&&&&&&&&& عبدالعظيم حسني و روايات مهدويت..... &&&&&&&&

  • نویسنده موضوع kyana
  • تاریخ شروع

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"



74117899288383343882.gif








آنچه فرا روي شماست، مجموعه اي است كوچك از هشت روايتي كه از عبدالعظيم حسني (عليه السلام) درباره امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشريف)رسيده است. اين روايتها كه واجد سندهاي پذيرفته اي هم هستند در موضوعاتي بسان ويژگي هاي امام عصر (اروحنا فداه)؛ غيبت و آثار آن؛ انتظار و فضيلت آن؛ عصر ظهور و رخدادهاي آن و نيز برتري منتظران بر غيرمنتظران آمده است كوشيده ايم اين اخبار را از مصادر و منابع اوليه نقل كنيم.



گفتني است كه از جمله روايتي كه در اين مجموعه آمده است روايت مشهور به عرض دين است. اين روايت بلندترين روايت رسيده از حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) است كه تاكنون شرحهايي هم بر آن نگاشته شده است. علت اينكه اين روايت در اين مجموعه نشسته است، بحث مهدويتي است كه در پايان آن مطرح شده است.




66857760903203480234.gif


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"



قيام قائم (عليه السّلام)




عن عبدالعظيم الحسني(رضي عنه اللّه) قال: قلت لمحمّد بن علي بن موسي(عليهم السّلام): يا مولاي انّي لارجو ان تكون القائم من اهل بيت محمّد الذي يملا الارض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً.


فقال(عليه السلام): مامنّا الاّ قائم بأمر اللّه. و هاد اِلي دين اللّه ولكن القائم الذي يطهّر اللّه به الارض من اهل الكفر والجحود ويملا الارض قسطاً وعدلاً هو الذي يخفي علي النّاس ولادته، و يغيب عنهم شخصه، و يحرم عليهم تسميته، و هو سميُّ رسول اللّه و كنيّه، و هو الذي تطوي له الارض ويذلّ له كلّ صعب، يجتمع اليه من اصحابه عدّه اهل بدر: ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلاً من اقاصي الارض و ذل قول اللّه: (اَينَ مَا تَكُونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعاً اِن اللّهَ عَلَي كُلٍّ شَيءٍ قَدِيرٌ)32 فاِذا اجتمعت له هذه العدّد من اهل الاخلاص اظهر اللّه امره، فاذا كمل له العقد و هو: عشره آلاف رجل خرج باِذن اللّه، فلايزال يقتل اعداء اللّه حتّي يرضي عزّوجلّ.


قال عبدالعظيم: فقلت له: يا سيّدي! فكيف يعلم انّ اللّه قد رضي؟
قال: يلقي في قلبه الرحمه، فاًذا دخل المدينه اءخرج اللات والعزّي فأحرقهما.


عبدالعظيم حسني گفت: به حضرت جواد عرض كردم: من اميدوارم كه آن «قائم » كه زمين را پر از عدل و داد كند پس از آنكه از جور و ستم پر شده باشد از خاندان حضرت رسول اللّه، شما باشي.



حضرت فرمود: اي ابوالقاسم! ما اهل بيت همه قائم به امر خداونديم و راهنماي دين او هستيم، ليكن آن قائم كه خداوند به وسيله او جهان را از كفر و آلودگي و ظلم و جنايت پاك خواهد كرد، و جهان را پر از عدل و داد مي نمايد، كسي است كه ولادت او از انظار مخفي مي ماند و شخص او از مردم پنهان مي شود، و بردن نام او بر مردم حرام مي گردد، آن حضرت با پيغمبر هم نام و هم كنيه است، وي آن شخصي است كه زمين از براي او در هم پيچيده مي گردد و هر دشواري برايش آسان مي شود، ياران وي كه به اندازه اصحاب بدر هستند در هر كجاي دنيا باشند پيرامونش جمع مي شوند، و تفسير آيه ي شريفه ي (اَين َما تَكُونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعاً اِن اَللّهَ عَلَي كُلٍّ شَي ‏ءٍ قَدِيرٌ) در هر جايي كه باشيد خداوند همه شما را جمع مي كند و پروردگار به همه چيز توانا است ناظر به اين معني است، هر گاه اين عده كه از اهل اخلاص اند اجتماعي كنند، خداوند امر او را اظهار خواهد نمود، وقتي كه لشکريان آن حضرت كه ده هزار نفرند بهم بپيوندند در اين هنگام به فرمان و اذن پروردگار ظهور خواهد نمود، و دشمنان خداوند را خواهد كشت تا از وي راضي گردد.



