زندگینامه حضرت مهدی (عج)

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ولادت حضرت مهدی(عج)
علما و محدثین امامیه، از جمله علامه مجلسی،[۱] شیخ مفید،[۲] شیخ صدوق (ره)[۳] و… اتفاق بر آن دارند که حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال ۲۵۵ در سامرا چشم به جهان گشود. واز آنجا که مسئله ولادت امام مهدی (عج) از منظرشیعه امامیه مشهور است تنها به صورت اجمالی به ذکر برخی از ادله ولادت ان حضرت می پردازیم :
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
الف : اخبار پیامبر اکرم (ص) وامامان معصوم (ع) ازتولد فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) که پس از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان گشته وبعد از ظهور جهان را پر از قسط وعدل خواهد نمود که مجموع این اخبار بیش از هزارحدیث است که در کتب روایی معتبر شیعه ازجمله الکافی ،الغیبه ،کمال الدین و…آمده است.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ب: سال ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ بنابر نقل اکثر مورّخین مُعتبر و و محدّثین شیعه و غیر شیعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هـ . ق. میباشد،[۴] و سال شهادت امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ سال ۲۶۰ ه ـ .ق. میباشد.[۵] بنابر تصریح علمای بزرگ امامیّه مانند شیخ مفید، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود: «وکان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحکمه کما اتاها یحی صبیاً و جعله اماماً فی حال الطفولیه . . .».[۶] این قول مشهور و دقیق بین علمای شیعه و تمام شیعیان است، بنابراین امام دوازدهم ـ علیه السلام ـ پنج سال در کنار پدر بزرگوارش و در سایه پدر مهربانش زندگی نموده است و این زندگی و حتی تولد حضرتش به نوعی در خفاء و پنهانی بوده است، علّت اختفاء مربوط به اوضاع سیاسی و اجتماعی معاصر امام عسکری ـ علیه السلام ـ و حتی ائمه پیش از او بوده است به لحاظ امنیت جانی چنانکه ولادت برخی از انبیای الهی در خفا و استتار بوده است،[۷] شرایط سیاسی حاکم بر عصر امام به علت تدابیـر سخت نظامی خلفای عباسی که دشمن سرسخت ائمّه بودهاند اقتضاء مینمود، که شیعیان در تقیّه کامل و اختفاء فعّالیتهای مذهبی خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه برای شیعیان بسیار سخت انجام میگرفت، تنها وکلای شیعه در این دوره با زحمات عدیده امکان ارتباط با ائمه را داشتند، مخصوصاً دوره امام عسکری ـ علیه السلام ـ سختترین دوران سیاسی و اجتماعی برای شیعه محسوب میشود. این امام عزیز اکثر دوران خویش را در پادگآنهای نظامی به سر برد و بخشی از عمر شریفش را نیز کاملاً تحت مراقبت وکنترل شدید نیروها و جاسوسان امنیتی خلفای جائر و ستم پیشه عباسی بوده است و وظیفه سنگین الهی، امامت را انجام میداد با توجّه به این اوضاع فشار و خفقان سیاسی است که امام زمان ـ علیه السلام ـ در کودکی برای خیلی از مردم ناشناخته بود و فقط خصیّصین از بزرگان شیعه و نزدیکان أئمه و صحابی بزرگ به زیارت حضرت توفیق یافته و او را دیدهاند و تعداد این افراد به حدّی است که یقین آور است علاوه بر این که این رؤیتکنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و کاملاً مورد اطمینان و تأیید ائمه بودهاند که در یقین و اطمینان کامل به کلام آنها جای هیچ شبهه و شکی را باقی نمیگذارد. اسامی این افراد در کتابهای حدیثی و تاریخی علمای بزرگ شیعه و سنّی آمده است و بسیاری از این افراد خودشان به محضر امام زمان ـ علیه السلام ـ در زمان امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ رسیدهاند با توجّه به اینکه در مدّت پنج سال امام عسکری ـ علیه السلام ـ با خواص از شیعیان ارتباط مستمر داشت یا از طریق وکلای مخصوص در نواحی مختلف سرزمین اسلامی یا ارتباط مستقیم که در این فرصتها امام سعی مینمود جانشین خود را به شیعیان معرفی کند و آنها را از تحیر و سر درگمی نجات دهد همان طوری که ائمه قبل از او علاوه بر تصریح پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه وآله ـ بنام ائمه، شخصاً و عیناً او را به شیعیان معرفی میکردهاند تا هیچ کس به دروغ مدّعی مقام امامت نشود که منجر به انحراف شیعه از مسیر حق گردد لذا در سیره تمام ائمه ما میبینیم که آنها علاوه بر معرفی جانشین خود از آخرین امام معصوم نیز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصریح سخن گفتهاند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر بهفرد معرفی نمودهاند.
