♦***♦ مصباح الشریعه امام جعفر صــــــادق(علیه السلام) ♦***♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

با سلام و عرض ادب و احترام.

کتاب مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه، از کلمات امام ششم حضرت صادق :علیه السلام: ،صد باب در حکمت و معارف و سیر و سلوک هست که ان شاالله در این تاپیک سعی می کنیم در کلاس درس امام جعفرصادق(ع) بنشینیم و از برکات این کتاب استفاده کنیم.


384-mesbaho-shariah.jpg
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب اول: بیان

امام صادق (ع ) فرمود:
نجواى عارفان همواره بر سه اصل استوار است :
1 بيم ؛
2 اميد؛
3 حبّ؛
بيم شاخه علم است واميد شاخه يقين است ، وحبّ شاخه معرفت وعرفان .
نشان بيم گريختن است ونشان اميد طلب است ، ونشان حبّ، آن است كه در ايثار آنچه را كه دوست دارد دريغ نورزد.
پس چون علم در سينه مؤ من تحقق يابد، ترس پديد آيد وچون خوف ، درست آيد، گريز از غير خدا پيش آيد وچون كسى بگريزد، نجات يابد وچون نور يقين بر قلب تابيدن گيرد، فضل الهى مشاهده شود وچون يقين در او رسوخ كند، اميد پديد آيد وچون شيرينى اميد بچشد، در طلب آن شود.
چون به طلب برخيزد، گم شده خويش را بيابد وچون نور معرفت تجلّى يابد، نسيم محبّت وعشق در قلب وزيدن گيرد وچون نسيم محبّت وزيدن گرفت ، وانسان در سايه محبوب انس يابد واو را بر ماسوايش ترجيح دهد وبه اوامرش مبادرت واز نواهى اش اجتناب ورزد وآن دو را بر هر چيزى مقدّم بدارد. هر گاه با رعايت اوامر ونواهى محبوب بر خوان انس او نشيند، به روح مناجات قربش واصل خواهد گشت .
اين اصول سه گانه مانند، حرم ، مسجد وكعبه است كه اگر كسى داخل حرم شود، از خلق ايمنى يابد وچون داخل در مسجد شود وبر اندام او از آلودگى به گناه ايمن باشد واگر داخل كعبه شود، قلبش از اشتغال به چيزى جز ذكر خداى تعالى در امان ماند.


پس اى مؤ من !

چنانچه در حالى هستى كه اگر در آن حالت بميرى ، با رضايت خاطر خواهى مرد، بر توفيق وحفظ الهى شاكر باش ؛ واگر چنين نيستى ، خويش را به حالتى نيك ودرست انتقال ده وبر عمرى كه در غفلت گذرانده اى پشيمان شو ودر تطهير ظاهرت از گناهان وپالايش باطنت از عيوب وكاستى ها از خداى تعالى مدد بجوى وقلبت را از دام غفلت برهان وآتش شهوت را در خرمن نفست خاموش نما.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب دوم : احكام

امام صادق (ع) فرمود:

دل ها چهار اعراب (حالت ) دارند: رفع (اوج و بلندى )، فتح (فراز)، جرّ (سقوط و پستى ) و وقف (ايستايى و از كار ماندن)

پس رفع (اوج ) آن در ياد خدا بودن و فتح (فراز) آن خشنودى از خدا و تسليم اراده او بودن و جرّ (سقوط و پستى ) آن در توجه به غير خدا و تباه كردن عمر در هوس هاى دنيايى و وقف (ايستادن از كار ماندن ) آن و حرمان از نعمت هاى دنيا و آخرت ، در غفلت از حضرت احديّت است . آيا نمى بينى پس از آن كه بنده اى خالصانه و به بزرگى ، خدا را ياد كند و به ذكر او مشغول شود، هر حجابى ميان او و حضرتش برداشته مى شود؟

چون بنده اى تن به قضاى الهى مى سپارد و به خواسته او راضى باشد، به تحقيق كه دل او به شادى و سرور گشايش يابد و درهاى آسايش و آرامش بر او گشايش يابد و درهاى آسايش و آرامش بر او گشوده شود. و چون (پس از دل مشغولى به امور دنيايى ) به ذكر احديّت بپردازد، تاريكى دل را در روزهاى غفلت از حضرت احديّت ، عيان بيند، گويى كه خانه اى تاريك ، ويران و بدون مونس بوده است ، چرا كه غفلت از ياد حق ، دل را مى ميراند وتاريك مى كند.

