نظر تشیع راجع به صوفیه چیست؟
و آیا روایت مرحوم مقدس اردبیلی به نقل از حضرت امام رضا علیهالسلام در برابری انکار صوفیه با جهاد در رکاب رسول خدا (ص) صحیح است؟
روایت بسیار مستند و نیز منطبق با قرآن و سنت از حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف هست که میفرماید:
«طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت، مساوقٌ لانکارنا»
ترجمه: کسب معرفت (شناخت) از غیر طریق ما اهل بیت به انکار ما میانجامد.
از این رو هر گونه تعریف، شناخت و شناساندن، برنامه و روشی که از مکتب اهل بیت (ع) اخذ نشده باشد، مردود است. لذا:
1 ـ هر فرقهای که در اصول و فروع با دین اسلام و مذهب حق همخوانی نداشته باشد در ضلالت و گمراهی است. اسلام که فرهنگ گم شده یا مشتبهی نیست، بلکه قرآن و سنت پیامبر (ص) و روایات معصومین معیارهای مشخص و روشنی به دست می دهند که بر اساس آنها انحرافات فرق باطل هرگز مخفی نمیماند.
2 ـ تصوف یکی از آن فرق باطله میباشد که مطرود فقهای شیعه است. چه روایتی در این خصوص موجود باشد یا نباشد، بلکه با انطباق با قرآن و سنت حضرت رسول اکرم (ص) و مکتب اهل بیت (ع) بطلان آنها به اثبات رسد.
آیت الله صافی در این خصوص می نویسند: فرق صوفیه با عقایدی که دارند ، در ضلالت هستند و بسیاری از کسانی که از شیعه و اهل سنت تحقیق کردهاند ، اصل آنها را اسلامی نمی دانند؛ آنان به مرور زمان فرقههای بسیار و شعبات زیادی پیدا کردهاند. هر برنامه ای که بگویند، در صورتی که با برنامههای شناخته شده اسلام و مسلمانان مطابق نباشد - ـ یعنی به عنوان این فرقه سازیهای و وابستگیها به پیر و مرشد و حرفهای شرک آمیز باشد ـ همه باطل است و از اسباب تقهقر و عقب ماندگی مسلمین است. (معارف دین ج1 ص372، نشر دفتر آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی ـ چاپ ثامن الحجج ـ چاپ ششم)
3 ـ تنها راه بطلان فرقهی صوفیه این روایت نیست که بطلان این فرقه فقط با استناد به این یک روایت به اثبات رسد. و وظیفه عالمان راستین است که با نشانههایی که از دین دارند فرقههای منحرف را معرفی نمایند. چنان چه روایات تاکید بر این حقیقت دارد که وقتی بدعتها و آفتها در بین مسلمین نشر می یابد بر عالمان دین شناس الزام است که مسلمانان را بیدار نمایند ـ پیامبر (ص) فرمود:
«اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فلعیه لعنة الله»
ترجمه: وقتی بدعتی در میان امت من پیدا شد، پس عالم باید عملش را ظاهر سازد. پس اگر چنین ننماید، لعنت خدا بر اوست. (کافی ج1 ص54).
4 ـ با توجه به عدالت و شدت تقوائی که از فقهای شیعه از جمله محقق اردبیلی (ره) معروف است کلامی را بدون حجت، استناد نمی دهد و همین نشانه کافی است زیرا در صحت صدور روایت دلائلی حتماً نزد ایشان قطعی بوده است.
5 ـ جهت اطمینان به صدور حدیث شیوههای گوناگونی است که برسی روات یکی از آنان است علاوه بر اینکه در برخی موارد سند صحیح است ولی به عللی از آن اعراض می شود. در هر صورت شاید بتوان گفت اگرچه محقق اردبیلی (ره) در روایت فوق با عبارت بالسند الصحیح اکتفا نموده است ولی می توان از روایاتی که وسائط خود تا معصوم (ع) بیان نموده است کمک کرفت .
لازم به ذکر است روایات از این دست کم نیست که در مضمون در نفی تصوف مشترک هستند و مهمتر از آن اینکه فقهای شیعه وسکانداران کشتی نجات و حافظان مرزهای الهی نتوانسته اند از آن اغماض نمایند در موارد چنینی بحث سندی موضوعیت ندارد.
ذیلاً به نامهی یک خانم صوفی از آمریکا و نیز پاسخ مرحوم حضرت آیتالله العظمی لنکرانی (ره) توجه نمایید:
متن نامه و سؤال:
با عرض سلام، من یک ایرانی صوفی و شیعه هستم می خواهم بگویم فتوای شما مرا بسیار ناامید کرد امیدوارم شما راجع به فتوای خود تجدید نظر کنید. شما به علل و اسباب واقعی انحراف، بیگانگی و دوری مردم از اسلام نگاه کنید چرا آنها بیش از پیش به معنویت و تصوف علاقهمند میشوند. اینگونه فتاوا فقط می تواند مردم را از اسلام دور کند. چرا که از اینها برای اهداف و مقاصد سیاسی استفاده میشود. تصوف، روح و قلب اسلام است تصوف به ما کمک می کند که انسان های بهتری باشیم.
خانم ا . ن- 51 ساله از آمریکا
پاسخ:
بسمه تعالی
با سلام و تحیت، هیچ مقصود سیاسی قطعاً در این فتوا نبوده است و چنین تصوری بیجاست. آیا میتوان گفت ائمه معصومین(ع) که شدیداً از فرقه صوفیه گلایه و ابراز انزجار نمودهاند مقصود سیاسی داشتهاند؟ آیا فقهای بزرگ اسلام که از ابتدا تاکنون نسبت به این فرقه، اظهارات و فتاوای بسیار تندی داشتهاند مقصود سیاسی داشتهاند؟ شما در طول تاریخ اسلام کدام مرجع تقلید و مجتهد را سراغ دارید که نسبت به این فرقه تاییدی داشته باشد؟ شما خانم محترم هیچ از خود سوال نمودهاید که اگر این فرقه صحیح است چرا منجر به جایی می شود که ضروریات اسلام را نادیده گرفته و حتی نماز و روزه را به بهانه وصل شدن به خدا ترک کنند؟ مگر امیرالمومنین(ع) که به ادعای این فرقه مورد توجه شدید آنان است در هنگام شهادت، فرزندان خود را به نماز و عمل به قرآن توصیه نفرمود؟ مدعیان تفکیک طریقت از شریعت در کدام یک از متون دینی از قرآن و کلمات پیامبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) شاهدی بر آن دارند؟ آیا شریعت و دین جز عمل نمودن به قرآن و سنت پیامبر و عترت اوست؟
اگر مقداری مطالعه دقیق و بدون تعصب در اسلام نمایید به این نقطه خواهید رسید که تصوف نه تنها روح اسلام نیست بلکه با روح اسلام کاملا مباینت دارد و قادر بر سیراب کردن انسانهای تشنهی معنویت نیست و سرابی است که گروهی را فریفته و به سوی خود جذب کرده است.
در خاتمه توجه شما را به برخی از روایات صادره از ائمه معصومین(ع) جلب می نمایم. این روایات را مرحوم شیخ حُر عاملی در کتاب اثنی عشریه و مقدس اردبیلی در حدیقه الشیعه و میرزا حبیب ا... خویی در جلد سیزدهم شرح نهج البلاغه گردآوری نموده اند:
1- از امام هشتم (ع) به سند معتبر رسیده است کسی که در نزد او از صوفیه سخن به میان آید و با زبان و یا قلب به انکار و اعتراض برنخیزد از پیروان ما نیست و فردی که آنان را مورد نکوهش و اعتراض قرار دهد مانند کسی است که در رکاب رسول خدا با کفار می جنگد.
2- مردی به امام صادق (ع) عرض کرد: در زمان ما گروهی به نام صوفی هستند شما چه نظری دارید؟ فرمود: آنان دشمنان ما هستند و افرادی که به آنان تمایل نشان می دهند از آنان به شمار می آیند و با آنان محشور می شوند. من از چنین افرادی بیزار هستم.
3- امام هادی (ع) با عده ای در مسجد نشسته بودند جماعتی از صوفیه وارد مسجد شدند و حلقه وار نشستند و شروع به لا اله الا ا... نمودند. حضرت فرمود: به این فریبکاران توجه ننمایید که جانشینان شیطان و ویرانگران پایه و ارکان دین می باشند. و در دنباله ی همین روایت حضرت فرمودند: و الصوفیهُ کُلّهم مخالفونا و طریقتهم مغایره لِطریقتنا. تمام فرقه های صوفی مخالف با ما هستند و راه و روش آنان با راه و روش ما مغایرت دارد. برای آگاهی بیشتر به کتبی که اشاره شد مراجعه نمایید.
من برای شما و همه فرزندان دینی خود دعا می کنم که در سایه رعایت تقوا بتوانیم از سرچشمه زلال شریعت محمدی (ص) سیراب گردیم.
