✿ ✿ مشاعره ی دوستان انجمن ✿ ✿

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
ناگـــزیرم از سـفر بــــی سرو سامان چون باد
بـــه گـــرفـتـار رهــــایـــی نتـــوان گــــفـت ازاد
کوچ تا چند؟! مگـر می شود از خویش گریخت
بــال تنهـــا غـــــم غــــربت بــه پرســتو ها داد
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده‌ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده‌ای

ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده‌ای
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
یک روز اگر کند ز تو آیینه رو نهان

رحمی به حال تشنه‌ی دیدار می‌کنی
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
يك اتفاق ساده مرا بي‌قرار كرد

باید نشست و يك غزل تازه كار كرد


در كوچه مي‌گذشتم و پايم به سنگ خورد

سنگي كه فكر و ذكر دلم را دچار كرد
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
وصل است رشته سخنم با جهان راز
زان در سخن نصیبه ام از راز می دهند

وقتی همای شوق مرا هم فرشتگان
تا آشیان قدس تو پرواز می دهند
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست ،
درد مردم زمانه است ،
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان ،
مردمی که نامهایشان ،
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می کند​
 
بالا