یأجوج و مأجوج

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
درقران مجید، در دو سوره از یاجوج و ماجوج سخن به میان آمده، یکى درسوره «کهف» آیه 94 و دیگرى درسوره «انبیاء»آیه 96.
آیات قران به خوبى گواهى مى دهد این دو نام، متعلق به دو قبیله وحشى خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدى براى ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشته اند.

در «تورات» در کتاب «حزقیل» فصل سى و هشتم و فصل سى و نهم، و در کتاب رویاى «یوحنا» فصل بیستم از آنها به عنوان «گوگ» و «ماگوگ» یاد شده است که معرّب آن یاجوج و ماجوج مى باشد.

به گفته مفسر بزرگ، «علامه طباطبائى» در «المیزان» از مجموع گفته هاى تورات، استفاده مى شود: ماجوج یا یاجوج و ماجوج، گروه یا گروه هاى بزرگى بودند که در دوردست ترین نقطه شمال آسیا زندگى داشتند، مردمى جنگجو و غارتگر بودند. (1)

بعضى معتقدند این دو کلمه عبرى است، ولى دراصل از زبان یونانى به عبرى منتقل شده است و در زبان یونانى «گاگ» و «ماگاگ» تلفظ مى شده که در سایر لغات اروپائى نیز به همین صورت انتقال یافته است.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
دلائل فراوانى از تاریخ در دست است که: در منطقه شمال شرقى زمین در نواحى مغولستان در زمان هاى گذشته گوئى چشمه جوشانى از انسان وجود داشته، مردم این منطقه به سرعت زاد و ولد مى کردند و پس از کثرت و فزونى به سمت شرق، یا جنوب سرازیر مى شدند و همچون سیل روانى این سرزمین ها را زیر پوشش خود قرار مى دادند و تدریجاً در آنجا ساکن مى گشتند.

براى حرکت سیل آساى این اقوام، دوران هاى مختلفى در تاریخ آمده است که یکى از آنها دوران هجوم این قبائل وحشى در قرن چهارم میلادى تحت زمامدارى «آتیلا» بود که تمدن امپراطورى روم را از میان بردند.

دوران دیگر که ضمناً آخرین دوران هجوم آنها محسوب مى شود، در قرن دوازدهم میلادى به سرپرستى چنگیزخان صورت گرفت که: بر ممالک اسلامى و عربى، هجوم آوردند و بسیارى از شهرها از جمله «بغداد» را ویران نمودند.

در عصر کوروش، نیز هجومى از ناحیه آنها اتفاق افتاد که در حدود سال پانصد قبل از میلاد بود ولى در این تاریخ، حکومت متحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغییر کرد و آسیاى غربى از حملات این قبائل آسوده شد.

به این ترتیب، نزدیک به نظر مى رسد که یاجوج و ماجوج از همین قبائل وحشى بوده اند که مردم «قفقاز» به هنگام سفر کوروش به آن منطقه تقاضاى جلوگیرى از آنها را از وى نمودند، و او نیز اقدام به کشیدن سدّ معروف ذو القرنین نمود. (2)؛ (3)



پی نوشت:
(1). «الميزان»، جلد 13، صفحه 411.
(2). براى توضيح بيشتر به كتاب«ذو القرنين يا كوروش كبير»، و همچنين«فرهنگ قصص قرآن» مراجعه فرمائيد.
(3). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 12، ص 596
 
بالا