زهرا (سلام الله علیها) بین دیوار و در نیم ‏سوز خانه آن حضرت .
۱۹. غصب باغ فدک فاطمه زهرا (سلام الله علیها) توسط حکومت وقت و اسائه ادب عمر بن خطاب به آن حضرت در پاره کردن سند ملکیت فدک .
۲۰. رفتن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به مسجد النبى (صلی الله علیه واله) و سخنرانى مستدل و اعتراض ‏آمیز آن حضرت به رفتار هاى نارواى خلیفه و اطرافیان وى .
۲۱. آغاز بیمارىِ دراز مدت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و عزلت ‏گزینى و دورى جستن آن حضرت از مردم .
۲۲. عدم اجازه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ابوبکر بن أبى قحافه و عمر بن خطاب براى ملاقات با آن حضرت .
۲۳. ملاقات ابوبکر و عمر با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با وساطت امام على (علیه السلام) و اظهار صریح فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از عدم رضایت از آن دو .
۲۴. وصیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به همسرش ، امام على (علیه السلام) ، در واپسین روز هاى زندگى خویش .
۲۵. شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، دختر جوان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ، تنها پس از گذشت ۹۵ روز از رحلت آن حضرت ، در سوم جمادى الثانى سال یازدهم هجرى .
۲۶. غسل و کفن نمودن بدن مطهر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به دست امام على (علیه السلام) با کمک اسماء بنت عمیس ، و تشییع جنازه وى توسط چند نفر از خواص شیعه ، و دفن شبانه آن حضرت به دور از چشم دیگران با سفارش خود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) .
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
سیماى حضرت فاطمه علیها السلام در روز قیامت
برانگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینده بشر است ، زمانى که معصومین :S (31): همواره بدان مى اندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مى شدند . فاطمه صلوات الله علیها نیز چنین بود و بیشتر به آن زمان مى اندیشید.
فکر زنده شدن ، عریان بودن انسان ها در قیامت ، عرضه شدن به محضر عدل الهى و ... او را در اندوه فرو مى برد .
امیرمومنان على علیه السلام مى فرمایند : " روزى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیها السلام وارد شد و او را اندوهناک یافت . فرمود : دخترم ! چرا اندوهگینى ؟
فاطمه علیها السلام پاسخ داد : پدر جان ! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز ، رنجم مى دهد .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : آرى دخترم ! آن روز ، روز بزرگى است . اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد من اولین کسى هستم که برانگیخته مى شوم . سپس ابراهیم و آنگاه همسرت على بن ابى طالب . پس از آن ، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى فرستد . وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار مى سازد .
آنگاه اسرافیل لباس هاى بهشتى برایت مى آورد و تو آنها را مى پوشى . فرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبى از نور برایت مى آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست . تو بر آن مرکب سوار مى شوى و زوقائیل آن را هدایت مى کند . در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچم هاى تسبیح پیشاپیش تو راه مى روند .
اندکى که رفتى ، هفتاد هزار حورالعین در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت مى دهند ، به استقبالت مى شتابند . به دست هر یک از حوریان منقلى از نور است که بوى عود از آن برمى خیزد ... آنها در طرف راستت قرار گرفته ، همراهت حرکت مى کنند .
فاطمه جان ، هنگامى که به وسط جمعیت حاضر در قیامت مى رسى ، کسى از زیر عرش پروردگار به گونه اى که تمام مردم صدایش را بشنوند ، فریاد مى زند : چشم ها را فرو پوشانید و نظر ها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه ، دخت پیامبر صلی الله و علیه و آله و همراهانش عبور کنند . هنگامى که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى ، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبالت مى آید و بر تو سلام مى گوید . آنها سمت چپت قرار مى گیرند و همراهت حرکت مى کنند . آنگاه مادرت خدیجه ، اولین زنى که به خدا و رسول او ایمان آورد ، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچم هاى تکبیر در دست دارند ، به استقبالت مى آیند . وقتى به جمع انسان ها نزدیک شدى ، حواء با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه نزدت مى آید و با تو رهسپار مى شود .
جابر بن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبر خدا صلى الله و علیه و آله این حضور را چنین توصیف مى کند :
روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکب هاى بهشت وارد عرصه محشر مى شود . مهار آن مرکب از مروارید درخشان ، چهار پایش از زمرد سبز ، دنباله اش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است . فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت خدایى است . بر فرازش تاجى از نور دیده مى شود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مى افشانند .
در هر یک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مى خورد . جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى کند : نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظر ها پایین افکنید . این فاطمه دختر محمد است که عبور مى کند . در این هنگام ، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مى گیرند تا فاطمه صلوات الله علیها عبور مى کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى گیرد .