با این اهتمام به مقام امامت، امام عسکری ـ علیه السلام ـ هم خبر از ولادت و غیبتش داده و او را شخصاً از دوران نوزادی و تولّد او را با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقیقه»،[۸] به تمام شیعیان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شیعه نشان داده و در زمان خود شناساندهاند تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اینجا بترتیب از منابع معتبر و مختلف به تبیین برخی از افرادی که بـه حضور حضرت صاحب الامر (عج) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شدهاند میپردازیم:
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

۱٫ محمد بن عثمان العمری همراه چهل نفر از شیعیان آن حضرت را در کودکی دیدهاند که امام عسکری ـ علیه السلام ـ به آنها فرموده است «هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم اطیعوه».[۹] ۲٫ کرخی به نقل از ابو هارون که از شیعیان بوده است نقل میکند که صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ را دیدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور میداد.[۱۰] ۳٫ یعقوب بن منقوش هم به نقل از شیخ صدوق (ره) در کمال الدین از جمله کسانی است که حضرت را دیده است.[۱۱] شیخ صدوق از بزرگان شیعه است که کتابهای گرانسنگی را در علوم مختلف از خود برجای گذاشته است که دارای اعتبار ویژهای در پیش فُقهای شیعه هستند از جمله کتابهای بسیار معتبر او کتاب «کمال الدین و اتمام النعمه» است که آن را درباره امام عصر ـ علیه السلام ـ نگاشته و تفصیلاً مباحث مختلفی را حول محور مهدویت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر این جریان را در آن جواب داده است که بسیار قابل توجّه و مناسب است لذا هیچ شبههای در کتاب و نویسنده آن وجود ندارد و از جهاتی، از جمله نزدیکی دوران حیاط صدوق به دوران غیبت صغری از نقاط قوت این کتاب است و ممتاز بودن و برخورداری نویسنده از فضائل نفسانی از موارد دیگر امتیازات این کتاب شریف است که قابل توجّه میباشد. در حقیقت این کتاب جواب شبهاتی است که درباره مسئله مهدویت و وجود امام عصر (عج) در عصر صدوق بر شیعه وارد شده و صدوق (رض) قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است از جمله کتابهای معتبر شیعه که به این مسئله «رویت امام در حیات پدرش» پرداخته، کتاب ارشاد شیخ مفید است (۳۳۶-۴۱۳)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ که از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان را در کودکی و در حیات پدرش دیده است، حمزه بن موسی بن جعفر به نقل از حکیمه خاتون عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ که از جمله روایات بسیار معتبر است او را دیده در حیات پدرش دیده است، این روایت که حکیمه خاتون حضرت را دیده است در بسیاری از کتابهای مربوط به موضوع مهدویت کراراً آمده است که حتّی شب ولادت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ آن بانوی مکرّم در خانه امام عسکری ـ علیه السلام ـ حاضر بوده و افطار را در کنار برادرزادهاش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است،[۱۲] و او را مکرراً دیده و چشمانش با دیدارش روشن گردیده است «رزقنا الله و ایاکم رؤیته» بنابر این اگر رویت کنندگان حضرت را در یک جمع بندی قرار دهیم میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که سه گروه حضرت را دیدهاند :
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

۱٫ اهل بیت آن حضرت: مانند حکیمه خاتون عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ و خادمان خانه امام عسکری ـ علیه السلام ـ در ردیف اولین کسانی بودهاند که امام را زیارت کردهاند الف. ظریف (ابونصر) خادم دودمان امام عسکری ـ علیه السلام ـ [۱۳] ب. ابوسعید غانم خادم دیگر امام عسکری ـ علیه السلام ـ نقل کرده است که امام زمان ـ علیه السلام ـ در گهواره بود که به محضرش شرف یاب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عن اهلی و شیعتی».[۱۴] ج. «و روی محمد بن یعقوب رفعه عن نسیم الخادم و خادم ابی محمد ـ علیه السلام ـ . . .» وارد شدم به حضور امام زمان ـ علیه السلام ـ بعد از اینکه ده شب از ولادتش میگذشت، در این حال عطسه نمودم به من فرمود: «یرحمک الله. . . ». فقال «الا ابشرک فی العطاس، هو امان من الموت ثلاته ایام».[۱۵] ۲٫ گروه دوم که از دیدار امام در حیات پدرش مسرور شدهاند از نواب حضرتش بودند، عثمان بن سعید عمروی چنانکه قبلاً نیز گفته شد.
