پاسخ : کربلا معبر انتظار
در تحليلي مي توان اين اهداف را درآگاهي و روشنگري، آزادي و عدالت خلاصه كرد. به نظر مي رسد كه در تمام انقلاب ها و نهضت هاي بشري اين امور كه فطري انسان هستند مورد نظر و توجه بوده است. انسان به طور طبيعي جست وجوگر حقيقت است و مي خواهد به شناخت و آگاهي درست دست يابد. از اين رو روشنگري و آگاهي يافتن به حقايق به عنوان خواسته نخستين انسان مطرح است.
قرآن تبيين مي كند كه پيامبران براي اين هدف برانگيخته شده اند و مساله تعليم و آموزش كتاب وحكمت مسأله اي است كه همه پيامبران بر آن تاكيد داشته اند. انسان با آموزش و تعليم افزون بر اين كه مي تواند بر حقايق هستي دست يابد و موقعيت خود و جهان را تفسير كند مي تواند از راه آن با حقوق خود آشنا شود و ازآن درزندگي اش بهره گيرد.
بعثت پيامبر اكرم اين گونه بود كه ملتي بي قانون و بي سواد و ناآگاه را به شناخت و آگاهي رساند و حقوق و تكليف خود را شناخت. انقلاب عاشورا به جهت بازگرداندن به اين مساله آغاز مي شود و هدف حضرت حسين (ع) اصلاح امتي بود كه به ناآگاهي و تحميق دچار شده و گروهي با انواع روش ها آنان را درجهل و ناداني نگهداشته بودند. مردم در طول نيم قرن پس از پيامبر (ص) از آگاهي و شناخت و حقيقت دور و به نوعي جهالت گرفتار شده بودند. باورهاي پيشين آنان كم كم و در طول زمان از ميان رفته و تاريكي جهالت نسبت به خود و ارزش ها و حقايق اسلام بر آنان چيره شده بود. نسبت به محتواي اصلي و اساسي اسلام ناآگاه شده و حق و باطل در هم آميخته بود. پوستين اسلام را وارونه به تن آن كرده و برتن باطل جامه اي از حق پوشانده بودند.
امام حسين(ع) با قيام خويش كوشيد تا مردمان را به آگاهي مجدد رساند و به نحوي تجديد دين كند. همان كاري را كه امام زمان بر پايه روايات انجام خواهد داد. اين گونه است كه ميان هدف قيام عاشورايي و نهضت مهدوي يگانگي و وحدت وجود دارد و چنان كه امام صادق مي فرمايد امام حسين(ع) نهضت خويش را به خاطر آگاهي بخشي به مردم و جامعه آغاز كرد و مردم را به شناخت و آگاهي نسبت به دين رساند. آن حضرت تجديد دين را هدف خويش قرار داد چنان كه حضرت مهدي(عج) نيز آن را پي مي گيرد.
همسويي اهداف امام حسين (ع) وپيامبران
رخداد عاشورا به سبب اهدافي كه داشت و نيز مسائل و جهاتي كه براي خود تعريف كرده بود از پيچيدگي خاصي برخوردار است. تحليل اين پديده نشان مي دهد كه ميان آن و مساله انتظار و مهدويت ارتباط تنگاتنگي است. دراين جا بر اين نكته تاكيد مي شود كه مي توان ميان اهدافي كه امام حسين (ع) در عاشورا مي جست و ميان اهداف پيامبران پيوندي محكم و استوار يافت.در تحليلي مي توان اين اهداف را درآگاهي و روشنگري، آزادي و عدالت خلاصه كرد. به نظر مي رسد كه در تمام انقلاب ها و نهضت هاي بشري اين امور كه فطري انسان هستند مورد نظر و توجه بوده است. انسان به طور طبيعي جست وجوگر حقيقت است و مي خواهد به شناخت و آگاهي درست دست يابد. از اين رو روشنگري و آگاهي يافتن به حقايق به عنوان خواسته نخستين انسان مطرح است.
قرآن تبيين مي كند كه پيامبران براي اين هدف برانگيخته شده اند و مساله تعليم و آموزش كتاب وحكمت مسأله اي است كه همه پيامبران بر آن تاكيد داشته اند. انسان با آموزش و تعليم افزون بر اين كه مي تواند بر حقايق هستي دست يابد و موقعيت خود و جهان را تفسير كند مي تواند از راه آن با حقوق خود آشنا شود و ازآن درزندگي اش بهره گيرد.
بعثت پيامبر اكرم اين گونه بود كه ملتي بي قانون و بي سواد و ناآگاه را به شناخت و آگاهي رساند و حقوق و تكليف خود را شناخت. انقلاب عاشورا به جهت بازگرداندن به اين مساله آغاز مي شود و هدف حضرت حسين (ع) اصلاح امتي بود كه به ناآگاهي و تحميق دچار شده و گروهي با انواع روش ها آنان را درجهل و ناداني نگهداشته بودند. مردم در طول نيم قرن پس از پيامبر (ص) از آگاهي و شناخت و حقيقت دور و به نوعي جهالت گرفتار شده بودند. باورهاي پيشين آنان كم كم و در طول زمان از ميان رفته و تاريكي جهالت نسبت به خود و ارزش ها و حقايق اسلام بر آنان چيره شده بود. نسبت به محتواي اصلي و اساسي اسلام ناآگاه شده و حق و باطل در هم آميخته بود. پوستين اسلام را وارونه به تن آن كرده و برتن باطل جامه اي از حق پوشانده بودند.
امام حسين(ع) با قيام خويش كوشيد تا مردمان را به آگاهي مجدد رساند و به نحوي تجديد دين كند. همان كاري را كه امام زمان بر پايه روايات انجام خواهد داد. اين گونه است كه ميان هدف قيام عاشورايي و نهضت مهدوي يگانگي و وحدت وجود دارد و چنان كه امام صادق مي فرمايد امام حسين(ع) نهضت خويش را به خاطر آگاهي بخشي به مردم و جامعه آغاز كرد و مردم را به شناخت و آگاهي نسبت به دين رساند. آن حضرت تجديد دين را هدف خويش قرار داد چنان كه حضرت مهدي(عج) نيز آن را پي مي گيرد.