◆*◆ 8. شهدای نهضت عاشورا- عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی◆*◆

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


shorehossein.persiangig.com_image_Web_0105.jpg



8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی

سلام به همگی


"عمرو بن قرظه" پسر "کعب بن عمر و بن عائذ بن مناة" بود و پدر او "قرظه" از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و راوی حدیث و از قبیله خزرج بود که به شهر کوفه هجرت کرده بود و بعدا از یاران امام علی علیه السلام شد.ایشون از اصحاب بسیار فعال امام حسین علیه السلام، اصالتا مدنی و ساکن کوفه بود.

پس از "زهیر"، "عمرو بن قرظه" پیش روی امام ایستاد و از امام حمایت کرد. دشمن از هر طرف به سمت امام تیر پرتاب می‎کرد، ولی "عمرو" با سینه و پیشانی به استقبال تیرها می‎رفت. زخم‎های زیادی بر بدن اون پیدا شده بود. در این حال به سمت امام نظر کرد و گفت: "ای پسر پیامبر! آیا به عهد خود وفا کرده‎ام؟" امام فرمود: "آری، شما در بهشت پیش روی من هستی، از من به رسول خدا سلام برسان و به ایشان خبر ده که من هم خواهم آمد.
... و اینگونه بود که این مرد خدا به شهادت رسید.


حالا این نکته رو بشنوید: عمرو یه بردار داشت که تو سپاه یزید بود!!!
پس از شهادت عمرو یه اتفاق افتاد: "علی" برادر عمرو از سربازان سپاه ابن سعد بود. او با دیدن جسم بی جان برادرش ، از سپاه ابن سعد داد و هوار راه انداخت که: "ای حسین! ای دروغگو! برادرم را فریب دادی تا این که او را کشتی."
امام حسین علیه السلام فرمود: "من برادرت را فریب ندادم، بلکه خدای تعالی او را هدایت فرمود، و تو را گمراه ساخت." او گفت: "خدای مرا بکشد، اگر تو را نکشم."

به امام حمله‎ور شد تا با نیزه، ضربه‎ای به اون حضرت وارد کنه. "نافع بن هلال" که از جمله یاران با وفای امام بود پیش دستی کرد نیزه‎ای به سمتش پرتاب کرد، اون بی هوش به زمین افتاد، اطرافیانش اون رو از معرکه خارج کردن.

به نظر بنده این جا یه نکته خیییییییییلی مهم برای درس گرفتن وجود داره: دوبرادر یکی در سپاه امام حسین(ع) و دیگری در سپاه یزید، اما دلم می خواد شما تشریف بیارید نکته اش رو بگین.

"عمرو بن قرظه" که در راه امام حسین جانش رو تقدیم کرد، در زیارت ناحیه مقدسه، مورد سلام قرار گرفته: "السلامُ عَلی عَمرو (عمر) بن قُرظةِ الانصاری؛ سلام بر عمرو بن قرضه که او از انصار بوده است.

نکته در مورد این شهید بزرگوار زیاد هست، بنده مخصوصا بعضی نکته رو نمیگم تا شما هم در بحث شرکت کنید. منتظر حضور شما در تاپیک این شهید گرانقدر هستیم.

بسم الله...

 

parii

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : 8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی

در جریان قیام حسینی، عمرو بن قرظه از کوفه به کربلا آمد و خود را به امام حسین علیه السلام رساند.وی از طرف امام ماموریت داشت تا با عمر بن سعد گفت وگو کند و برای امام جواب آورد.اگرچه آن زمان که شمر بن ذی الجوشن از کوفه به کربلا آمد، این مذاکره قطع شد.