وچون پس از دوام ذكر و ياد خداوند از او غفلت ورزد، ((وقف )) پذيرفته (متوقّف شده ) و محجوب از عنايات الهى گشته و قلبش قساوت يافته و از زمانى كه از نور تعظيم الهى دورى جسته ، دلش به تاريكى گراييده است .
علامت رفع (بلندى ) قلب سه چيز است : همراهى با فرمان الهى ، عدم مخالفت با آن و اشتياق دايم در بندگى و پيروى از فرمان خداوند.
نشانه فتح قلب سه چيز است : توكل بر خداوند، راست گويى ، و يقين به تمام آنچه پيامبران آن را براى هدايت انسان ها آورده اند.
علامت جرّ (پستى ) سه چيز است : خودپسندى ، ريا و آزمندى .

وقف (ايستايى ) را نيز سه علامت است : از ميان رفتن طعم بندگى ، درنيافتن تلخى گناه و رعايت نكردن حلال و حرام در خوراك ، و پوشاك و...
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب سوم : رعايت

امام صادق (ع) فرمود:
كسى كه قلب خويش را از غفلت ، و نفس خود را از شهوات ، و خرد خود را از جهل و نادانى باز دارد، نامش در ديوان آگاهان ثبت شود. كسى كه علم خويش را از هوى و هوس ، دينش را از بدعت و مالش را از حرام حفظ كند، از صالحان است.

پيامبر خدا (ص) فرمود: ((كسب دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است )) و اين دانش ، دانش انفس و شناختن خطرهايى است كه آن را تهديد مى كند.
پس بر نفس مؤمن لازم است كه در هر حالى بر نعمت هاى خداوند شاكر باشد و بر اعمال از دست رفته عذر خواهد. به اين معنا كه اگر عمل ، مقبول درگاه حق افتاد، لطف الهى است و اگر مردود شود عدل است و بندگى . مبادا خود را از فريب و نيرنگ شيطان در امان بيند و به سبب اين غفلت از رحمت و توفيق الهى محروم شود، يا مستوجب خشم حضرت حق گردد ونيل به بندگى را در توفيق الهى جست وجو كند و خوددارى از گناهان را در خويشتن دارى ؛ چرا كه جز به توفيق الهى و اظهار عجز به درگاه او چنين توفيق حاصل نمى شود. و كليد تمامى اين عنايات ، پشيمانى و انابه ، به درگاه خداوند تعالى ، كوتاه كردن آرزوها، ياد مرگ و خويشتن را در محضر خداى جبار ديدن است ، چه اين كه حالات ياد شده سبب رهايى از زندان دنيا و رستن از دام دشمن و سلامتى نفس و سبب اخلاص در عبادات باشد ومايه توفيق است و اساس دست يابى به اين كليد آن است كه تمام عمر را يك روز به حساب آورد.

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب چهارم: نیت

امام صادق (ع ) فرمود:
كسى كه داراى نيّتى صادق باشد، داراى قلب سليم است ؛ زيرا سلامت و پاكى قلب از خيالات باطل ، نيّت را در همه امور براى رضاى خداى تبارك و تعالى خالص مى گرداند.

خداوند تبارك وتعالى مى فرمايد:
(روزى كه نه مال ونه فرزندى سودى نرساند، مگر كسى كه با قلبى سليم به محضر خدا آمده باشد).

پيامبر اكرم (ص ) فرمود: نيّت مؤ من ، از عمل او نيك تر است .
و نيز فرمود: ارزش اعمال ، به نيّت هاست وهر كسى را همان دهند كه در نيّت داشته است . پس بنده بايستى در هر حركت وسكونى نيّتى خالص داشته باشد، زيرا اگر چنين نباشد، او غافل است و غافلان را خداوند متعال مذمّت كرده وفرموده : (آنان چونان چهارپايان ، بلكه گمراه ترند وهمانا آنان غافلانند).