۳٫ گروه سوم از زیارت کنندگان حضرت در عهد امام عسکری ـ علیه السلام ـ اصحاب خاص و شیعیان نامدار حضرت بودهاند که به برخی از آنها اشاره کردیم و بسیاری از بزرگان شیعه از جمله علمای شهر قم و شیعیان خاص امام عسکری ـ علیه السلام ـ به زیارت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ در زمان حیات پدرشان رسیدهاند.
چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج)
شیخ طوسی در کتاب غیبت و علمای دیگر روایت کردهاند و صدوق در کتاب کمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر ـ علیهما السلام ـ از حضرت حکیمه خاتون دختر والا مقام امام محمد تقی ـ علیه السلام ـ که از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث کرده است، حکیمه فرمود: امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرستاد (فردی را) نزد من که عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
[۱] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۳، فصل بشارت حضرت مهدی (عج)، مؤسسه الوفاء بیروت، ۱۹۸۳ م.
[۲] . محمد بن نعمان (مفید)، الارشاد فی حجج الله العباد، ص ۳۴۶، مؤسسه آل البیت، ۱۳۱۴ هـ .
[۳] . ابوجعفر محمد ابن بابویه قمی (صدوق)، کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲، باب ۴۲، ترجمه منصور پهلوان، نشر دارالحدیث قم، ۱۳۸۰٫
[۴] . محمد بن محمد، الشیخ المفید، الارشاد ج ۲،چاپ اول، قم، آل البیت،۱۴۱۳ـ ص ۳۳۹٫
[۵] . همان، ص ۳۳۶٫
[۶] . همان، ص ۳۳۹٫
[۷] . شیخ الطائفه طوسی، کتاب الغیبه، طهران (انتشارات نینوی الحدیثه، بیتا) ص ۷۴ ـ و ـ شیخ مفید «پیشین» ص ۳۳۶ علت مخفی بودن ولادت را توضیح داده است.