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
منبرى از نور براى فاطمه علیهاالسلام
در ادامه گفتگوى پیامبر صلی الله و علیه و آله با دختر گرامى اش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت ، چنین مى خوانیم : سپس منبرى از نور برایت برقرار مى سازند که هفت پله دارد و بین هر پله اى تا پله دیگر صف هایى از فرشتگان قرار گرفته اند که در دستشان پرچم هاى نور است . همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مى کشند .
آنگاه که بر بالاى منبر قرار مى گیرى ، جبرئیل مى آید و مى گوید : اى فاطمه ! آنچه مایلى از خدا بخواه .
اولین درخواست فاطمه علیها السلام در روز قیامت ، پس از عبور از برابر خلق ، شکایت از ستمگران است .
جابربن عبدالله انصارى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل مى کند :
هنگامى که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى گیرد ، خود را از مرکب به زیر انداخته ، اظهار مى دارد : الهى و سیدى ، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته ، داورى کن . خدایا ! بین من و قاتل فرزندم ، حکم کن ...
بر اساس روایتى دیگر ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : دخترم فاطمه در حالى که پیراهن هاى خونین در دست دارد ، وارد محشر مى شود . پایه اى از پایه هاى عرش را در دست مى گیرد و مى گوید : « یا عدل ، یا جبار ، احکم بینى و بین قاتل ولدى » ؛ اى خداى عادل و غالب ، بین من و قاتل فرزندم داورى کن .
قال : « فیحکم لابنتى و رب الکعبه » به خداى کعبه سوگند ، به شکایت دخترم رسیدگى مى شود و حکم الهى صادر مى گردد .

 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
دیدار حسن و حسین علیهما السلام

دومین خواسته فاطمه علیها السلام در روز قیامت از خداوند چنین است : خدایا ! حسن و حسین را به من بنمایان .
در این لحظه ، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه صلوات الله علیها مى روند ، در حالى که از رگ هاى بریده حسین علیه السلام خون فوران مى کند .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مى فرماید : هنگامى که به فاطمه گفته مى شود وارد بهشت شو ، مى گوید : هرگز وارد نمى شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند ؟
به وى گفته مى شود : به وسط قیامت نگاه کن .
پس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسین را مى بیند که ایستاده و سر در بدن ندارد . دخت پیامبر صلی الله علیه و آله ناله و فریاد سر مى دهد .
فرشتگان نیز ( با دیدن این منظره ) ناله و فریاد برمى آورند .
امام صادق علیه السلام مى فرماید : حسین بن على علیهما السلام در حالى که سر مقدسش را در دست دارد ، مى آید . فاطمه علیها السلام با دیدن این منظره ناله اى جانسوز سر مى دهد . در این لحظه ، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مومنى نیست مگر آن که به حال او مى گرید .
در این موقعیت ، خداوند به خشم آمده ، به آتشى به نام « هبهب » که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمى یابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمى رود ، دستور مى دهد کشندگان حسین بن على را برگیر و جمع کن ... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده ، همه آنها را برمى چیند ...
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
شفاعت براى دوستان اهل بیت :S (31):
سومین درخواست فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت از پروردگار ، شفاعت از دوستان و پیروان اهل بیت :S (31): است که مورد قبول حق قرار مى گیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مى دهد .
امام باقر علیه السلام مى فرماید : هنگامى که فاطمه به در بهشت مى رسد ، به پشت سرش مى نگرد .
ندا مى رسد : اى دختر حبیب ! اینک که دستور داده ام به بهشت بروى ، نگران چه هستى ؟
فاطمه صلوات الله علیها جواب مى دهد : اى پروردگار ! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم ، مقام و منزلتم معلوم شود .
ندا مى رسد : اى دختر حبیبم ! برگرد و به مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان .
امام باقر علیه السلام در روایتى دیگر مى فرماید : در روز قیامت بر پیشانى هر فردى ، مومن یا کافر نوشته شده است . پس به یکى از محبان اهل بیت :S (31): که گناهانش زیاد است دستور داده مى شود به جهنم برده شود . در آن هنگام ، فاطمه علیها السلام میان دو چشمش را مى خواند که نوشته شده است : دوستدار اهل بیت . پس به خدا عرضه مى دارد : الهى و سیدى ! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده ات را زیر پا نمى نهى .
ندا مى رسد : فاطمه ! راست گفتى ، من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو ، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم . وعده من حق است و هرگز تخلف نمى کنم .
این که مى بینى دستور دادم بنده ام را به دوزخ برند ، بدین جهت بود که درباره اش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان ، پیامبران ، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند .
حال بنگر ، دست هر که بر پیشانى اش « مومن » نوشته شده ، بگیر و به بهشت ببر .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا