******اشعار انتظار******

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
از من گرفته اند تو را این گناه ها

پس کی تمام می شود این اشتبا ها؟

یک لحظه دور می شوم از یاد تو ولی

تاثیر آن نمی ورد از بین ماه ها

با این حساب سخت به بیراهه میرویم

کی ختم میشود به تو این کوره راه ها؟

بی تو غبار بر دل آیینه ها نشست

وقتش نشد به سر برسد درد و آه ها؟

تا بلکه یوسف به سفر رفته عاقبت

بیرون بییاید از دل تاریک چاه ها

از شرم کارهای غلط آب میشویم

روزی که در نگاه تو افتد نگاه ها
www.ayehayeentezar.com_gallery_images_05728748753447982302.gif
 

فدایی رهبر

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
اِنّی اُحِبُّ هرچه که دارد هوای تو
شرمنده ام قدم نزدم جای پای تو

اِنّی بَرِئْتُ هرکه بخواندبه جزتورا
اِنّی عَجِبْتُ هرکه ندیده عطای تو

وَیْلٌ لِمَنْ یُریدُ اطاعت ز غیر تو
تَبَّتْ یَداهُ هرکه نِشیند به جای تو

اِنّی عَصَیْتُ خواسته ات را مکرراً
اما بگو کجا بروم جز سرای تو

گفتی که شرط دلشدگی سَر نهادن است
این سَر چه قابل است وجودم فدای تو

بازار مصر جمع شود چون تو پا نهی
صد یوسف و هزار زلیخا بهای تو

گویند دل،اسیر همان شد که دیده دید
این دل شنید وصف تو،شد مبتلای تو

اللهم_عجل_لولیک_الفرج
یا_صاحب_الزمان

...
فدایی.ن:متاسفانه نمیدونم شعر برای چ کسی هست​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: زهرا

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"



دلِ من مالِ خودم نیست، کفیلی دارد

عشق در مکتب ما شرح طویلی دارد

کوچ کرده ست و خبر داده که برمی گردد

او که هر گوشه ی این دهکده ایلی دارد

هر چه دلباخته در حسرت او جان به لب اند

آن سفرکرده ولی صبر جمیلی دارد!

رونق بتکده ها گرچه غمی جانکاه است

شادمانیم که این مُلک خلیلی دارد!

آه...ای منتظرانِ فرج اش برخیزید

بی گمان اینهمه تأخیر دلیلی دارد!


زهرا شعبانی


:gol::gol::gol:
:gol::gol:
:gol:
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

وقت است که از چهره ی خود پرده گشايي

«تا با تو بگويم غم شب هاي جدايي»


اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران

«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»


«من در قفس بال و پر خویش اسیرم»

اي کاش تو يکبار به بالين من آيي


در بنده نوازي و بزرگي تو شک نيست

من خوب نياموختم آداب گدايي


عمري ست که ما منتظر آمدنت، نه

تو منتظر لحظه ی برگشتن مايي


مي خواستم از ماتم دل با تو بگويم

از ياد رود ماتم و دل چون تو بيايي


امشب شده اي زائر آن تربت پنهان؟

يا زائر دلسوخته ی کرب و بلايي


اي پرسشِ بي پاسخِ هر جمعه ی عشّاق

آقا تو کجايي؟ تو کجايي؟ تو کجايي؟

:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: زهرا

Velayt

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
آید آن روز که آیی و ببینم رویت

شود آن روز که آید به مشامم بویت

صبر عالم همگی رفت به پای غم تو

تو بیا تا بشود جمله عالم کویت

الّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: زهرا

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
عالم پر از غم است و دلتنگ ديدنت

در انتظار لحظه ی سبز رسيدنت

خون می چکد ز پنجه ی کفتارهای کفر

حلاج های عشق تو ، بر دارهای کفر

هر روز قتل و غارت و کشتار شيعيان

هر روز اشک و حال گرفتار شيعيان

آتش به قد و قامت هر لاله می زنند

ويرانه های درد يمن ناله می زنند

سيصد سوار تشنه ی يک يا حسينتان

عجل علی ظهورک يا صاحب الزمان

دارد دوباره حرمله تکرار می شود

نوزاد و تير و حنجره تکرار می شود

گهواره های خالی و فرياد مادران

اين زخم های بی حد و غم های بی کران

چشمان زينبيه شده غرق اشک و آه

کی می رسد به صبح ظفر اين شب سياه..!

