یک داستان با چهار کلمه (سری جدید)

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما دوستان عزیز؛
این موضوع بیشتر برای برانگیختن کنجکاوی و هیجان شما راه اندازی شده است. پیشتر حقیر چنین موضوعی را ایجاد کرده بودم ولی به بیراهه کشید ... (اینجا)

قوانین:

1) هر کس حق ارسال پست بعد از پست خودش را ندارد.
2) شما می توانید تنها "4 کلمه" بکار ببرید.
3) چهار کلمه می تواند شامل حروف ربط مثل "که ، تا ، و ، از و ..." باشد.
4) کسی که می خواهد داستان را ادامه دهد حتما کل داستان کپی کند و ادامه را بنویسد تا سر و ته داستان مشخص باشد.

در صورتی که قوانین بالا نقض شود پست های بعد از پست خاطی حذف خواهند شد.

شروع داستان با اینجانب:

یکی بود یکی نبود ...
 

زینب

کاربر حرفه ای
"بازنشسته"
یکی بود یکی نبود.غیز از خدا هیچ کی نبود.یه عاشقی بود که دلش گرفته بود و سر به بیابون ...
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
یکی بود یکی نبود.غیز از خدا هیچ کی نبود.یه عاشقی بود که دلش گرفته بود و سر به بیابون گذاشت و رفت و ...
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
یکی بود یکی نبود.غیز از خدا هیچ کی نبود.یه عاشقی بود که دلش گرفته بود و سر به بیابون گذاشت و رفت و رسید به جنگلی که ....
 

Sadra75

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
یکی بود یکی نبود.غیز از خدا هیچ کی نبود.یه عاشقی بود که دلش گرفته بود و سر به بیابون گذاشت و رفت و رسید به جنگلی که توش پر میوه بود..
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبودی عاشقی بود که دلش گرفته بودوسرب بیابون گذاشت ورفتورسید ب جنگلی که توش پر از میوه بود،مدیر کل و اونجا دید..
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبودی عاشقی بود که دلش گرفته بودوسرب بیابون گذاشت ورفتورسید ب جنگلی که توش پر از میوه بود،مدیر کل و اونجا دید و ناگهان از خواب ...
 
بالا