غزل های معاصر

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
با مردم زمانه سلامی و والسلام
تا گفته ای غلام توأم، میفروشنت​
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد
:gol::gol:
بی اعتنا شدم به جهان ،بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد
:gol::gol:
رسم این مگر نبود که گر آتشم زنی
خاکستر مرا نسپاری به دست باد
:gol::gol:
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد
:gol::gol:
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد
:gol::gol:
فاضل نظری
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: بابک

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
دلخور نباش آینه، آهی هنوز هست
از شب نترس، صورت ماهی هنوز هست
:gol::gol:
گرچه برای دردِ دلت محرمی نبود
دل بد نکن که خلوت چاهی هنوز هست
:gol::gol:
با اینکه گفته‌اند به گردت نمی‌رسم
پای گریز و شال و کلاهی هنوز هست
:gol::gol:
آه ای مخاطب همهٔ عاشقانه‌ها
آیا برای وصف تو راهی هنوز هست؟
:gol::gol:
لک زد دلم برای دو خط خواندنت... بگو
خودکار بیک و کاغذ کاهی هنوز هست؟



 
بالا