عبدالعظيم حسني گويد: عرض كردم: آن بزرگوار از كجا مي داند كه خدا از وي راضي شده است؟
فرمود: در دل وي رحمت و عاطفه اي پيدا مي شود كه حاكي از رضايت خداوند است و هرگاه داخل مدينه شود، لات و عزّي را از قبر بيرون مي كند و مي سوزاند.



كمال الدين 1 / 36؛ الاحتجاج 2 / 249.






66857760903203480234.gif


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"


سنگ باران كردن شيطان در زمان ظهور





2. حدّثنا محمّد بن احمد الشيباني (رضي عنه الله) قال: حدّثنا محمّد بن ابي عبداللّه الكوفي قال: حدّثنا سهل بن زياد، عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني قال: سمعت ابا الحسن علي بن محمّد العسكري(عليهم السّلام) يقول: معني الرجيم انّه مرجوم باللعن، مطرود من مواضع الخير، لا يذكره مؤمن اِلاّ لعنه، و انّ في علم اللّه السابق انّه اِذا خرج القائم (عليه السّلام) لايبقي مؤمن في زمانه اِلاّ رجمه بالحجاره كما كان قبل ذلك مرجرماً باللعن.



از عبدالعظيم حسني (عليه السّلام) رسيده است كه گفت از حضرت هادي (عليه السّلام) شنيدم كه مي فرمود: مقصود از «رجيم» از رحمت و آمرزش دور شدن و از درگاه خداوند رانده گرديدن، و از منبع فيض طرد شدن است، هيچ مؤ مني او را به ياد نمي آورد مگر بالعن و نفرت، و از علم خداوند گذشته كه هرگاه ولي عصر ظهور نمايد همه مؤمنين زمان آن حضرت، شيطان را سنگ باران خواهند كرد، همان طور كه پيش از او با لعن و نفرين رانده شده بود.



معاني الاءخبار ص 139، باب معني الرجيم.




66857760903203480234.gif


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"



نامه ي نبوي - علوي




3. محمّد بن علي بن الحسين قال: حدّثنا ابوالعبّاس محمّد بن اِبراهيم بن اِسحاق الطالقاني (رضي عنه الله) قال: حدّثنا الحسن بن اِسماعيل قال: حدّثنا سعيد بن محمّد بن القطان قال: حدّثنا عبيداللّه بن موسي الروياني عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني، عن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن ابي طالب قال: حدّثني عبداللّه بن محمّد بن جعفر، عن ابيه عن جدّه انّ محمّد بن علي باقر العلم (عليه السّلام) جمع ولده و فيهم عمّهم زيد بن علي، ثمّ اخرج كتاباً اِليهم بخطّ علي و اِملاء رسول اللّه (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) مكتوب فيه:


بسم اللّه الرحمن الرحيم
هذا كتاب من اللّه العزيز الحكيم اِلي محمّد نوره و سفيره، و حجابه و دليله، نزل به الرّوح الامين من عند ربّ العالمين.