[۸] . شیخ طوسی «غیبت»، (انتشارات نینوی)، ص ۱۴ و ۱۴۸؛ بحارالانوار مجلسی، چاپ دارالکتب، ج ۵۱، ص ۲۲٫
[۹] . محمد بن علی (شیخ صدوق) کمال الدین ج ۲، چاپ سوّم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶، ق، ص ۴۳۴٫
[۱۰] . محمد بن علی (صدوق) کمال الدین ج ۲، چاپ سوم ، (قم جامعه مدرسین ۱۴۱۶ ه.ق ص ۴۳۴
[۱۱] . همان، ص ۴۳۷٫
[۱۲] . محمد بن محمد (شیخ مفید) الارشاد ج ۲- چاپ اول (قم،آل البیت)، ۱۴۱۳، ص ۳۵۱، و کمال الدین (پیشین) ص ۴۲۴٫
[۱۳] . بحار الانوار ،ج ۵۱ ص ۲۲ و ارشاد مفید »ج ۲، ص ۳۵۴، و غیبت شیخ طوسی ،ص ۱۴۸٫
[۱۴] . غیبت شیخ طوسی ص ۱۴۸ و منتخب الاثر، آیت الله صافی، چاپ هفتم، مکتبه الداوری، قم، ص ۳۶۰٫
[۱۵] . همان، «غیبت شیخ طوسی»، ص ۱۳۹٫
مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
آگاهی برخی از شیعیان از تولد حضرت

البته چنین نبود که کسی از تولد آخرین حجت خدا آگاهی نداشته و یا پس از تولد، آن حضرت را ندیده باشد. برخی از شیعیان مورد اعتماد و عدهای از وکلای امام عسکری ـ علیه السلام ـ و کسانی که در خانه امام مشغول خدمت بودند از این امر با خبر بودند. شیخ مفید از تعدادی از اصحاب، خادمان و یاران نزدیک امام عسکری ـ علیه السلام ـ روایت کرده که آنان موفق به دیدار امام زمان ـ علیه السلام ـ شدهاند. محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر، حکیمه خاتون دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ ، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی و ابونصر طریف خدمتگزار خانه امام، از آن جمله بودند.[۱]بدین ترتیب امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرزند خود را به برخی نشان داد و ایشان را جانشین خویش معرفی کرد. شیخ کلینی از ضوء بن علی عِجًلی روایت کرده که مردی ایرانی از اهالی فارس به او گفته بود: به منظور خدمت در منزل امام عسکری ـ علیه السلام ـ به سامرا رفتم و امام مرا به عنوان مسئول خرید خانه پذیرفت. وی میگوید: روزی حضرت عسکری ـ علیه السلام ـ فرزند خود را به من نشان داد و فرمود: «هذا صاحبکم»؛ وی اظهار میکند که پس از آن نیز تا رحلت امام آن کودک را ندیده است. او میافزاید: در زمانی که وی آن حضرت را دید، حدود دو سال سن داشته است.[۲] شاید پر اهمیتترین دیدار اصحاب امام عسکری ـ علیه السلام ـ از حضرت بقیه الله ـ علیه السلام ـ زمانی بود که محمدبن عثمان عمری از وکلای خاص امام زمان ـ علیه السلام ـ همراه با چهل نفر دیگر در خدمت امام بودند. آن حضرت فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: هذا إمامکم من بعدی و خلیفتی علیکم، أطیعوه ولا تتفرقوا من بعدی فی أدیانکم لتهلکوا، أما انکم لاترونه بعد یومکم هذا. این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از او فرمان برید و پس از من در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک میشوید و پس از این هرگز او را نخواهید دید. در ادامه این روایت آمده است که: چند روز پس از آن، امام عسکری ـ علیه السلام ـ رحلت کرد.[۳] همین روایت را شیخ طوسی نیز نقل کرده و برخی رجال شیعه را که در این جمع چهل نفری حضور داشتند، نام برده که از آن جمله: علی بن بلال، احمد بن هلال، محمدبن معاویه بن حکیم و حسن بن ایوب بن نوح بودهاند.[۴] نام بردن از آن حضرت در آن دوران ممنوع بود و امام عسکری ـ علیه السلام ـ تأکید داشتند که تنها با عنوان الحجه من آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ از ایشان نام برند.[۵].