نیزصبح روز عاشورا در کربلا عمرو به همراه سعید بن عبدالله حنفی حفاظت از جان امام را به عهده گرفت و مراقب بود تا اگر تیری به طرف امام اصابت می کرد، آن را با سینه و پیشانی به جان می خرید.
به نقل تاریخ، وی بعد از کشته شدن مسلم بن عوسجه، از امام خود اجازه ی رفتن به میدان گرفت و در مقابل امام به جنگ با دشمن پرداخت تا عده ی زیادی را کشت و زخم های زیادی به بدنش رسید. او هر تیری که به جانب حسین علیه السلام می آمد، خود را سپر می کرد تا به امامش آسیبی نرسد و این چنین بود تا از کثرت جراحات از پای درآمد. عمرو در هنگام جنگ چنین رجز می خواند:



قدعلمت کتیبة الانصار
ان سوف احمی حوزة الذمار
ضرب غلام غیر نکس ساری
دون حسین مهجتی و داٰری

:53:

سپاه انصار باور دارند که من از این حریم دفاع خواهم کرد.
با ضربه ای بسان ضربه ی جوانی که نمی گریزد و خود را پیشتر از همه در جنگ می افکند.
جان من و همه خاندان ما فدای حسین.

 

parii

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : 8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی



پدر او "قرظه" از صحابه رسول خدا و راوی حدیث از قبیله خزرج بود که به شهر کوفه هجرت کرده بود سپس از یاران امام علی علیه السلام شد و امام او را مدتی والی فارس کرد.
قرظه در جنگ های احد، در رکاب رسول خدا و بعد علی بن ابیطالب (ع) و در جنگ صفین یکی از پرچمداران لشگر امام علی علیه السلام بود.
وی سال 51 هجری قمری درگذشت.
او اولین کسی بود که در کوفه برایش نوحه سرایی کردند!
 

parii

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : 8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی

این بخش از واقعه کربلا جای تدبر بسیار دارد:
دو برادر که یکی در صف اول حق و دیگری در صف ضلالت قرار گرفته است. این دو با ویژگی‎های حق و باطل رو در روی هم قرار گرفتند. یکی در بهشت پیش روی امام قرار می‎گیرد، زیرا در این دنیا از همه چیز برای حفظ امام گذشت، ولی دیگری تنها به عصبیت – یعنی خون و برادری – تکیه کرد و به حق و باطل بودن توجه نمی‎کرد. بعید نیست همین ضعف در ادراک و شناخت، او را به بی معرفتی به امام سوق داده و در صف دشمن خدا قرار داده است. سرانجام او رهسپار دوزخ شد.
کسانی که در این دنیا خود را سپر بلای امام می‎کنند، با کسانی که تنها دنباله روی امام می‎کنند یکسان نیستند. کسانی که جلودار حق‎اند و از وجود امام دفاعی بی‎نظیر می‎کنند، در بهشت نیز در پیش آن حضرت‎اند؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام نسبت به امیرمؤمنان علیه السلام اینگونه بود. عمرو بن قرظه و ابوثمامه نیز در کربلا چنین نقشی را ایفا کردند.

 

parii

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : 8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی


عمرو نماینده امام حسین علیه السلام


از روز هفتم محرم همزمان با بستن شریعه فرات، تشنگی خیام امام را آزار می‎داد. امام "عمرو بن قرظه انصاری" را به سوی ابن سعد فرستاد تا جلسه‎ای را بین دو سپاه ترتیب بدهد، او در این امر موفق شد و قرار بر این شد که از هر طرف بیست سوار از سپاه به در آیند و در نزدیکی خیمه محل مشورت، بیست سوار به هم نزدیک شوند و سپس به امر امام بایستند. امام خود به همراهی عباس و علی اکبر علیهاالسلام وارد خیمه شدند و "ابن سعد" و فرزندش "حفض" و غلامش نیز به آنجا آمدند. امام به ابن سعد فرمود: "ای ابن سعد آیا با من می‎جنگی؟ آیا از خدا – آن کس که بازگشت تو به سوی اوست – نمی‎ترسی؟ ... پس من پسر آن کسی هستم که تو خود می‎دانی. آیا نمی‎خواهی با من باشی و اینها را رها کنی؟ این کار به خدای تعالی نزدیک‎تر است."

