فرق «حضور» با «ظهور»

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
خدا «حضور» مطلق است؛ يعني در همه جا از همه چيز حاضرتر است؛ امّا حضورش مثل ديوار و سنگ و... نيست. اگر بخواهد مثل ديوار حاضر باشد كه ديگر خدا نيست، بلكه يك ديوار است. حاضر بودن در جايي غير از ظاهر بودن است. مثلاً اين ليوان در اينجا «ظاهر» است و شما ميتوانيد آن را ببينيد، علّتش هم اين است كه يك جا هست و جاهاي ديگر نيست، پس ميتوانيد آن را ببينيد؛ امّا اگر همه جا بود، ديگر ظاهر نبود.

اگر چيزي شكل داشته باشد، يعني در يك مكان هست و در مكان ديگر نيست؛ امّا اگر حدّ و مرز و شكلي نداشته باشد، همهجا ميتواند باشد. چيزي كه «ظاهر» است، محدود است و چيزي كه «حاضر» است، ولي ظاهر نيست، حقيقتي است فوق محدوديتهاي مكان، پس محدود هم نيست. ذات خداوند از آن نظر كه همهجا هست، «ظاهر» نيست، اگر ظاهر بود كه ديگر ذات خدا نبود؛ زيرا خداوند وقتي بخواهد ظاهر باشد، بايد محدوديت هم داشته باشد.

تا اينجا دو مطلب «ظاهر بودن» و «حاضر بودن» را در نظر داشته باشيد كه «ظاهر بودن» محدوديت ميآورد و «حاضر بودن» وسعت ميآورد. حال سؤالي مطرح ميشود كه «منِ» من چقدر در تنِ من حضور و نقش دارد؟ جواب اين سؤال اين است كه همه تنِ من در قبضة «منِ» من است؛ زيرا «منِ» من فوق «تن» من است و چون مجرّد است، هميشه مادون يعني بدن را قبضه ميكند و در اختيار دارد و لذا اگر من اراده كرد دستش را بالا بياورد، دست نميتواند مقاومت كند. اين فوقبودن درجه وجودي من از تن، فوقبودن حقيقي است، نه نسبي. مانند سقف اتاق نيست كه نسبت به كف اتاق، بالا باشد، ولي نسبت به شخصي كه روي سقف ايستاده، پايين محسوب شود.

پس «منِ» من، حقيقتاً از نظر درجة وجودي بالاتر و فوق «تنِ» من است؛ به همينجهت تمام تن در قبضة من است. در واقع«من» يا نفس انسان است كه ميشنود و ميگويد و حرف ميزند و راه ميرود، منتها اعضاء تن را بهعنوان ابزارهاي خود بهكار ميگيرد. «تن» مثل عصاست در دست «من». إنشاءالله با تأمّل در مثال «من» و «تن»، معني واسطة فيض بودن امامزمان(عج) در هستي روشن ميشود كه مَثَلِ امام زمان(عج) در كلّ هستي، مثَلِ «من» است در «تن».

اين نوع مطالبي كه عرض شد به عنوان مقدّمات امامشناسي است و بايد در دبستان فرهنگِ فكري تشيّع، بررسي و تدريس شود. ما حق نداريم بدون آنكه امام را بشناسيم از اين دنيا برويم. از امام كاظم(ع) روايت هست كه فرمودند: «هركس بميرد و امامش برايش مشخص نشده، به مرگ جاهليت مرده، و مردم معذور نيستند تا اينكه امامِ خود را بشناسند و كسي كه بميرد و امام خود را بشناسد، مثل كسي خواهد بود كه در كنار حضرت قائم(ع) در چادر آن حضرت بوده است»؛ اگر بتوانيم در مورد امامشناسي وقت بگذاريم، تمام معارف دين به نحوي بسيار روشن برايمان حل ميشود.

در دعاي ندبه داريم كه: «اَيْنَ وَجْهُاللهِ الَّذي اِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْاَوْلِياء»؛ كجاست آن وجه خدا كه اولياء الهي به سوي او نظر دارند، يعني حضرت امام زمان(عج) وجه الهي هستند و نمايش كامل صفات الهي ميباشند، يعني امام از ملائكه هم بالاتر است. امام حقيقتاً به جهت مقام جامعيت اسمائياش از ملائكه هم بالاتر است. همانطور كه «من» حقيقتاً فوق «تن» و حتّي فوق قواي «بينايي» و «شنوايي» است.
با اين مقدمات إنشاءالله معني غيب بودن امام را متوجّه شديد، يعني كلّ هستي زيرپاي امام و در قبضة امام(عج) است. عرض شد كه جهان در قبضة امام است، مثل اين است كه بدن در قبضة «من» يا نفس انسان است. وقتي ميگوييم امام واسطة فيض است؛ يعني رابطهاش با هستي يك رابطه طولي است، يعني مقام حضرت بالاتر است و بقيّة عالم، در قبضة وجود حضرتاند. مقام امامزمان(عج) در هستي طولي است، مثل مقام منِ شما كه تنِ شما مادون آن است و آن تن در طول وجود «من» است و وقتي معني حضور طولي حضرت را نسبت به عالم متوجّه شديد، ملاحظه خواهيد كرد، همانگونه كه تن شما در قبضة من شماست، هستي در قبضة ارادة امام است.

........


مبانی معرفتی مهدویت/ اصغر طاهرزاده
 
آخرین ویرایش:

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فرق «حضور» با «ظهور»

واقعا جالب توضيح داديد و لذت بردم و كمي از سوالهايم در رابطه با امام عج حل شد اگر امكان دارد باز هم در اين رابطه مطلب بگذاريد
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : فرق «حضور» با «ظهور»

واقعا جالب توضيح داديد و لذت بردم و كمي از سوالهايم در رابطه با امام عج حل شد اگر امكان دارد باز هم در اين رابطه مطلب بگذاريد

به روی چشم خواهر ضحای عزیز:53:
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : فرق «حضور» با «ظهور»


غايبِ حاضر
امام زمان(عج) غايباند، يعني اوّلاً؛ مقام امام، فوق عالم است. ثانياً؛ در تمام عالم حاضراند. همچنانكه عرض شد وقتي متوجّه باشيم مرتبة موجودي بالا است، تمام مرتبة پايين در قبضة اوست، و به مرتبة پايين محدود نيست. مثلاً خورشيد در صورتي ميتواند همه جا را روشني ببخشد كه بالا باشد، امّا اگر پايين بود ديگر نمي توانست همهجا را روشن كند.

حضور ملائكه در هستي به گونهاي است كه آنها را كاري از كاري باز نميدارد، مثل خورشيد كه روشنكردن شهر ما آن را از روشن كردن شهر ديگر باز نميدارد. در مورد حضور و نقش امام(عج) نيز چنين است كه امام(عج) را كاري از كار ديگر باز نميدارد. مقام امام، مقام عظمايي است كه همة عالم را تدبير ميكند و همهجا در قبضة اوست بدون اينكه از آن مقامِ اعلاي خود خارج شوند.

pichak.net_blogcod_zibasazi_01_image_www.Pichak.net82.gif
 
آخرین ویرایش:
بالا