[۱] . الارشاد، ص ۳۵۰ـ ۳۵۱ و نک؛ ینابیع المودّه، ص ۴۶۱٫ [۲] . الکافی، ج ۱، ص ۵۱۴٫ [۳] . منتخب الاثر، ص ۳۵۵ از کمال الدین، و نک: ینابیع المودّه، ص ۴۶۰؛ الغیبه، طوسی، ص ۲۱۷٫ [۴] . منتخب الاثر، ص ۳۵۵٫ [۵] . کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۴۹٫ رسول جعفریان ـ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص۵۷۰
رسول جعفریان ـ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص۵۷۰
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
دوران کودکی حضرت مهدی ـ علیه السّلام

حضرت امام مهدی ـ علیه السّلام ـ در زمان حیات پدر از آن جا که شروع غیبت صغرا را از هنگام تولّد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به حساب می آورند ، بد نیست که نظری گذرا به زندگانی حضرتش در زمان حیات پدر بزرگوارشان بیفکنیم. واضح است که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در سامراء و تحت سرپرستی پدرشان حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ـ در حالی که در طول زندگانیشان مشمول عنایات و عواطف پدر میبودند ـ زندگی میفرمودند. در این مدّت، حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندشان را برای برخی از افراد مورد اعتماد شیعه ظاهر میفرمودند و حضرتش را به عنوان دوازدهمین امام و پیشوا و مهدی موعود منتظر به آنان معرفی میفرمودند وقتی که حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ را زهر خوراندند و آن حضرت لحظات پایانی حیات را میگذراندند ـ و اغیار و جاسوسان پس از اطمینان از تأثیر زهر در جسم ایشان منزل حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ را ترک کرده بودند ـ حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد پدرشان حاضر گردیدند تا ایشان را در نوشیدن دارو کمک نماید و ظرفی را که در دست گرفته و میخواستند بنوشند نگه دارند؛ زهر فوقالعاده قوی بود و رعشهای در دو دست مبارک حضرتش حادث گردیده بود که حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ نمیتوانستند ظرف دارو را بنوشند؛ چرا که ظرف به دندانهایشان میخورد. این ملاقات آخرین دیدار و آخرین عهد بود. حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ پس از آن دنیا را بدرود گفتند و پاک فرزند عزیزشان را در تندباد روزگار و در معرض حوادث و مسائل زندگی یتیم گذاردند؛ در پناه محافظت همیشگی خدا و حمایت حق که هرگز از بین نمیرود. دسته اوّل: در اینجا به برخی از روایات که دوران کودکی امام مهدی(عج) را نقل نموده اند اشاره میکنیم:
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
۱٫ بانوی بزرگوار حضرت«حکیمه» عمه حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ که در هنگام تولد حضرت مهدی ـ علیه الصلاه و السلام ـ حاضر بود و پس از آن ماجرا نیز چندین بار حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را زیارت نمود. ۲٫ نسیم، کنیز حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ ، او میگوید: یک شب (به روایتی ده شب) پس از تولد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ بر ایشان وارد شدم. درمحضرشان عطسه کردم. به من فرمود: «یَرْحَمُکِ الله» من از این سخن شادمان گردیدم. سپس به من فرمودند: آیا بشارتی در مورد عطسه به تو بدهم؟ عرض کردم: آری ای مولای من. فرمودند: «عطسه » تا سه روز انسان را از مرگ در امان میدارد.»[۱] ۳٫ جماعتی از یاران حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ . از ابوغانم خادم روایت شده است که گفت:امام عسکری ـ علیه السّلام ـ را فرزندی به دنیا آمد که وی را «محمّد » نامیدند. آن حضرت فرزندشان را در روز سوم به یاران خویش نمایاندند و فرمودند:«این صاحب شما پس از من است و خلیفه من بر شما. او همان قائمی است که به انتظار او گردن میکشند و هنگامی که زمین از جور و ظلم آکنده گردد ظهور کرده آن را از عدل و داد پر خواهد ساخت.»