عمر سعد گفت: "می‎ترسم که خانه‎ام را خراب کنند." امام فرمود: "من آن را برای تو از نو بنا می‎کنم."
عمر گفت: "می‎ترسم دارای‎ام را ببرند." امام فرمود: من بهتر از آن را از مالی که در حجاز دارم می‎پردازم. در نقل دیگری آمده است که امام به او فرمود: "من بغیبغه را به تو می‎دهم." بغیبغه قناتی سرشار بود که نخلستانی بزرگ و مزرعه‎ای سرسبز در اطراف داشت. معاویه یک میلیون دینار قصد خرید آن را داشت و امام نپذیرفت و امیرمؤمنان علیه السلام خود آن را حفر فرموده و وقف کرده بود، به گونه‎ای که تنها اجازه فروش آن را در این زمان امام حسین علیه السلام داشته باشد. ابن سعد گفت: "من در کوفه زن و فرزند دارم می‎ترسم ابن زیاد آنها را بکشد." هنگامی که امام حسین علیه السلام از او مأیوس شد، از جای برخاست و فرمود: "تو را چه می‎شود؟ به زودی خداوند تو را در بسترت ذبح خواهد کرد، و روزی که محشور شوی خداوند تو را نبخشد. به خدا قسم، امیدوارم از گندم عراق جز اندکی نخوری." ابن سعد که بیانات امام را به مسخره گرفته بود، گفت: "به جوی آن بسنده خواهم کرد."
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : 8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی

عمرو بن قرظه يكي از شهداي دشت پر بلا
كسي كه با هر تيري كه به سمت امام مي امد خيز برمي داشت تا ان تير به امام زمانش نخورد من با زندگي نامه اين شهدا خودم را در مقابل امام زمانم مي بينم كه آيا ما به اين درك رسيده ايم
به خدا اگر به اين درك كه جانمان را عاشقانه همچون ياران حسين بن علي عليه السلام فداي امام كنيم مي رسيديم شايد مهدي فاطمه امروز اينطور غريب نبود

يكي از نكات قابل تامل اين زندگي نامه وجود دو برادر در دو لشكر است
يكي حسيني يكي يزيدي
يكي عاشق حسين و يكي قاتل حسين عليه السلام
حتما هر دو يك پدر و يك مادر داشتند و هر دو از يك لقمه غذا خوردند دليل اين همه تفاوت چيست؟؟؟؟؟؟؟؟
 

parii

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : 8. عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی

عمرو بن قرظه يكي از شهداي دشت پر بلا
كسي كه با هر تيري كه به سمت امام مي امد خيز برمي داشت تا ان تير به امام زمانش نخورد

یکی از مداحان اهل بیت تعریف میکردن:
که یک روز با خودش نشسته بود و داشت به این فکر میکرد که مگر چقدر سخته که بخواهیم موقعی که امام حسین ع نماز میخوندن بایستیم و نذاریم تیر ها به ایشون اصابت کنند.
یک شب توی خواب بر ایشون مکاشفه ای میشه و خواب میبینن که در کربلا هستند و جزو افرادی اند که موقع نماز حضرت دارند از ایشون محافظت میکنند. میگفتند هر تیری که پرتاب میشد من میترسیدم و جاخالی میدادم و تیر به امام برخورد میکرد. اونجا به خودشون میان و میفهمن که واقعا به این سادگی هم نبوده تحمل مصائبی که حضرت و یارانشون در کربلا متحمل شدند. :53:
 

Mehrban

دوست خوب همه
"منجی دوازدهمی"
تفاوت دو برادرو ببینید یکی طرف حقه یکی طرف باطل
چقدر آدم میخواد تا بتونه حق رو بشناسه.....
 
بالا