والسلام محمد فاضل لنکرانی
و آیا روایت مرحوم مقدس اردبیلی به نقل از حضرت امام رضا علیهالسلام در برابری انکار صوفیه با جهاد در رکاب رسول خدا (ص) صحیح است؟
روایت بسیار مستند و نیز منطبق با قرآن و سنت از حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف هست که میفرماید:
«طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت، مساوقٌ لانکارنا»
ترجمه: کسب معرفت (شناخت) از غیر طریق ما اهل بیت به انکار ما میانجامد.
از این رو هر گونه تعریف، شناخت و شناساندن، برنامه و روشی که از مکتب اهل بیت (ع) اخذ نشده باشد، مردود است. لذا:
1 ـ هر فرقهای که در اصول و فروع با دین اسلام و مذهب حق همخوانی نداشته باشد در ضلالت و گمراهی است. اسلام که فرهنگ گم شده یا مشتبهی نیست، بلکه قرآن و سنت پیامبر (ص) و روایات معصومین معیارهای مشخص و روشنی به دست می دهند که بر اساس آنها انحرافات فرق باطل هرگز مخفی نمیماند.
2 ـ تصوف یکی از آن فرق باطله میباشد که مطرود فقهای شیعه است. چه روایتی در این خصوص موجود باشد یا نباشد، بلکه با انطباق با قرآن و سنت حضرت رسول اکرم (ص) و مکتب اهل بیت (ع) بطلان آنها به اثبات رسد.
آیت الله صافی در این خصوص می نویسند: فرق صوفیه با عقایدی که دارند ، در ضلالت هستند و بسیاری از کسانی که از شیعه و اهل سنت تحقیق کردهاند ، اصل آنها را اسلامی نمی دانند؛ آنان به مرور زمان فرقههای بسیار و شعبات زیادی پیدا کردهاند. هر برنامه ای که بگویند، در صورتی که با برنامههای شناخته شده اسلام و مسلمانان مطابق نباشد - ـ یعنی به عنوان این فرقه سازیهای و وابستگیها به پیر و مرشد و حرفهای شرک آمیز باشد ـ همه باطل است و از اسباب تقهقر و عقب ماندگی مسلمین است. (معارف دین ج1 ص372، نشر دفتر آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی ـ چاپ ثامن الحجج ـ چاپ ششم)
3 ـ تنها راه بطلان فرقهی صوفیه این روایت نیست که بطلان این فرقه فقط با استناد به این یک روایت به اثبات رسد. و وظیفه عالمان راستین است که با نشانههایی که از دین دارند فرقههای منحرف را معرفی نمایند. چنان چه روایات تاکید بر این حقیقت دارد که وقتی بدعتها و آفتها در بین مسلمین نشر می یابد بر عالمان دین شناس الزام است که مسلمانان را بیدار نمایند ـ پیامبر (ص) فرمود:
«اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فلعیه لعنة الله»
ترجمه: وقتی بدعتی در میان امت من پیدا شد، پس عالم باید عملش را ظاهر سازد. پس اگر چنین ننماید، لعنت خدا بر اوست. (کافی ج1 ص54).
4 ـ با توجه به عدالت و شدت تقوائی که از فقهای شیعه از جمله محقق اردبیلی (ره) معروف است کلامی را بدون حجت، استناد نمی دهد و همین نشانه کافی است زیرا در صحت صدور روایت دلائلی حتماً نزد ایشان قطعی بوده است.
5 ـ جهت اطمینان به صدور حدیث شیوههای گوناگونی است که برسی روات یکی از آنان است علاوه بر اینکه در برخی موارد سند صحیح است ولی به عللی از آن اعراض می شود. در هر صورت شاید بتوان گفت اگرچه محقق اردبیلی (ره) در روایت فوق با عبارت بالسند الصحیح اکتفا نموده است ولی می توان از روایاتی که وسائط خود تا معصوم (ع) بیان نموده است کمک کرفت .
لازم به ذکر است روایات از این دست کم نیست که در مضمون در نفی تصوف مشترک هستند و مهمتر از آن اینکه فقهای شیعه وسکانداران کشتی نجات و حافظان مرزهای الهی نتوانسته اند از آن اغماض نمایند در موارد چنینی بحث سندی موضوعیت ندارد.