پاكى نيّت مؤ من به اندازه صفا و پاكى قلب اوست و بر همين اساس ظاهر مى گردد و بر حسب اختلاف مراتب ايمان ، مختلف است .
صاحب نيّت خالص (من ) و هوس هاى خود را مغلوب قدرت خود ساخته ، چرا كه به پاس بزرگ شمردن و تعظيم خداوند به چنين مرتبه اى نايل آمده است .
شرم و حيا از نيّت خالص برآيد، وصاحب آن از خويشتن خويش در رنج است ومردم از وى در آسايش اند.

.....

این تاپیک هم باید ادامه پیدا می کرد...
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)


باب پنجم : تذکر (ياد خدا)

امام صادق (ع ) فرمود:
كسى كه به حقيقت ، دل مشغول ياد خداى تعالى باشد، مطيع است وكسى كه از او غافل باشد، عاصى . طاعت ، نشان هدايت است ومعصيت ، نشان گمراهى . ريشه اين دو، به ياد خدا بودن وغفلت از اوست . پس قلب خويش را قبله زبانت قرار ده كه هيچ حركت وجنبشى نكند جز با اشارت قلب وموافقت عقل ورضاى ايمان ؛ چه خداى تعالى به نهان وآشكار تو وآنچه كه در سينه ها مى گذرد آگاه است ، چه رسد به كارهاى آشكار بندگان .

چنان باش كه گويى روحت از بدنت جدا شده ودر عرصه محشر هستى ومورد بازخواست قرار گرفته اى . از هر چه كه خدايت با امر ونهى ووعد ووعيدش ، تو را مكلف كرده غافل مباش وخود را به غير آن مشغول مكن . قلب خويش را با آب اندوه وترس شست وشو بده وچنان خداى تعالى را به پاس ياد كردن او از تو كه نه از سر نياز به توست ياد كن .

ذكر وياد او از تو، بسى با شكوه تر، خوش تر، والاتر، كامل تر، وديرينه تر از ذكر وياد تو از اوست وپيش از آن كه تو ذكرش كنى ، او به ياد تو بوده است .

حال كه دريافتى كه خداوند از تو غافل نيست ، خضوع ، حيا وشكستگى پديدار مى شود، واز همين جا مى توانى كرم وفضل ازلى اش را بنگرى وعبادت وطاعتت نزد تو اگر چه بسيار باشد در مقايسه با منّت ولطف او، كم واندك مى نمايد، ودر اين صورت ، عبادتت در پيشگاهش خالص مى گردد.

هر گاه از نعمت هاى خداوند غفلت ورزى وعمل خويش را بزرگ پندارى ، ريا، خودپسندى ، سفاهت وبدبينى نسبت به خلق بر تو عارض مى شود كه اين ، فراموش كردن فضل وكرم اوست كه جز دورى از خدا حاصلى نباشد وجز بيگانگى با او ثمرى ندهد.

ذكر دو نوع است : ذكر خالص كه قلب با آن همراهى كند وذكر صادق كه خدا را با آن صفاتى كه مى خواند، پذيرفته باشد؛ چنان كه رسول خدا (ص ) [به خداوند] عرضه داشت : (ستايش وثناى تو را نتوانم به بيان وشمارش آورم . تو همان گونه اى كه خود ثناى خويش گفته اى ).

پس رسول خدا (ص ) براى ذكر خداى تعالى ، در علم وآگاهى خود مقدارى معيّن را تعيين نفرمود كه در برابر ذكر خداوند عزّ وجلّ از خويش ، بتواند قرار بگيرد.

بنابراين ، كسان ديگر كه مقامشان از پيامبر (ص ) پايين تر است ، سزاوارتر به اقرار به عجز مى باشند. پس بايد دانست كه مادام كه خداوند به بنده اى توفيق ذكر ندهد، او توان ذكر گفتن وبه ياد او بودن را ندارد.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب ششم در بيان شكر


چون اعلى مرتبه ذكر الهى، شكر الهى است و شكر نيز نوعى از ذكر است، عقب باب ذكر، شكر را ذكر كرد.

پست‏ترين مرتبه شكر الهى، ديدن نعمتها است از جانب خداى تعالى و او را منعم حقيقى دانستن، خواه نعمتهاى داخلى، مثل: وجود و حيات و علم و قدرت، و مانند اينها، و خواه خارجى، مثل: أفلاك و انفس و بسايط و مركّبات، و غير اينها. و غير او را موجد مستقلّ در ايجاد هيچ چيز ندانستن، و اين ردّ است بر بعضى از مذاهب باطله، مثل اهل تنجيم و حكماى طبيعيّين و الهيّين «غير محقّقين».