عظّم يا محمّد اسمائي، واشكر نعمائي، و لا تجحد آلائي، اِنّي انا اللّه لا اِله اِلاّ انا، قاصم الجبّارين، و مذلّ الظالمين، و مبير المتكّبرين، و ديّان يوم الدين،اِنّي انا اللّه لا اِله اِلاّ انا، فمن رجا غير فضلي، او خاف غيرعدلي عذّبته عذاباً لا اُعذّبه احداً من العالمين؛ فاِيّاي فاعبد، وعلَي فتوكّل، اِنّي لم ابعث نبيّاً فأكملت ايّامه و انقضت مدّته اًلاّ جعلت له وصيّاً و اِنّي فضّلتك علي الانبياء، و فضّلت وصيّك علي الاوصياء، و اكرمتك بشبليك بعده و بسبطيك الحسن و الحسين، و جعلت حسناً معدن علمي بعد انقضاء مدّه ابيه، و جعلت حسيناً خازن وحيي و اكرمته بالشهاده و ختمت له بالسعاده فهو افضل من استشهد و ارفع الشهداء درجه، جعلت كلمتي التامّه معه و الحجّه البالغه عنده، بعترته اُثيب و اُعاقب، اوّلهم «عليّ» سيّد العابدين، وزين اوليائي الماضين، و ابنه سمّيّ جدّه المحمود «محمّد» الباقر لعلمي و المعدن الحكمتي، سيهلك المرتابون في «جعفر » الرادّ عليه كالرادّ علّيّ، حقّ القول منّي لاكر منّ مثوي جعفر، و لاُسرّ نّه في اشياعه و انصاره و اوليائه و انتحبّت بعد «موسي» فتنه عمياء حندس؛ لانّ خيط فرضي لاينقطع، و حجّتي لاتخفي، و انّ اوليائي يسقون بالكأس الاوفي، من جحد واحداً منهم فقد حجد نعمتي، ومن غيّر آيه من كتابي فقد افتري علَيّ، ويل للمفترين الجاحدين عند انقضاء مدّه موسي، عبدي و حبيبي، و خيرتي في «عليّ » وليّي و ناصري و من اضع عليه اعباء النبوّه، و امتحنه بالاضطلاع بها يقتله عفريت متكبّر، يدفن في المدينه التي بناها العبد الصالح اِلي جنب شرّ خلقي. حقّ القول منّي لاسرّ نّه «محمد» ابنه، وخليفته من بعده و وارث علمه، فهو معدن علمي وموضع سرّي وحجّتي علي خلقي، لا يؤمن به عبد اِلاّ جعلت الجنّه مثواه و شفّعته في سبعين من اهل بيته كلّهم قد استوجبوا النّار، و اختم بالسعاده لابنه «عليّ» وليّي و ناصري، و الشاهد في خلقي، و اميني علي وحيي، اُخرج منه الداعي اِلي سبيلي، و الخازن لعلمي «الحسن» و اكمل ذل بابنه «م ح م د» رحمه للعالمين، عليه كمال موسي و بها عيسي و صبر ايّوب، فيذلّ اوليائي في زمانه، و تتهادي روِ وسهم كما تتهادي روِ وس الترك و الديلم، فيقتلون، ويحرقون و يكونون خائفين، مرعوبين وجلين، تصبغ الارض بدمائهم، و يفشو الويل و الرنّه في نسائهم، اولئك اوليائي حقّاً، بهم ادفع كل فتنه عمياء حندس، و بهم اكشف الزلازل، و ادفع الاصار و الاغلال، اولئك عليهم صلوات من ربّهم و اولئك هم المهتدون.

ثمّ قال في آخره: قال عبدالعظيم: العجب كلّ العجب لمحمّد بن جعفر وخروجه اًذ سمع اباه (عليه السّلام) يقول هكذا و يحكيه.

ثمّ قال: هذا سرُّ اللّه و دينه و دين ملائكته؛ فصنه اًلاّ اهله و اوليائه

كمال الدين، ب 28، ح 3.



66857760903203480234.gif


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"


عبداللّه بن محمّد بن جعفر از پدرش و او از جدش روايت كرده كه حضرت باقر (عليه السّلام) فرزندان خود را پيرامونش جمع نمود و در ميان آنها عمّ آن حضرت زيد بن علي هم بود، پس از آن حضرت باقر (عليه السّلام) كتابي را بيرون آورد كه به خط اميرالمؤ منين (عليه السّلام) و املاء حضرت رسول (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) بود، و در آن كتاب مطالب ذيل نوشته شده بود:


بسم اللّه الرحمن الرحيم
اين كتابي است از خداوند توانا و درستكار به سوي محمّد كه نور او و سفير او و حجاب او و رهنماي اوست، اين نامه را جبرئيل امين از نزد خداوند جهانيان فرود آورده.


