شکایت من از آن نیزه هاست این شب ها

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
بساط عاشقی ما به پاست این شب ها

زمان آشتی با خداست این شب ها


گناهکار قدیمی دوباره برگشته

صدای زمزمه ها آشناست این شب ها


زمان بده به زمین خورده اِی الهِ کریم

اگرمرا بزنی هم رواست این شب ها


خوشا به حال گدایی که چشم تر دارد

که گریه های سحر کیمیاست این شب ها


کنارسفره ی افطار ، زیرلب گفتم

نگفته ای به خود ، آقا کجاست این شب ها


قسم به خاک نشسته به چادر زهرا

مرا ببخش ، ببخشی رواست این شب ها


ز فتنه های زمانه خط امان داریم

چرا که نام علی ، ذکرماست این شب ها


گدای صحن و سرای شهنشه نجفم

دلم هوایی ایوان طلاست این شب ها


دل شکسته ی ما با سلام ارباب

مسافر حرم کربلاست این شب ها


سلام بر لب عطشان سیدالشهدا

سخن زتشنه لب سرجداست این شب ها


شنیده ام که سرش نی به نی عوض می شد

شکایت من از آن نیزه هاست این شب ها
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
گر كربلا نبود، زمین عزتی نداشت
دیر و كنشت و صومعه هم، حرمتی نداشت
روزی كه آدم از غم ارباب گریه كرد
دیگر به باغ های جنان رغبتی نداشت
نور جمال حضرت آقا اگر نبود
عرش خدای عزوجل زینتی نداشت
دارم یقین به عرش دعایم نمی رسید
سجاده ی نماز اگر تربتی نداشت
بدعت تمام دین خدا را گرفته بود
در كربلا حسین اگر نهضتی نداشت
ما را برای نوكریت آفریده اند
دنیا بدون سینه زدن لذتی نداشت
بی شك عذاب دامن مان را گرفته بود
این شهر پُر گناه اگر هیئتی نداشت
صد مرده را نگاه شما زنده می كند
عیسی بدون اذن شما قدرتی نداشت
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahdi gh
بالا