کشتی بساز نوح زمان و قيام کن

فکری به حال ديده ی گريان شام کن

ای وعده ی خدا، عَلَمِ غيرت علی

ای ذوالفقار منتقم ،ای نور منجلی

ذکر مدام فاطمه اين است، روز و شب

عجل علی ظهورک ای حيدری نسب

در اربعين شکسته شده قلب زاريا

تنها به جرم عشق حسين بن مرتضی

اين قلب ها که در غمتان تير خورده اند

زخم از سعود و ظلمت و تکفير خورده اند

در خاک آرميده تن زخم خورده شان

در گورهای جمعی و گمنام و بی نشان

چشم انتظار آمدنت مادر حسين

عجل علي ظهورک ای نور عالمين

اَمن يُجيب می چکد از چشم های ماه

پيشانی کبود يمن می دهد گواه

بحرين بی قرار ظهورت نشسته است

از ظلم اشقيا پر و بالش شکسته است

آتش به بال خسته ی پروانه ها زدند

خنجر به قلب سوخته ی لاله ها زدند

دست کثيف شمر زمان گشت بر ملا

از قلب زخم خورده ی بحرين و زاريا

فرياد حاجيان شهيد است در منا

عجل علی ظهورک يا حجت خدا

تا کی دعا کنيم براي غريبی ات ...؟!

هيات به پا کنيم برای غريبی ات ...؟!

اين زخم کهنه بی تو مداوا نمی شود

با عهد و ندبه ... اين گره ها ... وا نمی شود

ديگر بس است اين همه غربت ظهور کن

چشم انتظاری و غم و حسرت ظهور کن

ای کاش در رکاب شما می شدم شهيد

عجل علی ظهورک ای آخرين اميد


نعيمه امامی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: زهرا

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
ای راحت دل، قرار جانها برگرد

درمان دل شکسته ما، برگرد

ماندیم در انتظار دیدار، ای داد

دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است

گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است

لحظه ها در تپش تاب و تب آمدنش

آسمان چشم به راه قدمش هر روز است

ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج

که نگاهم نگران منتظر آن روز است
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
زمان در تب نـوروز و نـگارم نرسیدست

جـهان محـو بهـارست و بهارم نرسیدست

سراسر همه گل روید از این خاک، ولیکن

بـه گلزار دلـم زهـره عـذارم نرسیدست

چه فرقی بکند کین شب عیدست، و یا روز

الا ای دل مـن لــیل و نـهارم نرسیدست

بپوشان رخ خود ای تو سـروش مه رنگین

کـه آن یــار مسیـحا به کنارم نرسیدست

تو ای باد بهاری مـده جولان به گلستان

روا نیست که خـوش نفحه سوارم نرسیدست

به ظاهر لب خندان و به باطن دل گریان

سُرورم همه بـاطل چو که یـارم نرسیدست

ز غم در تب و تابم ، و سوالم ز خود اینست

که سرخوش ز چه باشم چو قرارم نرسیدست

شدم شهره ی شهرم به دو چشمانِ سپیدم

بـه مرهـم ز نگـاهش، دل زارم نرسیدست

خـدایا مپسـندم دم مـرگی که قریبست

بگـویم بـه تـو حتـی به مزارم نرسیدست

بدان ««منتظرا»» مستی عشاق حرام است

درین لحظه که آن بـاده گسارم نرسیدست
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خدا را شڪر بهر نعمٺ عشق
ندارم حاجٺے جز دولٺ عشق

دوبیٺے لب گشوده صبح جمعہ:
سلام عاشقان بر حضرٺ عشق

:gol:
 
بالا