بلكه وجود همه ممكنات را، خواه جواهر و خواه اعراض، بايد نسبت داد به واجب الوجود، و او را موجد و مؤثّر دانست، بعضى به واسطه و بعضى بى واسطه. مگر افعال اختياريّه عباد كه مستند به ايشان است، و اقدار و تمكين، باز از واجب. از جمله شكر الهى، راضى شدن است به كرده خدا و داده وى، و در هيچ حال شاكى نبودن، چنانكه فرموده است كه: و الرّضا، بما اعطى.


يعنى: راضى بودن به آن چه خدا داده است.

و باز از جمله شكر الهى، عصيان نكردن او است به نعمت او. يعنى: نعمت او را به معصيت صرف نكردن، نه نعمتهاى داخلى، مثل آن كه اعضا و جوارح و قوا را به غير آن چه بايد كار فرمود، كار نفرمايد. و به نعمتهاى خارجى مثل آن كه مال را در مصارف نامشروع صرف نكند و اسراف در او جايز نداند.

حاصل آن كه، شكر نه همين گفتن «شكرا للَّه» است، بلكه حقّ شكر آن است كه، جوارح و اعضا را به غير آن چه لايق به او است و شغل او است، مشغول ندارد.

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب هفتم : (آداب لباس )

امام صادق (ع ) فرمود:
زيباترين لباس براى مؤ من ، لباس وپوشش پرهيزكارى ، ولطيف ترين شان ايمان است .

خداى تعالى مى فرمايد: (ولباس پرهيزكارى ، بسى بهتر است ).

و امّا لباس ظاهر، نعمتى است از سوى خداوند متعال كه به واسطه اش عورت بنى آدم را مى پوشاند. اين لباس كرامتى است كه خداوند به وسيله آن فرزندان آدم را كرامت بخشيد وغير آنان را از آن محروم ساخت ومؤ منان هنگام اداى فرايض الهى (نماز) خود را با آن مى پوشانند.

بهترين لباس ، لباسى است كه از خداى عزّ وجلّ دورت نكند، بلكه تو را به ذكر و شكر وطاعت او نزديك كند وبه سوى خودپسندى وريا وزينت ظاهرى وفخر فروشى وتكبّر نكشاند كه اين موارد، آفات دين وموجب قساوت قلب اند.

هر گاه لباس بر تن كنى ، به ياد داشته باش كه خداوند به رحمت خويش گناهانت را پوشانيده است وهمان گونه كه عورت ظاهرى خود را مى پوشانى درون خود را از روى صدق وصفا، در پوششى از هيبت وظاهرت در پوششى از طاعت وعبادت بپوشان . به ديده عبرت به فضل وبخشش خداى عزّ وجلّ بنگر كه لباس ها را آفريد تا عورت هاى بيرونى مردمان را در پوشد ودرهاى توبه وانابه واستغاثه را باز فرمود تا عورت هاى درونى شان كه عبارت از گناهان واخلاق ناپسند است، مستور نمايد.

وخطاى كسى را افشا مكن كه خداوند خطاى بزرگ تر از آن را از تو پوشانيده وبه عيب خود مشغول باش واز پرداختن به عيوب كسى كه حال وامرش ربطى به تو ندارد، درگذر وبر حذر باش كه عمر خويش را در پرداختن به عمل خير خودت سپرى كنى ، ومبادا ديگرى با سرمايه عمر تو تجارت كند ودر نتيجه ، به هلاكت افتى ؛ چرا كه فراموشى گناه ، از بزرگ ترين عقوبت هاى خداوند متعال در دنيا واز بيش ترين اسباب عقوبت در آخرت است . پس به عيب هاى خويش بپرداز.