ذیلاً به نامهی یک خانم صوفی از آمریکا و نیز پاسخ مرحوم حضرت آیتالله العظمی لنکرانی (ره) توجه نمایید:
متن نامه و سؤال:
با عرض سلام، من یک ایرانی صوفی و شیعه هستم می خواهم بگویم فتوای شما مرا بسیار ناامید کرد امیدوارم شما راجع به فتوای خود تجدید نظر کنید. شما به علل و اسباب واقعی انحراف، بیگانگی و دوری مردم از اسلام نگاه کنید چرا آنها بیش از پیش به معنویت و تصوف علاقهمند میشوند. اینگونه فتاوا فقط می تواند مردم را از اسلام دور کند. چرا که از اینها برای اهداف و مقاصد سیاسی استفاده میشود. تصوف، روح و قلب اسلام است تصوف به ما کمک می کند که انسان های بهتری باشیم.
خانم ا . ن- 51 ساله از آمریکا
پاسخ:
بسمه تعالی
با سلام و تحیت، هیچ مقصود سیاسی قطعاً در این فتوا نبوده است و چنین تصوری بیجاست. آیا میتوان گفت ائمه معصومین(ع) که شدیداً از فرقه صوفیه گلایه و ابراز انزجار نمودهاند مقصود سیاسی داشتهاند؟ آیا فقهای بزرگ اسلام که از ابتدا تاکنون نسبت به این فرقه، اظهارات و فتاوای بسیار تندی داشتهاند مقصود سیاسی داشتهاند؟ شما در طول تاریخ اسلام کدام مرجع تقلید و مجتهد را سراغ دارید که نسبت به این فرقه تاییدی داشته باشد؟ شما خانم محترم هیچ از خود سوال نمودهاید که اگر این فرقه صحیح است چرا منجر به جایی می شود که ضروریات اسلام را نادیده گرفته و حتی نماز و روزه را به بهانه وصل شدن به خدا ترک کنند؟ مگر امیرالمومنین(ع) که به ادعای این فرقه مورد توجه شدید آنان است در هنگام شهادت، فرزندان خود را به نماز و عمل به قرآن توصیه نفرمود؟ مدعیان تفکیک طریقت از شریعت در کدام یک از متون دینی از قرآن و کلمات پیامبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) شاهدی بر آن دارند؟ آیا شریعت و دین جز عمل نمودن به قرآن و سنت پیامبر و عترت اوست؟
اگر مقداری مطالعه دقیق و بدون تعصب در اسلام نمایید به این نقطه خواهید رسید که تصوف نه تنها روح اسلام نیست بلکه با روح اسلام کاملا مباینت دارد و قادر بر سیراب کردن انسانهای تشنهی معنویت نیست و سرابی است که گروهی را فریفته و به سوی خود جذب کرده است.
در خاتمه توجه شما را به برخی از روایات صادره از ائمه معصومین(ع) جلب می نمایم. این روایات را مرحوم شیخ حُر عاملی در کتاب اثنی عشریه و مقدس اردبیلی در حدیقه الشیعه و میرزا حبیب ا... خویی در جلد سیزدهم شرح نهج البلاغه گردآوری نموده اند:
1- از امام هشتم (ع) به سند معتبر رسیده است کسی که در نزد او از صوفیه سخن به میان آید و با زبان و یا قلب به انکار و اعتراض برنخیزد از پیروان ما نیست و فردی که آنان را مورد نکوهش و اعتراض قرار دهد مانند کسی است که در رکاب رسول خدا با کفار می جنگد.
2- مردی به امام صادق (ع) عرض کرد: در زمان ما گروهی به نام صوفی هستند شما چه نظری دارید؟ فرمود: آنان دشمنان ما هستند و افرادی که به آنان تمایل نشان می دهند از آنان به شمار می آیند و با آنان محشور می شوند. من از چنین افرادی بیزار هستم.
3- امام هادی (ع) با عده ای در مسجد نشسته بودند جماعتی از صوفیه وارد مسجد شدند و حلقه وار نشستند و شروع به لا اله الا ا... نمودند. حضرت فرمود: به این فریبکاران توجه ننمایید که جانشینان شیطان و ویرانگران پایه و ارکان دین می باشند. و در دنباله ی همین روایت حضرت فرمودند: و الصوفیهُ کُلّهم مخالفونا و طریقتهم مغایره لِطریقتنا. تمام فرقه های صوفی مخالف با ما هستند و راه و روش آنان با راه و روش ما مغایرت دارد. برای آگاهی بیشتر به کتبی که اشاره شد مراجعه نمایید.
من برای شما و همه فرزندان دینی خود دعا می کنم که در سایه رعایت تقوا بتوانیم از سرچشمه زلال شریعت محمدی (ص) سیراب گردیم.
والسلام محمد فاضل لنکرانی