اصطلاحات روزمره ی انگلیسی

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
Calm down
خونسرد بودن


Hold on
منتظر ماندن ( پشت گوشی)


Get along with
ارتباط خوبی داشتن با...
 

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
Give up
دست برداشتن - تسلیم شدن


Grow up
رشد کردن - بزرگ شدن


Fill out
پر کردن
 

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
اگر برای هر کدوم از اصطلاحات به یک مثال نیاز داشتید کافیه فقط بگید :Wink:
 

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
Break down
خواب شدن

Pass on
دادن

Get together
با هم جمع شدن
 

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
Work out
حل کردن

Make up
ایجاد کردن - اختراع کردن

Pass away
فوت کردن (مردن)
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
اگر برای هر کدوم از اصطلاحات به یک مثال نیاز داشتید کافیه فقط بگید :Wink:
سلام کیمیا خانم
به نظرم اگه بتونی برای هر پستی یه جمله بندی بذاری قشنگه
صددرصد کاربردی تر میشه ... تشکر از وقتی که میذاری
:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

omidroshandel

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
اگر قصد مهاجرت به یک کشور انگلیسی زبان را دارید دانستن اصطلاحات عامیانه زبان انگلیسی در آموزش زبان نقش بسیار مهمی را ایفا می کند.

خواندن کتاب های متعدد ESL که عمدتاً برای زبان آموزان نوشته می شود از یک جایی به بعد بیهوده و وقت تلف کردن است. چرا که زبان واقعی با آنچه که در کتاب های آموزشی وجود دارد متفاوت است. به عبارتی دیگر فرض کنید در یک آزمایشگاه بسیار محدود و بی امکانات بخواهید آزمایشات دنیای واقعی را انجام دهید.

بنا بر این بهتر است اصطلاحات را همان طور که انگلیسی زبانان استفاده می کنند یاد بگیرید.

اصطلاحات عامیانه زبان انگلیسی
اگر اصطلاحات زبان انگلیسی را می خواهید یاد بگیرید باید از سریال ها و فیلم ها و کتاب داستان های اصلی و تماشای برنامه های تلوزیونی و زندگی کردن در محیط و یا پرسیدن و یاد گرفتن از کسی که مسلط به آنها هستند.

گرچه کتاب هایی که در بازار ایران هستند برای سطوح پایین مناسب هستند جهت آشنایی اما در اده کار از یک سطحی به بعد دیگر کفاف نیاز شما را نمی دهد.

مقاله زیر را به هیچ وجه از دست ندهید لو دادن به انگلیسی

معانی مختلف کلمه Trip
در زبان انگليسى عاميانه trip از آن دسته افعالى هست كه معانى زيادى دارد.

  1. به آشفتگى و درهم برهم ريختگى بعد از استعمال مواد مخدر اطلاق مى شود از همين رو فعل trip مى شود:
پريشون بودن



.Stop tripping over your exam result, you can take it again

اينقدر پريشون نتيجه امتحان نباش، مى تونى دوباره امتحان بدى.

When my friend Andrew was ditched by his Korean girlfriend I said to him, ” there is plenty of fish in the sea, don’t be tripping over a guppy

وقتى دوستم اندرو توسط دوست دختر كره ايش كنار گذاشته شد بهش گفتم خيلى ماهى تو درياست تو حالا پريشون يكيشون نباش.

“Andrew said, “but she is the only fish in the sea for me

اندرو گفت ولى او تنها ماهى تو دريا براى منه.

Guppy يك نوع از ماهى كوچك.



  1. معنى دیگر trip در نقش اسم به كار ميره وقتى چيزى خنده دار و با حال باشد.
When I asked Shahram to take off his shoes before stepping in to my apartment, he went, but my shoes are Dr. Martens

مقاله زیر را به هیچ وجه از دست ندهید Modal Verb ها چه هستند؟

.He is a trip

وقتى به دوستم شهرام گفتم كفشاتو در بيار قبل از وارد اپارتمانم بشى، گفت : اما كفشاى من دكتر مارتين. واقعا خنده داره.(شهرام خنده داره)

He is a trip به معنای این است که او خنده دار و باحال است.

جمع بندی اصطلاح Trip
قطعا در دیکشنری معمولی معانی مختلفی برای tripآورده شده اما در این بخش به معانی پرداختیم که به صورت عامیانه استفاده می شوند.

  1. وقتی مواد مخدر استفاده می کنند و در توهمات هستند.
.When you are feeling bad just take this stuff you will have a trip

  1. زمانی که کسی نگران چیزی باشد.
.You should never trip in your life

  1. زمانی که کسی باحال و مسخره خنده دار باشد.
The only professor I remember from old day is John he was really a trip. All the time in his classes we were laughing
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
You have my word
بهت قول می دم

I got cold feet
دستپاچه شدم

I felt like a fool
سنگ رو یخ شدم
 

کیمیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
He is down on his luck
بخت از او برگشته

I am single handed
دست تنهام

It is all down to luck
همش به خاطر شانسه
 
بالا