اي محمّد! نامهاي مرا بزرگ بشمار و از نعمتهاي من سپاسگزاري كن، منم خدايي كه جز من معبودي نيست، شكنندة پشت ستمگران و عزّت دهندة ستمديدگان، و قاضي و حاكم روز رستاخيز. منم خداوندي كه جز من معبودي نيست، هر كس غير از احسان من از ديگري اميدوار باشد، و يا غير از عدل من از ديگري بترسد او را عذابي دهم كه احدي را مانند آن عذاب نكرده باشم اكنون مرا عبادت كن و بر من توكل نما. پيغمبري را مبعوث نمي كنم مگر اينكه در هنگام انقضاي زمان او برايش وصيي قرار مي دهم، و من تو را بر همه پيغمبران برتري دادم و وصيّت را نيز بر ساير اوصياء برگزيدم، و تو را گرامي داشتم به دو فرزندت حسن و حسين كه دو شير بچه اند، حسن را بعد از گذشتن زمان پدرش معدن علم خود قرار دادم، و حسين را گنجور وحي خويش ساختم و او را به شهادت گرامي داشتم، و عاقبت كار او را به سعادت ختم نمودم، او افضل شهداء است و بلندترين مقام را در ميان آنها دارد، كلمه تامه و حجّت بالغه خود را در نزد او گذاشتم، به وسيله عترت او جزا مي دهم و عقاب مي كنم اولين آن عترت «علي» است كه پيشواي عبادت كنندگان و زينت دوستان گذشته ام هست، و فرزندش «محمّد» كه همنام جدش مي باشد شكافنده علم و معدن حكمت من است، زود است كه مردم درباره «جعفر» به شك افتند و هلاك گردند، كسي كه وي را تكذيب كند گويا مرا تكذيب كرده است، و من جايگاه جعفر را گرامي خواهم داشت، و او را به وسيله شيعيان و دوستان و پيروانش خشنود خواهم ساخت. پس از وي به «موسي» فتنه تاريك و ظلماني نازل خواهد شد، رشته تقديراتم بريده نمی شود و برهانم پنهان نمي ماند و دوستانم از جام پري سيراب مي گردند، هر كس يكي از آنها را انكار نمايد به نعمت من ناسپاسي كرده، هر كه آيه اي از كتاب مرا جا به جا كند بر من دروغ بسته، واي بر مفترين و منكرين. در اين هنگام كه زمان «موسي» منقضي شود، بنده و دوست و برگزيده ام «علي» كه ولي و ياري كننده من است خواهد آمد، كسي كه سنگيني هاي نبوّت را بر دوش او مي گذارم و او را به قوّت و نيرو در حمل اعباء رسالت آزمايش مي كنم، او را ديوي سركش و خودپرست خواهد كشت، و در شهري كه بناي آن به دست بنده صالح گذاشته شده در نزد بدترين مخلوقات من دفن خواهد گرديد. گفتارم ثابت است او را به وسيله فرزندش «محمّد» كه جانشين و وارث علم و دانش اوست مسرور خواهم ساخت، او معدن علم و محلّ اسرار و بر مخلوقاتم حجّت است، هيچ بنده اي به او ايمان نياورد مگر اينكه بهشت را جايگاه او قرار خواهم داد، و او را در هفتاد نفر از خويشاوندانش كه آتش جهنّم بر آنها لازم شده باشد شفيع خواهم ساخت. فرزند او «علي» را كه دوست و ياري كننده من است عاقبت كارش را به سعادت و خوشبختي پايان مي دهم و او را گواه در ميان مردمان و امين در وحي خود قرار خواهم داد و از وي دعوت كننده به طريقم و خازن علم خود «حسن» را بيرون خواهم آورد، و او را به فرزندش «م ح م د» كه وسيله آمرزش براي جهانيان است تكميل خواهم نمود. در اين فرزند كمال موسي و بهاء عيسي و صبر ايوب نهفته است، در زمان او دوستانم خوار خواهند شد و سرهاي آنها را به يكديگر هديه خواهند داد همان طور كه سرهاي ترك و ديلم را به هم هديه مي دادند، اينان كشته مي شوند و سوخته مي گردند، آنان همواره ترسان، مرعوب و انديشه مند هستند، زمين به خون اينها رنگين مي شود، فرياد و ناله و بانك و شيون از زنان آنها بلند است، و اينها از دوستان واقعي من هستند، به وسيله اينها هر فتنه تاريك و ظلماني را دفع خواهم ساخت، و به خاطر اينها زلزله ها را برطرف مي كنم و سختي ها و ظلمها را برمي دارم، اين دسته از مردم مشمول رحمت خداوند بوده و صلوات او شامل حال آنها مي باشد و اينان هدايت شده هستند.