مادامى كه بنده ، به طاعت وعبادت خداى متعالى ويافتن عيوب خود وترك آنچه كه در دين خداى عزّ وجلّ ناپسند است ، باشد، از آلوده شدن به آفات به دور ودر درياى رحمت خداى متعالى غوطه ور خواهد بود واز گوهرهاى فوايد حكمت وبيان بهره مى برد وهر گاه گناهان خود را فراموش كرده وعيوب خويش را نشناسد و توجه او به توان قوّت خود باشد، هرگز روى رستگارى را نخواهد ديد.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب نهم : (مبرز)

امام صادق (ع ) فرمود:
مبرز را از آن رو مبرز مى گويند كه در آن ، انسان از سنگينى نجاسات راحت مى شود وپليدى ها را از خود دور مى سازد ومؤ من از آن عبرت مى گيرد كه انجام لذّات وزخارف دنيا همين است وبا روى گردانى از آن وترك اش ، خويش را آسوده مى كند ونفس وقلب خويش را از اشتغال بدان ، فارغ مى گرداند واز گرد آوردن ودست يازيدن بدان خوددارى مى ورزد؛ همان طور كه از نجاست ومدفوع وكثافت دورى مى گزيند، در بزرگوارى وكرامن خود تفكّر كند كه چگونه زمانى ديگر خوار وذليل مى شود.
آن گاه درمى يابد كه پاى بندى به قناعت وتقوا، موجب راحتى وآسايش دو سراى اوست ؛ چه راحتى ، در آسان گرفتن وارزش ننهادن به دنياى ودورى از لذت بردن از آن ودر زايل نمودن پليدى ، حرام وشبهه است .

پس ، در اين حال است كه انسان ، خويش را مى شناسد وآن را بزرگ مى دارد واز گناهان مى گريزد وباب تواضع وپشيمانى وحيا مى گشايد ودر انجام اوامر واجتناب از نواهى خدا مى كوشد به اين اميد كه بهترين بازگشت ونيك ترين مقام قرب را كسب نمايد ونفس خويش را بندى ترس وصبر وبازداشتن شهوات مى كند تا آن كه به امان خداى تعالى در سراى قرار واصل شود وطعم خشنودى او را بچشد، كه اين است آنچه مى توان بر آن تكيه كرد وغير از آن هيچ است .

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : مصباح الشريعه امام جعفر صادق(ع)

باب دهم : (طهارت )

امام صادق (ع ) فرمود:
چون اراده طهارت ووضو نمودى ، چنان به سوى آب روان شو، كه گويى به سوى رحمت خداى تعالى مى روى كه خداوند تعالى ، آب وطهارت را كليد قرب ومناجات خويش ونشانى براى راهنمايى مردم به سوى خويش مقرر فرموده است وچنان كه رحمت خداوند، گناهان بندگان را پاك مى كند، نجاسات ظاهر را جز با آب نمى توان طاهر كرد.

خداى تعالى فرمايد: (واوست آن كس كه بادها را نويدى پيشاپيش رحمت خويش [باران ] فرستاد واز آسمان ، آبى پاك فرود آورديم ).
وهمچنين مى فرمايد: (... وهر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم ، آيا [باز هم ] ايمان نمى آورند؟).
پس چنان كه هر نعمت دنيوى را با آب ، حيات بخشيد، به رحمت وفضل خويش حيات وزندگانى قلب باطنى وعبادات را نيز به وسيله آب (كه همانا طهارت است ) زندگى وكمال بخشيد. در صفا، پاكى ، شفافيت ، فراوانى آن وامتزاج لطيف اش با هر چيز بينديش وآن را در تطهير اعضاى بدنت كه خدا به تطهيرشان ، امر فرموده ، به كار گير وواجبات وسنن تطهير را به جاى آور كه در هر يك از آن ها فوايد بسيارى نهفته است . پس چون آن را گرامى داشته وآن را به كارگيرى ، به زودى چشمه هاى فوايد بسيارى ، برايت جوشيدن خواهد گرفت .

ديگر آن كه با خلق خداى چون امتزاج وهمراهى آب با اشياء، كه حقّ هر يك را به نيكى داد مى كند وماهيت خود را از دست نمى دهد، به معاشرت پرداز، كه رسول خدا (ص ) فرمود: مؤ من مخلص ، چون آب است (با آنان معاشرت دارد، ولى هوّيت خود را از دست نمى دهد).
بايد صفا وخلوص تو با خداى تعالى در جميع طاعات ، همچون صفاى آبى باشد كه از آسمان به سوى زمين فرود مى آيد وخداوند متعال آن را طهور ناميده است . وچون اعضاى بدنت را با آب ، پاك مى نمايى ، قلب خويش را نيز با تقوا ويقين ، پاكيزه وپالايش كن .

 
بالا