استقلال فرزندان، یک اصل مهمّ تربیتى در اسلام!

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
گر چه محبت شدید پدر و مادر به فرزند، ایجاب مى کند او را همواره در کنار خود نگه دارند، ولى پیدا است فلسفه این محبت از نظر قانون آفرینش همان حمایت بى دریغ از فرزند به هنگام نیاز به آن است، روى همین جهت، در سنین بالاتر باید این حمایت را کم کرد، و به فرزند اجازه داد به سوى استقلال در زندگى گام بردارد;
زیرا اگر همچون یک نهال نورس براى همیشه در سایه یک درخت تنومند قرار گیرد، رشد و نمو لازم را نخواهد یافت.


شاید، به همین دلیل بود که یعقوب(علیه السلام) در برابر پیشنهاد فرزندان با تمام علاقه اى که به یوسف(علیه السلام) داشت، حاضر شد او را از خود جدا کند، و به خارج شهر بفرستد، گر چه این امر، بر یعقوب بسیار سنگین بود، اما مصلحت یوسف(علیه السلام) و رشد و نمو مستقل او ایجاب مى کرد تدریجاً اجازه دهد، او دور از پدر ساعت ها و روزهائى را به سر برد.

این یک مساله مهم تربیتى است که: بسیارى از پدران و مادران از آن غفلت دارند و به اصطلاح فرزندان خود را «عزیز دردانه» پرورش مى دهند، آن چنان که هرگز قادر نیستند، بیرون از چتر حمایت پدر و مادر زندگى داشته باشند، چنین افرادى در برابر یک طوفان زندگى به زانو در مى آیند، و فشار حوادث آنها را بر زمین مى زند.


 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
و باز به همین دلیل است که بسیارى از شخصیت هاى بزرگ کسانى بودند که در کودکى، پدر و مادر را از دست دادند، و به صورت خودساخته و در میان انبوه مشکلات پرورش یافتند.

مهم این است که، پدر و مادر به این مساله مهم تربیتى توجه داشته باشند، و محبت هاى کاذب مانع از آن نشود که آنها استقلال خود را باز یابند.

جالب این است که: این مساله به طور غریزى درباره بعضى از حیوانات دیده شده است که، مثلاً جوجه ها در آغاز در زیر بال و پر مادر قرار مى گیرند، و مادر چون جان شیرین در برابر هر حادثه اى از آنها دفاع مى کند.

اما کمى که بزرگ تر شدند، مادر نه تنها حمایت خود را از آنها بر مى دارد، بلکه اگر به سراغ او بیایند، با نوک خود آنها را به شدت مى راند، یعنى بروید و راه و رسم زندگى مستقل را بیاموزید، تا کى مى خواهید وابسته و غیر مستقل زندگى کنید؟ شما هم براى خود کسى هستید؟!.

ولى، این موضوع هرگز با مساله پیوند خویشاوندى و حفظ مودت و محبت منافات ندارد، بلکه محبتى است عمیق و پیوندى است حساب شده بر اساس مصالح هر دو طرف.(1)


پی نوشت:
(1). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 9، ص 400.


 
بالا