كمال الدين، ب 28، ح 3.




66857760903203480234.gif


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"



عرض دين بر معصوم


4. حدّثنا علي بن احمد بن موسي الدقّان (رضي عنه الله) و علي بن عبداللّه الورّاق جميعاً قالا: حدّثنا محمّد بن هارون الصوفي قال: حدّثنا ابو تراب عبيداللّه بن موسي الروياني، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسني قال: دخلت علي سيّدي علي بن محمّد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمّد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب (عليهم السّلام) فلمّا بصر بي قال لي: مرحباً بك يا اباالقاسم، انت وليّنا حقّاً.

قال: فقلت له: يابن رسول اللّه! اِنّي اُريد ان اعرض علي ديني، فاِن كان مرضيّاً ثبتُ عليه حتّي الفي اللّه عزّ و جلّ.
فقال: هات يا ابا القاسم.
فقلت: اِنّي اقول انّ اللّه تعالي واحد ليس كمثله شيء، خارج من الحدّين: حدّ الاِبطال و حدّ التشبيه، و انّه ليس بجسم و لا صوره و لا عرض و لا جوهر، بل هو مجسّم الاجسام، و مصوّر الصور، و خالق الاعراض و الجواهر، و ربُّ كلّ شيء و مالكه و خالقه، و جاعله و محدثه، و انّ محمّداً عبده و رسوله خاتم النبيّين، فلا نبيّ بعده اِلي يوم القيامه، و انّ شريعته خاتمه الشرائع، فلا شريعه بعدها اِلي يوم القيامه، و اقول انّ الاًمام و الخليفه و وليّ الامر بعده اميرالمؤ منين علي بن ابي طالب (عليه السّلام)، ثمّ الحسن، ثمّ الحسين، ثمّ عليّ بن الحسين، ثمّ محمّد بن علي، ثمّ جعفر بن محمّد، ثمّ موسي بن جعفر، ثمّ عليّ بن موسي، ثمّ محمّد بن علي، ثمّ انت يا مولاي.
فقال علي (عليه السّلام): و من بعدي الحسن ابني، فكيف للنّاس بالخلف من بعده؟
قال: قلت، وكيف ذاك يا مولاي؟
قال: لاِنّه لايُري شخصه، و لا يحلّ ذكره باسمه حتّي يخرج فيملا الارض قسطاً و عدلاً كما مُلئت ظلماً و جوراً
قال: فقلت: اقررت، و اقول انّ وليّهم وليّ اللّه، و عدوّهم عدوّ اللّه، و طاعتهم طاعه اللّه، و معصيتهم معصيه اللّه، اقول انّ المعراج حقّ، و المسأله في القبر حقّ، و انّ الجنّه حقّ، و النّار حقّ، والصراط حقّ، و الميزان حقّ، و انّ الساعه آتيه لاريب فيها، و انّ اللّه يبعث من في القبور، و اقول انّ الفرائض الواجبه بعد الولايه الصلاه، و الزكاه، و الصوم، و الحج، و الجهاد، و الامر بالمعروف و النهي عن المنكر.
فقال علي بن محمّد (عليهماالسّلام): يا ابا القاسم! هذا واللّه دين اللّه الذي ارتضاه لعباده فاثبت عليه، ثبّتك اللّه بالقول الثابت في الحياه الدنيا وفي الاخره

الامالي للصدوق 419؛ روضه الواعظين 31؛ كفايه الاثر 286.




