♦*♦*♦ تحمل پیامبرانه ♦*♦*♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
78d3d72428429796219090874943a880.gif



شخصی می‏آید در کوچه جلوی پیغمبر را می‏گیرد، مدعی می‏شود که من از تو طلبکارم، طلب مرا الآن باید بدهی. پیغمبر می‏گوید: اولًا تو از من طلبکار نیستی و بیخود ادعا می‏کنی، و ثانیاً الآن پول همراهم نیست، اجازه بده بروم.

می‏گوید: یک قدم نمی‏گذارم آن طرف بروی (پیغمبر هم می‏خواهد برود در نماز شرکت کند) همین جا باید پول من را بدهی و دین مرا بپردازی.


هر چه پیغمبر با او نرمش نشان می‏دهد او بیشتر خشونت می‏ورزد تا آنجا که با پیغمبر گلاویز می‏شود و ردای پیغمبر را لوله می‏کند، دور گردن ایشان می‏پیچد و می‏کشد که اثر قرمزی‏اش در گردن پیغمبر ظاهر می‏شود.


مسلمین می ‏آیند که چرا پیغمبر دیر کرد، می‏بینند یک یهودی چنین ادعایی دارد. می‏خواهند خشونت کنند، پیغمبر می‏گوید: کاری نداشته باشید، من خودم‏ می‏دانم با رفیقم چه کنم.

آنقدر نرمش نشان می‏دهد که یهودی همان جا می‏گوید:
«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اشْهَدُ انَّکَ رَسولُ اللَّهِ» و می‏گوید تو با چنین قدرتی که داری اینهمه تحمل [نشان می‏دهی؟!] این تحمل، تحمل یک فرد عادی نیست، پیغمبرانه است.


........


(مجموعه‏ آثار استاد شهید مطهری، ج‏16، ص 174)


:53:
 
بالا