[۲] ۴٫ تقریباً چهل مرد حضرتش را زیارت نمودند؛ آن هنگام که پدرش حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ وی را به آنان نشان داده فرمودند: « این، امام شما پس از من است و خلیفه من بر شما.» ۵٫ شیخ بزرگوار«احمدبناسحاققمی اشعری». وی میگوید: «بر حضرت ابومحمد حسنبنعلی ـ علیهماالسّلام ـ وارد شدم. در نظر داشتم از ایشان راجع به جانشینشان سؤال کنم. حضرتش ـ بدون آن که من سؤالی کرده باشم ـ ابتدا به سخن کرده فرمودند: ای احمدبناسحاق! خدای تبارک و تعالی از زمانی که حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ را خلق فرمود، زمین را از حجتی که از سوی خود بر مردم معین میکند، خالی نگذارده است و تا روز قیامت نیز خالی نخواهد گذارد. به وسیله او بلا را از اهل زمین دفع مینماید و به واسطه او باران را فرو میفرستد و به سبب او برکات زمین را خارج میگرداند.» سؤال کردم: ای پسر پیامبر، امام و خلیفه پس از شما کیست؟ حضرت به سرعت برخاسته به اندرون رفتند سپس بیرون آمدند؛ در حالی که کودکی را که چهرهاش مانند ماه شب چهارده و سنش در حدود۳ سال بود بر دوش گرفته بودند. پس به من فرمودند:«ای احمدبناسحاق، اگر نزد خدا و حجّتهای او گرامی نمیبودی، این فرزندم را به تو نشان نمیدادم. او هم نام رسول خدا و هم کنیه اوست. وی همان کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند؛ همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد. ای احمدبناسحاق، مَثَل او در این امت مثل خضر است و ذوالقرنین. سوگند به خدا که آن چنان غیبتی خواهد داشت که در آن غیبت، هیچ کس از هلاکت نجات نیابد؛ مگر آن کس که خدای عزّوجلّ وی را در اعتقاد به امامت او ثابت دارد و به دعاکردن برای تعجیل در فرجش توفیق دهد.» عرض کردم: مولای من، آیا نشانهای هست ک قلب من با آن آرامش یابد؟ در این هنگام کودک شروع به سخن گفتن به زبان عربیِفصیح نمود و فرمود:«من بازمانده خدا در زمین اویم و انتقام گیرنده از دشمنان او؛ بعد از این دیگر از من اثری مجوی، ای احمدبناسحاق.»
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
[۳] احمدبناسحاق گوید: خوشحال و شادمان برگشتم، وقتی فردا شد مجدّداًبه محضر حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ شتافتم و به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، شادمانی من به خاطر منّتی که بر من نهادید، زیاد گردید. اما سنت جاریهای که در او از خضر و ذوالقرنین است، چیست؟ فرمودند:«طولانی شدن غیبت، ای احمد.» عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، آیا غیبت وی به طول خواهد انجامید؟ فرمودند:«آری، سوگند به پروردگارم؛ تا آن جا که بیشتر معتقدان به وی از اعتقاد به او برمیگردند و هیچ کس(بر این امر) باقی نمیماند مگر آن کس که خدای تعالی از او بر ولایت ما پیمان گرفته و در قلبش ایمان را ثبت نموده و وی را به روحی از سوی خود تأیید فرموده باشد. ای احمدبناسحاق، این امری از امور خداست وسرّی از اسرار او و غیبی از علم غیب خدا؛ آن چه را به تو دادم بگیر و از شکرکنندگان باش تا در بالاترین درجات بهشت با ما باشی.»[۴] ۶٫ یعقوببنمنقوش. او میگوید:«بر حضرت ابومحمد حسنبنعلی ـ علیهماالسّلام ـ داخل شدم. بر سکویی در منزل نشسته بودند و سمت راستشان اطاقی بود که پردهای آن را پوشانده بود. از ایشان سؤال کردم: ای آقای من، چه کس صاحب این امر خواهدبود؟ فرمود:«پرده را بردار.» پرده را برداشتم. کودکی را دیدم که قامتش پنج وجب بود و به نظر میرسید که حدوداً هشت یا ده ساله باشد. پیشانیای گشاده، صورتی سفید، چشمانی درخشنده داشت. ستبر دست و خمیده زانو بود. خالی بر گونه راستش و موهایی برآمده در جلوی سرش دیده میشد. آن کودک آمد و بر روی پای حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ نشست. حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«این، صاحب شماست.» آنگاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ برخاستند که بروند. حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«فرزندم، تا زمانی معین شده به داخل برو.» آن حضرت وارد اتاق گردید و من مشغول نظاره او بودم. سپس حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«ای یعقوب، بنگر چه کسی در داخل اتاق است؟ من داخل شدم ولی کسی را ندیدم.»[۵]
 
بالا