^#^#^# اشعار رضــــــوی ^#^#^

~(neda)~

کاربر فعال
"بازنشسته"
یک دلم رو بسوی قبله ی هشتم دارد
یک دلم میل حریم حرم قم دارد
خواستم روضه بخوانم ز برادر، دل گفت
خواهرش وقت عزا حقّ تقدم دارد
***
چه قدر، جان برادر به زمین می افتی
ای عزیز دل خواهر به زمین می افتی
تو علی هستی و در کوچه بسمت حجره
مثل زهرای پیمبر به زمین می افتی
***
این عبایی که کشیدی به سرت یعنی چه
این قد خم شده و مختصرت یعنی چه
کاخ مأمون چه به روز دل تو آورده
روی لب، لخته ی خون جگرت یعنی چه
***
از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد
هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد
هی نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر
پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد
***
حجره بسته است برادر، چه سرت می آید
چه کسی بر بدن محتضرت می آید
خواهرت نیست اگر، مانده برایت پسری
شکر حق، لحظه ی آخر پسرت می آید
***
خوش بحالت! پسری مانده برایت، مولا
قوّت بال و پری مانده برایت، مولا
خوش بحال پسرت، هست سرت در بر او
خوش بحالت که سری مانده برایت مولا
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

حق، معرفت به هر نگاهم داده
در حلقه ی عشق خویش راهم داده
اینها همه علتش فقط یک چیز است
ایرانی ام و رضا(علیه السلام) پناهم داده


www.sibtayn.com_fa_images_stories_icons_19.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

السلام اي حضرت سلطان عشق
www.sibtayn.com_fa_images_stories_icons_19.gif

يا علي موسي الرضا اي جان عشق
www.sibtayn.com_fa_images_stories_icons_19.gif

السلام اي بهر عاشق سرنوشت
www.sibtayn.com_fa_images_stories_icons_19.gif

السلام اي تربتت باغ بهشت
www.sibtayn.com_fa_images_stories_icons_19.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خوشم به عشق ولای تو ای امام رئوف
دلم تپد ز برای تو ای امام رئوف
تو پاره تن احمد به ملک ایرانی
چه با صفاست سرای تو ای امام رئوف


www.sibtayn.com_fa_images_stories_icons_19.gif
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"

..




دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!

پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری


بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد

مادر سپرد بغض خودش را به روسری


گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم

اینبار می بریم تو را جای بهتری"


حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد

چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:


دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد

افتاد روی گونه ی من ناگهان پری


خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان

وا کردم از خیال خودم سویتان دری:


من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-

تو بودی و نبود به جز من کبوتری


لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت

از هر طرف رسید شمیم معطری


ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد

گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟


گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...

دیدم کنار صحن نشسته ست مادری


فرمود: "در حریم منی یا علی بگو

برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری"


برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب-

گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری-


تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف

تکرار "یا امام رضا" های مادری


دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت

دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!


برخاستم درون مطب روی پای خود

فریاد مادر و پدرم کرد محشری



http://hamghafiebabaran.blog.ir/
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
یک خادم افتخاری اش باشم، کاش
در شادی و سوگواری اش باشم، کاش
یک عمــــر میان خاک پای زوّار
در گوشه کفشداری اش باشم، کاش
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
نخل زردم جوانه میخواهم
کفترم آب و دانه میخواهم
بر فراز مناره های حرم
گوشه ای باز لانه میخواهم
 
بالا