66857760903203480234.gif

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"



عبدالعظيم حسني فرمود: بر آقا و مولاي خود علي بن محمّد (عليهم االسّلام) وارد شدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: مرحبا اي ابوالقاسم! تو حقّا از دوستان ما هستي.

عبدالعظيم گفت: عرض كردم: اي پسر پيغمبر! ميل دارم عقائد ديني خود را بر شما عرضه بدارم، اگر مورد پسند باشد بر او ثابت باشم تا به لقاي خداوند برسم.
امام (عليه السّلام) فرمود: عقائد خود را اظهار نما.

گفت: عرض كردم: من معتقدم خدا يكي است و مانند او چيزي نيست، و از دو حدّ ابطال و تشبيه بيرون است، خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پروردگار اجسام را جسميّت داده و صورت ها را تصوير فرموده، و اعراض و جواهر را آفريده است، او خداوند همه چيز و مالك و محدث اشياء است. عقيده دارم محمّد (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) بنده و فرستاده او خاتم پيغمبران است، و پس از وي تا روز قيامت پيغمبري نخواهد بود، شريعت وي آخرين شرايع بوده و پس از او ديني و مذهبي نخواهد آمد. عقيده من درباره امامت اين است كه امام بعد از حضرت رسول (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) اميرالمؤ منين علي بن ابي طالب (عليه السلا م) است، بعد از او حسن، پس از وي حسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّد بن علي (عليهم السّلام)، بعد از اينها امام مفترض الطاعه شما هستيد.


در اين هنگام حضرت هادي(عليه السّلام) فرمود: پس از من فرزندم حسن امام است ليكن مردم درباره امام بعد از او چه خواهند كرد؟

گويد: عرض كردم: اي مولاي من! مگر جريان زندگي امام بعد از او از چه قرار است؟

فرمود: امام بعد از فرزندم حسن، شخصش ديده نمي شود و اسمش در زبانها جايز نيست ذكر گردد تا آن گاه كه از پس پرده غيب بيرون شود و زمين را از عدل و داد پر نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده باشد.

عبدالعظيم گفت: عرض كردم: به اين امام غائب هم معتقد شدم و اكنون مي گويم: دوست آنان دوست خدا، و دشمن ايشان دشمنان خدا هستند. طاعت آنان طاعت پروردگار و معصيت و نافرماني از آنها موجب معصيت اوست. من عقيده دارم كه معراج و پرسش در قبر و هم چنين بهشت و دوزخ و صراط و ميزان حقند، و روز قيامت خواهد آمد و در وجود آن شكي نيست، و خداوند همه مردگان را زنده خواهد كرد، و نيز عقيده دارم كه واجبات بعد از اعتقاد به ولايت و امامت عبارتند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر.
در اين هنگام حضرت هادي (عليه السّلام) فرمود: اي ابوالقاسم! به خدا سوگند اين معتقدات شما دين خداست كه براي بندگانش برگزيده، بر اين عقيده ثابت باش خداوند تو را به همين طريق در زندگي دنيا و آخرت پايدار بدارد.

الامالي للصدوق 419؛ روضه الواعظين 31؛ كفايه الاثر 286.



66857760903203480234.gif


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"




ويژگي انتظار




5. الحسين بن علي العلوي، عن سهل بن جمهور، عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني، عن الحسن بن الحسين العرني، عن علي بن هاشم، عن ابيه، عن ابي جعفر (عليه السّلام) قال: ما ضرّ من مات منتظراً لامرنا الاّ يموت في وسط فسطاط المهدي و عسكره.


علي بن هاشم از پدرش از حضرت باقر (عليه السّلام) روايت كرده كه آن جناب فرمود: كسي كه در انتظار «امر» ما باشد زياني به او نخواهد رسيد، و اين شخص مانند اين است كه در وسط خيمه حضرت مهدي و در ميان لشکر آن جناب مرده باشد.

الكافي 1 / 372.




66857760903203480234.gif

 
بالا